چهار اصل تحول ساز در مدیریت شوراها
مهدی ذاکرالحسینی* در تقویم نظام جمهوری اسلامی ایران، روز نهم اردیبهشت به عنوان روز شوراها نامگذاری شده است. شورا یک اصل عقلی و مورد تاکید اسلام نیز هست. مشاوره در اسلام آنقدر اهمیت دارد که در قرآن کریم ضرورت مشورت بارها مورد تاکید قرار گرفته است. نامگذاری سوره ای به نام شورا میزان اهمیت این موضوع را در دین اسلام تبیین می نماید. در اصول قانون اساسی کشور علاوه بر انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، انتخاب اعضای شوراهای اسلامی نیز به عنوان ابزاری برای تجلی اراده عمومی در نظام پارلمانی بیان شده است.
مهدی ذاکرالحسینی* در تقویم نظام جمهوری اسلامی ایران، روز نهم اردیبهشت به عنوان روز شوراها نامگذاری شده است. شورا یک اصل عقلی و مورد تاکید اسلام نیز هست. مشاوره در اسلام آنقدر اهمیت دارد که در قرآن کریم ضرورت مشورت بارها مورد تاکید قرار گرفته است. نامگذاری سوره ای به نام شورا میزان اهمیت این موضوع را در دین اسلام تبیین می نماید. در اصول قانون اساسی کشور علاوه بر انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، انتخاب اعضای شوراهای اسلامی نیز به عنوان ابزاری برای تجلی اراده عمومی در نظام پارلمانی بیان شده است.
علاوه بر این در قانون اساسی دو حکومت مد نظر قرار گرفته است. حکومت مرکزی و حکومت محلی. حکومت مرکزی مسئولیت مدیریت کل کشور و حکومت های محلی مدیریت شهرها و روستاها را عهده دار است. حکومت محلی برای افزایش مشارکت مردم و رسیدگی سریع تر به مسائل مردم و توسعه، آبادانی و پیشرفت نقاط مختلف ایجاد شده است یعنی به عبارت ساده تر فلسفه شکل گیری حکومت های محلی ساماندهی ریزترین مساله شهر و روستا است به نحوی که این موضوعات در بین بزرگترین مسائل کشور گم نشود. به بیان شفاف تر مسائل کلان ذهن مسئولان را از حل مسائل خرد دور ننماید.
قانون گذار برای مدیریت صحیح حکومت های محلی نیز مکانیزمی طراحی نموده است. در این مکانیزم برای مدیریت حکومتهای محلی، پارلمان های شهری دیده شده است. هدف قانون گذار از ایجاد این پارلمان ها، مدیریت شهر با استفاده از خرد جمعی و فارغ از مسائل سیاسی بوده است. البته عمر این مدل مدیریت محلی در کشور تقریباً یک دهه است بنابراین این مدل هنوز دوران بلوغ خود را می گذراند و علیرغم نقاط قوت، زمینه های قابل بهبودی نیز دارد که به نظر بنده چهار مورد از با اولویتترین زمینه های قابل بهبود به شرح زیر است.
اول هم اکنون شوراها صرفاً وظیفه اداره شهرداری ها را به عهده دارند اما باتوجه به اینکه فعالیت های شهرها شبیه یک سیستم است، می بایست تمام اجزای آن از یکپارچگی مفهومی و عملیاتی برخوردار باشد. لذا لازم است راهبری سایر امورات شهری نیز به همین حکومت های محلی واگذار گردد. در سال های گذشته این موضوع با تهیه قانون جامع مدیریت شهری که هم اکنون در کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی می باشد، جدی تر شده است. اما متاسفانه هیچگاه دولت ها اهتمامی در واگذاری تصدیهای خودشان به حکومت های محلی نداشتند.
به عنوان مثال ماده 137 قانون برنامه چهارم توسعه کشور و ماده 173 قانون برنامه پنجم توسعه کشور، تاکید بر واسپاری تصدی های حکومت مرکزی به حکومت های محلی نموده است که تاکنون این مواد عملیاتی نشده است. امیدواریم باتوجه به شعارهای انتخاباتی دولت فعلی و تاکیدات رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور این اتفاق در سال جاری عملیاتی شود. شایان ذکر است لایحه فعلی زمینه های قابل بهبودی دارد و لازم است نمایندگان محترم مجلس ضمن مشورت با شوراهای اسلامی شهرها، دقت بیشتری روی این لایحه داشته باشند.
دوم قانون گذار می بایست به منظور هدایت پارلمان های شهری و با توجه به تخصص های مورد نیاز مدیریت شهری، حداقل تعداد و شرایط لازم از هر تخصص را در زمینه های مورد نیاز در نظر بگیرد که از آن جمله می توان به تخصص هایی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، ترافیک، فناوری اطلاعات، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی اشاره نمود.
