کلنگت را زمین بگذار

دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- صدای کلنگ‌هایی که خانه‌هایشان را زخمی کرده، صدای ماشین‌ها و بوق‌ها و صدای سکوت متصدیان و متولیان امر، نمی‌گذارد زخم صدایشان به گوش من و شما برسد، باید به دیدارشان رفت و گل‌های پوسیده یاس را از بازمانده کاغذدیواری‌ها و کاشی‌های شکسته سبز و آبی آشپزخانه‌ها که زمانی بوی غذای نذری در آن حیات را معنا می‌کرد دید و گچ‌بری‌هایی که روزگاری نه چندان دور متعلق به طاقچه‌هایی بوده که احتمالا عکس پدر بزرگ یا عکس فرزندی که به تازگی خبر شهادتش را آورده‌اند به دوش می‌کشیده، دید که چطور حالا با آسفالت خیابان یکی شده و نام لوکس و پرطمطراق توسعه و شهرسازی را به دوش خمیده‌اش می‌کشد. خیلی دور نیستند این آدم‌ها در کوچه پس‌کوچه‌های خیابان طبرسی و شهید نواب صفوی و ... یا بهتر بگویم هر آنچه خیابان و بافت اجتماعی و تاریخی اطراف حرم نام دارد. خیلی دور نیستند این آدم‌ها در قلب شهر که حاشیه‌نشین شده‌اند. بولدوزرهایی که بی‌رحمانه بافت اجتماعی پیرامون حرم را درهم‌نوردیده و فرهنگ، اقتصاد و امنیت این منطقه را به یغما برده‌اند. شمشیر دولبه‌ای است این آسیب جبران‌ناپذیر که مستقیما نیروی انسانی تشکیل‌دهنده فرهنگ، هویت و ساختار معماری تاریخی ایرانی را در قدیمی‌ترین و مقدس‌ترین نقطه شهر مشهد مورد هجمه قرار داده است. انگار یادمان رفته که این شهر چرا شکل گرفت و چرا نام آن مشهد شد؟

چطور می‌توان بی‌تفاوت بود نسبت به عمارت‌های تاریخی که برخی علیرغم به ثبت رسیدن در فهرست آثار میراث فرهنگی بازهم توسط شهرداری تخریب شده‌اند و عمارت‌هایی که علیرغم قدمت و زیبایی هنوز به ثبت نرسیده‌اند و عمارت‌هایی که باوجود ارزش‌های تاریخی، مرمت و احیا نشده و حتی در معرض تخریب قرار دارند. بافت سالخورده محترم پیرامون حرم، بازماندگانش نیز سالخورده هستند و از جوانی و طراوت در این کوچه پس‌کوچه‌ها و صدای توپ بازی بچه‌هایشان اثری نیست.چطور می‌توان بی‌تفاوت بود نسبت به این تاریکی؟ به درد دل‌های حاج رضای تکیده که سال‌هاست چهره‌اش رنگ لبخند ندیده است و با درماندگی می‌گوید مغازه‌اش تبدیل به زباله‌دانی شده و هشت سال است هیچ درآمدی نداشته است، گوش می‌دهیم. او می‌گوید: مردم را از خانه‌هایشان بیرون و خانه‌هایشان را پاتوق معتادها و اراذل‌اوباش کرده‌اند. حاج رضا دستش را روی سینه‌اش می‌گذارد تا پینه‌های پیراهنش از دید لنزهای دوربین خبرنگاران دور بماند و درحالی‌که سرش را به سختی بالا می‌گیرد، می‌گوید از وقتی این بلا سرمان آمده به دشواری شکم‌هایمان را سیر می‌کنیم.کم‌کم به تعداد این پیرمردها اضافه می‌شود و هرکدام به‌نوعی این درد مشترک را فریاد می‌زنند، گویی هنوز ذره‌ای امید در چشم‌های کم‌فروغشان پیداست، تا شاید حرف‌هایشان برسد به گوش کسانی که باید برسد.

