کیفیت مهمتر از کمیت است
فاطمه سادات نجفیان
خصوصی شدن در صنعت خودروسازی یکی از دغدغه‌های حسین گروسی، نماینده نهمین دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه شهریار است. وی با تاکید بر این موضوع که هرجا به بخش خصوصی میدان دهیم، تولید ما بهتر می‌شود، گفت:

باید تسهیلاتی فراهم کرد تا خریدار، کالای ایرانی را به کالای مشابه خارجی آن ترجیح دهد. عضو کمیسیون صنایع و معادن سه عامل قیمت، کیفیت و تکنولوژی را در خرید کالای ایرانی موثر دانست و گفت: اگر به این سه عامل در تولید یک کالا توجه شود، آن کالا نیاز به تبلیغ ندارد و به فروش می‌رسد. گروسی که از اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی است، مشارکت در تولید محصولات را امری عادی تلقی کرد و گفت: صد درصد یک کالا نیازی نیست ایرانی باشد، اما بهتر است ۵۰ درصد آن ساخت خود ایران باشد تا بتواند در عرصه صادرات نیز نقش داشته باشد. با او درباره نقش تولیدات کالای ایرانی و فروش آن در بازار داخلی به صحبت نشستیم.

آیا ما لوازم خانگی تولید داخل داریم؟ منظور از تولید، تولید با تکنولوژی بالا است.
بله. ما لوازم خانگی خوبی تولید می‌کنیم. از یخچال و فریزر گرفته تا اجاق گاز و ماشین لباس شویی و ظرف شویی، ولی این موضوع که کیفیت و قیمت آن با مشابه خارجی آن چقدر همخوانی دارد، خود جای بحث دارد. موضوع اساسی این است که هم قیمت باید رقابت پذیر باشد و هم کیفیت با آن بخواند. ما همیشه می‌گوییم در تولید توجه به این سه اصل مهم است؛ اول قیمت تمام شده، دوم کیفیت و سوم استفاده از فن آوری‌های روز در تولید. بنابراین اگر قرار است ما خود تولید داشته باشیم، باید از مواد اولیه با کیفیت و ماشین آلات پیشرفته در این خصوص استفاده کنیم. این در قیمت و کیفیت اثر می‌گذارد.

آیا ما واقعا خودمان تولیداتی داریم یا فقط به اسم تولید داخل محصولاتی را وارد می‌کنیم و لوگوی ساخت ایران را می‌زنیم؟
موضوع این است که ما هم تولید داخل داریم که صفر تا صد آن در ایران ساخته می‌شود، هم تولیداتی داریم که فقط قسمت‌های جزئی از آن کار ما است. صحبت من این است که ما باید به سمتی پیش برویم که حداقل ۵۰ درصد تولید با خودمان باشد.
امروزه در دنیا کالاهای مشترک زیادی تولید می‌شود. یک کشور صفر تا صد یک کالا را خود تولید نمی‌کند. مثلا موتور را از یک جا می‌گیرد، بدنه را خود می‌سازد. در واقع تلفیق مهم است. اما اینکه ما بتوانیم خودمان یک کالا را از صفر تا صد درست کنیم، خوب است. واقعیت این است که ما یا به سمت مونتاژ می‌رویم که فقط یک آرم می‌خورد، یا کل کالا را خود می‌سازیم. اگر ما به سمتی قدم برداریم که نیمی از کار را ما و نیم دیگر را آنها درست کنند، هم ایجاد اشتغال کرده ایم و هم در هدف‌گذاری‌مان علاوه بر تولید، توانسته‌ایم قسمتی را هم صادر کنیم.

موضوع دیگر تبلیغات احساسی است که در مورد مصرف تولیدات داخلی می‌شود که کارگری را در عکس نشان می‌دهد و می‌گوید، برای حمایت از کارگر ایرانی فلان محصول را بخرید. آیا این تبلیغات احساسی دور از شان کارگر نیست و آیا اصلا این گونه تبلیغات، غیر‌کاربردی نیستند؟ چرا‌که یک خریدار یا مصرف‌کننده ابتدا به فکر سود و زیان خودش است. زمانی که قیمت یک کالای ایرانی با کالای مشابه خارجی آن یکی است و کیفیت کالای خارجی بالاتر است، چرا باید پول خود را صرف خرید کالایی کند که نه در آن مزیتی وجود دارد و نه خدمات پس از فروشی، قیمت هم که یکی است با این تفاوت که کالای خارجی کیفیت بهتری دارد. آیا منطقا می‌توان انتظار داشت که اینگونه تبلیغات جواب دهد؟
هر چقدر کیفیت کالای ما بالا باشد، هم شان کارگر ما بالا می‌رود هم شان شرکت. اما اگر قرار باشد روی کالای بی‌کیفیت کار کنیم، سابقه ما خراب می‌شود. به نظر من به جای توجه به کمیت، به کیفیت کار اهمیت دهیم تا اگر مصرف‌کننده کالایی را دید که ساخت ایران است به آن اعتماد کند. در این راستا باید بیشتر فکر کیفیت و قیمت تمام شده روز باشیم که بتوانیم سابقه کشور و آن برند را حفظ کنیم. باید به کیفیت و قیمت توجه کرد و نباید توقع داشت مردم کالای ایرانی که کیفیت آن از کالای خارجی مشابه پایین تر است، خریداری کنند. ما باید حتی در نحوه فروش نیز دقت عمل داشته باشیم. ما می‌توانیم حتی کالای ایرانی را به شکل اقساط بفروشیم. دولت باید این تمهیدات را فراهم کند به‌خصوص برای کارمندان که می‌تواند اقساط بدون بهره داشته باشند و کالای مورد نظر خود را تهیه کنند.