سوم به منظور افزایش تاثیر پارلمان های شهری در مدیریت شهر، فرهنگ سازی لازم است. به عنوان مثال هم زمانی انتخابات شوراها با ریاست جمهوری علاوه بر دارا بودن نقاط قوت، نقاط ضعفی دارد. به عنوان مثال همزمانی انتخابات شوراها با ریاست جمهوری به دلیل اهمیت ریاست جمهوری در افکار عمومی جامعه، عموماً انتخابات شوراهای شهر را تحت تاثیر قرار می دهد که لازم است با فرهنگسازی مناسب اهمیت انتخابات شوراها به مردم بیان شده تا مردم توجه بیشتری در انتخاب اصلح ترین ها داشته باشند.
چهارم لازم است برای اثرگذاری بیشتر شورای شهر در سرنوشت شهرها، راهکارهای استحکام این ارتباط با مردم به صورت جدیتری مدنظر قرار گیرد. به عنوان مثال واگذاری اختیارات شورای شهر به شوراهای محلات از جمله روش های وزن دهی به شوراهای محلات است. به بیان ساده تر، ساکنین هر محله برای خودشان تصمیم بگیرد. اینکه اولویت شان ترمیم آسفالت معابرشان است یا احداث پارک محله. تعیین اولویت محله را خود مردم انجام دهند. این یعنی مشارکت مردمی و استفاده از خرد جمعی. نقطه قوت این موضوع این است که مردم در محلات خودشان برنامه ریزی می نمایند، خودشان اجرا می نمایند و خودشان نظارت می کنند. در این صورت شورا می تواند زمان بیشتری را صرف رسیدگی به موضوعات و پروژه های کلان شهری نماید.
حتی معتقدم باید بودجه ریزی محلی شود و این مهم دست یافتنی است. در صورت تحقق این امر شهر مشهد به عنوان اولین الگوی ملی جهت مشارکت مردمی مطرح می گردد. امروزه افتخار مدیریت شهری کلان شهرهای جهان، مشارکت مردم در مدیریت شهری شان است. آنچه شهرداران بزرگ دنیا به آن افتخار می نمایند این است که با استفاده از به روزترین سیستم های مدیریتی، مشارکت مردم را در امور شهری افزایش می دهند. الحمدلله که در جمهوری اسلامی ایران پشتوانه دینی این موضوع نیز وجود دارد؛ علیالخصوص اینکه رهبر انقلاب بارها تاکید فرموده اند که امورات را به مردم واگذار نماییم. بنده معتقدم اگر این کار را انجام دهیم جزو سرآمدترین شهرهای دنیا هستیم. آنچه در دنیای امروز بیان می گردد سخنی از برون سپاری نیست، سخن از جمع سپاری است. برون سپاری وقتی است که کار را به گروه خاصی واگذار نماییم لیکن جمعسپاری وقتی است که کار را به دست جمع مردم بدهیم. اگر همه کارها را به گروه های خاص واگذار نماییم همان اشکالی پیش می آید که برای سازمان ها و نهادهای دولتی ما پیش آمد.
*رئیس کمسیون فنی، عمرانی و طرح ریزی شهری شورای شهر مشهد
علاوه بر این در قانون اساسی دو حکومت مد نظر قرار گرفته است. حکومت مرکزی و حکومت محلی. حکومت مرکزی مسئولیت مدیریت کل کشور و حکومت های محلی مدیریت شهرها و روستاها را عهده دار است. حکومت محلی برای افزایش مشارکت مردم و رسیدگی سریع تر به مسائل مردم و توسعه، آبادانی و پیشرفت نقاط مختلف ایجاد شده است یعنی به عبارت ساده تر فلسفه شکل گیری حکومت های محلی ساماندهی ریزترین مساله شهر و روستا است به نحوی که این موضوعات در بین بزرگترین مسائل کشور گم نشود. به بیان شفاف تر مسائل کلان ذهن مسئولان را از حل مسائل خرد دور ننماید.
قانون گذار برای مدیریت صحیح حکومت های محلی نیز مکانیزمی طراحی نموده است. در این مکانیزم برای مدیریت حکومتهای محلی، پارلمان های شهری دیده شده است. هدف قانون گذار از ایجاد این پارلمان ها، مدیریت شهر با استفاده از خرد جمعی و فارغ از مسائل سیاسی بوده است. البته عمر این مدل مدیریت محلی در کشور تقریباً یک دهه است بنابراین این مدل هنوز دوران بلوغ خود را می گذراند و علیرغم نقاط قوت، زمینه های قابل بهبودی نیز دارد که به نظر بنده چهار مورد از با اولویتترین زمینه های قابل بهبود به شرح زیر است.