پیرمرد دیگری نان سنگکش را از ترک دوچرخه فونیکس قدیمی‌اش برمی‌دارد و به ما تعارف می‌کند، آن هم نه از آن تعارف‌های تشریفاتی امروزی. نام او محمدرضاست. «رضا» نامی که در فرهنگ اسامی مردم این شهر پادشاهی می‌کند و اگر کلون در هریک از این خانه‌ها را بزنید، اگر کسی مانده باشد که در را به رویتان باز کند بی‌شک در آن خانه کسی هست که نامش رضا باشد. محمدرضا که حالا خانه‌اش مخروبه شده، می‌گوید: آنقدر به این محله و خیابان وابستگی دارم که بعد از اینکه خانه‌ام را خراب کردند دوباره همین حوالی خانه‌ای را اجاره کردم، چون بعد از پنج سال هنوز تمام پول خانه‌ام را نداده‌اند و دارم پول خودم را از شهرداری گدایی می‌کنم. رضاهای این محله‌ها و خیابان‌ها کم نیستند و بازگویی درددل‌هایشان در این گزارش نمی‌گنجد، رضاهایی که چیزی بیش از آنچه داشته‌اند و امروز از دستشان رفته، نمی‌خواهند. بی‌شک روزی قسمتی از چوب درخت‌های توتی که هرکدام زمانی متعلق به حیاط خانه‌ای بودند و قطع شدند کاغذ خواهد شد و قسمتی از این کاغذها شرح این روزهای بی‌تدبیری را برای آیندگان در کلاس‌های تاریخ تعریف خواهند کرد. اما چه باید کرد برای هرچه کم کردن کاغذهای سیاه این تاریخ و هرچه بیشتر کردن کاغذهای سپید آن؟

دستور مقام معظم رهبری

«اجازه ندهیم کسانی بیایند با دست‌اندازی به زمین‌های گوناگون اطراف و حومه‌های شهر و مناطق خوب، ثروت عمومی را به نوبه خود تبدیل کنند به ثروت شخصی. این بوستان عظیمی که فرض کنید در نقطه‌ای از شهر واقع است، یک ثروت عمومی است؛ اینکه کسانی بیایند با زرنگی، با دستکاری کردن قانون، با احیاناً خریدنِ یکی دو نفر آدم سست‌عنصر در فلان دستگاه، این ثروت عمومی را تبدیل کنند به ثروت شخصی خودشان، خیلی رنج آور است.» (۱۷ اسفند ۹۳)

واکنش کارشناسان و نخبگان

دوسال گذشته طی مصاحبه‌ای با دکتر محمدمنصور فلامکی، پدر مرمت ایران و چهره ماندگار معماری در سال ۱۳۸۹ از او درباره اهمیت بافت تاریخی پیرامون حرم و ساختار تاریخی آن پرسیدم که در ۹ اردیبهشت ۹۳ در «دنیای اقتصاد» به چاپ رسید. بخشی از صحبت‌های وی به این شرح است:

«بی‌رحمانه‌ترین رفتار با بافت قدیمی در مشهد انجام شده که غیرقابل‌جبران است و بعدها هم نمی‌شود جلویش را گرفت. متاسفانه این اتفاق‌ها فقط در مشهد می‌افتد. به دلایل متفاوتی بافت اطراف حرم نیز از حدود 24، 25 سال پیش در حال ساییده شدن است. وقتی یک کرم ابریشم برگ درخت توت را می‌خورد ما انتظار داریم از آن برگ، آرام آرام ابریشم تولید کند، اما ما برگ توت اطراف حرم را جویدیم و به‌جای آن چیزی تولید کردیم که هرگز به ابریشم شباهتی ندارد، این واقعا تاسف بار است. اتفاق دیگر این است که میدان‌های شهری را از ما گرفته‌اند و به‌جای آن بازار درست کرده‌اند، ما خیال می‌کنیم بازار ناجی است، درصورتی‌که ناجی هیچ چیزی نیست و جز برای خود بازاری‌ها به هیچ درد دیگری نمی‌خورد.»