در چالش ساخت ایران، بسیاری از کاربران از برخی محصولات غذایی و آرایشی ایرانی راضی بودند، چرا تولید‌کننده داخلی وقتی می‌تواند روی محصولاتی که امتحان خودش را هم پس داده و بازار فروش خوبی دارد، سرمایه‌گذاری نمی‌کند و سراغ تولید کالایی می‌رود که هم نیاز به سرمایه دارد و هم نیاز به تکنولوژی، به شکلی که اگر نگاهی دقیق شود، می‌توان دید که انبارهایشان پر است از کالاهایی که فروش نرفته است. واقعیت این است که برای تولید این گونه محصولات نیاز به سرمایه است که یا از بانک می‌گیرند که در این صورت فشار به سیستم بانکی می‌آید و سود دهی ندارد یا از جیب خودشان می‌رود. بهتر نیست در تولید محصولات کارشناسی شود و بازنگری صورت گیرد؟
این نشان‌دهنده این است که ما در استراتژی خوب عمل نکرده‌ایم و باید وزارت صنعت و معدن و تجارت، روی صنایعی که می‌داند ایرانی می‌تواند آن را با بهترین کیفیت در بیاورد، سرمایه‌گذاری کند و افراد را حمایت کند. مثلا ورود در صنعت مواد غذایی هم سود بیشتر دارد، هم رقابت بیشتر است.

ما باید همگام با واردات برخی محصولات، بتوانیم صادرات خوبی هم داشته باشیم تا در اقتصاد موفق عمل کنیم. البته نباید از این نکته غافل شد که ما نباید از تولید سوزن تا هواپیما را خودمان انجام دهیم. بهترین حالت این است که ما استراتژی را تبیین کنیم و ببینیم از کدام کالا می‌توان هم سود بیشتر و هم کیفیت بهتر ارائه دهیم، آنها را بسازیم و صادر کنیم. این استراتژی تولید است و باید به آن اشراف داشته باشند. یعنی در واقع باید کالایی را انتخاب کنیم که بتوانیم روی آن رقابت کنیم.
در حال حاضر ما شهرک‌های صنعتی احداث کرده‌ایم که 70 درصد آن تعطیل است، علت آن هم سرمایه‌گذاری در کالایی است که نتوانسته در بازار رقابت کند. پول بانک یا خود فرد به آهن تبدیل شده و بدون استفاده آنجا افتاده و هیچ تولیدی ندارد.
اگر سرمایه‌گذاری در کاری که در آن تخصص داریم، عملی شود، هم توجیه پذیر خواهد بود و هم اقتصادی چرا که خیلی از کشورهای دنیا مایلند با ما در معدن، پتروشیمی و نفت و گاز همکاری کنند، اما حاضر نیستند از ما کالای خانگی بخرند. چرا ما سراغ کاری نرفته‌ایم که در آن امکان رشد بیشتری وجود دارد.

اگر بخواهیم سراغ صنعت خودرو برویم بهتر است با این سوال شروع کنم که آیا به نظر شما انحصاری بودن تولید خودروهای داخلی آن هم در اختیار دولت، موجب از بین رفتن رقابت در بازار و ضایع شدن حقوق مصرف‌کننده نمی‌شود؟
ما با دولتی بودن اصلا موافق نیستیم و باید دولت سریع‌تر تکلیف این موضوع را مشخص کند. الان اسما خصوصی است اما هیات مدیره را دولت تعیین می‌کند. باید رقابت پذیر شود و طبق اصل ۴۴ قانون اساسی رقابت می‌تواند سازنده باشد. در نتیجه هر جایی که ما به بخش خصوصی میدان دهیم، تولید ما بهتر خواهد شد.

تبلیغات منفی درخصوص خودروهای تولید داخل به نفع کدام بازار است؟
سود این تبلیغات منفی در جیب شرکت‌های خارجی خواهد رفت. چرا‌که خودروهایشان به فروش می‌رود. ما باید در این زمینه تدبیری کنیم و برای خودروهای تولیدی، تسهیلاتی را قائل شویم تا مردم قدرت خرید آن را داشته باشند. مثلا به شکل اقساطی با خدمات پس از فروش. زمانی که تبلیغ منفی شکل می‌گیرد، آنها شکافی را مشاهده کرده و از آن شکاف نفوذ می‌کنند. بنابراین اگر ما درست تولید کنیم و فروش به نحوی باشد که کالای خارجی نتواند با آن رقابت کند، دیگر تبلیغاتی منفی اثری نخواهند داشت. ما باید راهکاری ارائه دهیم تا مردم ترجیح دهند خودروی داخلی بخرند.

موانع به وجود آمدن خودروسازان خصوصی واقعی که از طرفی وابسته به نهادهای دولتی و شبه‌دولتی نباشند و از طرف دیگر وارد‌کننده هم نباشند، کدام است؟ در واقع چه چیزی باعث می‌شود خودروساز خصوصی واقعی نداشته باشیم؟
خودروساز ما باید خودروساز واقعی باشد و بتواند مدیریت خوبی کند. برای رسیدن به این منظور باید به دیگران فرصت دهیم تا افراد مدیری را که می‌توانند بیاورند تا در خودروسازی تحولی ایجاد شود. البته با قرار دادن فضای لازم در اختیارشان این اتفاق خواهد افتاد. نباید مدیران دستوری انتخاب شوند. اگر در گذشته به این نکات توجه می‌شد، امروز شاهد عقب ماندگی در صنعت خودرو نبودیم. ما باورمان این است که صنعت خودروسازی ما می‌تواند مستقل باشد و خوب عمل کند.