اول هم اکنون شوراها صرفاً وظیفه اداره شهرداری ها را به عهده دارند اما باتوجه به اینکه فعالیت های شهرها شبیه یک سیستم است، می بایست تمام اجزای آن از یکپارچگی مفهومی و عملیاتی برخوردار باشد. لذا لازم است راهبری سایر امورات شهری نیز به همین حکومت های محلی واگذار گردد. در سال های گذشته این موضوع با تهیه قانون جامع مدیریت شهری که هم اکنون در کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی می باشد، جدی تر شده است. اما متاسفانه هیچگاه دولت ها اهتمامی در واگذاری تصدیهای خودشان به حکومت های محلی نداشتند.
به عنوان مثال ماده 137 قانون برنامه چهارم توسعه کشور و ماده 173 قانون برنامه پنجم توسعه کشور، تاکید بر واسپاری تصدی های حکومت مرکزی به حکومت های محلی نموده است که تاکنون این مواد عملیاتی نشده است. امیدواریم باتوجه به شعارهای انتخاباتی دولت فعلی و تاکیدات رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور این اتفاق در سال جاری عملیاتی شود. شایان ذکر است لایحه فعلی زمینه های قابل بهبودی دارد و لازم است نمایندگان محترم مجلس ضمن مشورت با شوراهای اسلامی شهرها، دقت بیشتری روی این لایحه داشته باشند.
دوم قانون گذار می بایست به منظور هدایت پارلمان های شهری و با توجه به تخصص های مورد نیاز مدیریت شهری، حداقل تعداد و شرایط لازم از هر تخصص را در زمینه های مورد نیاز در نظر بگیرد که از آن جمله می توان به تخصص هایی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، ترافیک، فناوری اطلاعات، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی اشاره نمود.
سوم به منظور افزایش تاثیر پارلمان های شهری در مدیریت شهر، فرهنگ سازی لازم است. به عنوان مثال هم زمانی انتخابات شوراها با ریاست جمهوری علاوه بر دارا بودن نقاط قوت، نقاط ضعفی دارد. به عنوان مثال همزمانی انتخابات شوراها با ریاست جمهوری به دلیل اهمیت ریاست جمهوری در افکار عمومی جامعه، عموماً انتخابات شوراهای شهر را تحت تاثیر قرار می دهد که لازم است با فرهنگسازی مناسب اهمیت انتخابات شوراها به مردم بیان شده تا مردم توجه بیشتری در انتخاب اصلح ترین ها داشته باشند.
چهارم لازم است برای اثرگذاری بیشتر شورای شهر در سرنوشت شهرها، راهکارهای استحکام این ارتباط با مردم به صورت جدیتری مدنظر قرار گیرد. به عنوان مثال واگذاری اختیارات شورای شهر به شوراهای محلات از جمله روش های وزن دهی به شوراهای محلات است. به بیان ساده تر، ساکنین هر محله برای خودشان تصمیم بگیرد. اینکه اولویت شان ترمیم آسفالت معابرشان است یا احداث پارک محله. تعیین اولویت محله را خود مردم انجام دهند. این یعنی مشارکت مردمی و استفاده از خرد جمعی. نقطه قوت این موضوع این است که مردم در محلات خودشان برنامه ریزی می نمایند، خودشان اجرا می نمایند و خودشان نظارت می کنند. در این صورت شورا می تواند زمان بیشتری را صرف رسیدگی به موضوعات و پروژه های کلان شهری نماید.
حتی معتقدم باید بودجه ریزی محلی شود و این مهم دست یافتنی است. در صورت تحقق این امر شهر مشهد به عنوان اولین الگوی ملی جهت مشارکت مردمی مطرح می گردد. امروزه افتخار مدیریت شهری کلان شهرهای جهان، مشارکت مردم در مدیریت شهری شان است. آنچه شهرداران بزرگ دنیا به آن افتخار می نمایند این است که با استفاده از به روزترین سیستم های مدیریتی، مشارکت مردم را در امور شهری افزایش می دهند. الحمدلله که در جمهوری اسلامی ایران پشتوانه دینی این موضوع نیز وجود دارد؛ علیالخصوص اینکه رهبر انقلاب بارها تاکید فرموده اند که امورات را به مردم واگذار نماییم. بنده معتقدم اگر این کار را انجام دهیم جزو سرآمدترین شهرهای دنیا هستیم. آنچه در دنیای امروز بیان می گردد سخنی از برون سپاری نیست، سخن از جمع سپاری است. برون سپاری وقتی است که کار را به گروه خاصی واگذار نماییم لیکن جمعسپاری وقتی است که کار را به دست جمع مردم بدهیم. اگر همه کارها را به گروه های خاص واگذار نماییم همان اشکالی پیش می آید که برای سازمان ها و نهادهای دولتی ما پیش آمد.
*رئیس کمسیون فنی، عمرانی و طرح ریزی شهری شورای شهر مشهد
ارسال نظر