هشدارنامه‌ای که نخبگان نوشتند

در بخشی از نامه‌ای انتقادی به تخریب بافت پیرامون منطقه ثامن که با امضای اساتید برجسته معماری دانشگاه‌های تهران و شهید بهشتی، در تیرماه سال ۹۳ منتشر شده، آمده است: «حرم مطهر تاکنون درگیر مداخلاتی ذیل تفکر مهندسی با عناوین «توسعه و نوسازی» بوده است که بی‌توجهی به اصول و ضوابط احیا و سامان‌دهی صحیح و درنظر نگرفتن مبانی عقیدتی، آیینی، سنتی و فرهنگی ریشه‌دار در قلب‌ها و اذهان، ضایعات عظیمی را پدید آورده است. یقینا بدون بازنگری بنیادین در مبانی، رویکرد و سازوکارها، هیچ مشاوره‌ای از هیچ مرجعی برای آن سودمند نخواهد بود و بهبود این وضع به عزم جدی و اهتمام همه تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرندگان در بالاترین سطوح نیاز دارد. گسیختگی پیرامون حرم آن چنان ریشه‌ای است که به گسست اعتقادی و اجتماعی و حتی شکست اقتصادی در ابعاد بسیار بزرگ منجر خواهد شد و نتیجه آن تا سده‌ها باقی خواهد ماند. باتوجه به اینکه حرم امام رضا (ع) مهمترین مرکز زیارتی در ایران است، هرگونه تصرفی در پیرامون آن نیازمند تصوری درست و عمیق از مفهوم زیارت و مناسک آن است که چنین سابقه‌ای در هیچ یک از مطالعات منطقه ثامن مشاهده نشده است. از تأمل در طرح‌های تهیه شده می‌توان وجوه مهمی از آن را دریافت که اساس این تلقی بر اولویت ماشین بر انسان، اولویت توده و حجم بر فضا، یکسان شمردن زندگی روزانه و شبانه، بی‌توجهی به تفاوت‌های زندگی در فصول گوناگون سال و کم‌توجهی به توانایی‌های طبیعی محیط است.»

راه‌حل چیست و نوشدارو کدام است؟

مشاور معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی گفت: هرکجای کار که هستیم دست نگه داریم. این ارتفاع طبقاتی که پیرامون حرم مطهر شکل گرفته فاقد هرگونه برنامه‌ریزی شهری و مدل و الگوی معماری است و هیچ اساسی جز درآمدزایی ندارد، نام این رفتار چیزی جز تهاجم فرهنگی نیست. جواد عرفانیان‌جم در جمع خبرنگاران تهران و مشهد در نشست هم‌اندیشی که در پژوهشکده ثامن مشهد برگزار شد، گفت: ما کارشناسان از شهرداری و شورای شهر می‌خواهیم که مطالعاتش را در این زمینه به‌صورت شفاف توضیح دهد اما متاسفانه هیچ اندیشه بلندمدتی پشت این تصمیماتی که در اتاق‌های بسته گرفته می‌شود، وجود ندارد. مشاور معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه مشهد در سال ۲۰۱۷ قرار است پایتخت معنوی جهان اسلام باشد، گفت: ما چه چیز مشهد را می‌خواهیم به‌عنوان پایتخت معنوی جهان اسلام معرفی کنیم؟ دستاورد فرهنگی ما چه بوده است؟ عرفانیان با بیان اینکه علاوه بر حرم، بافت طبیعی و قدیمی کوهسنگی نیز با ساخت‌وسازهای بی‌رویه و نابجایی که در اطرافش شکل می‌گیرد در معرض آسیب‌های جدی قرار دارد، ادامه داد: چه کسی مسبب این تصمیم‌گیری‌های اشتباه است؟این مهندس معمار از جمعیت ساکن پیرامون حرم به‌عنوان جمعیت حافظ حرم یاد کرد و افزود: ما این حافظان را به خاطر چه کسانی آواره کرده‌ایم؟

بافت اجتماعی پیرامون حرم هنوز نفس می‌کشد

یک پژوهشگر حوزه میراث فرهنگی به «دنیای اقتصاد» گفت: بهترین راه‌حل این است که از همین حالا این تخریب‌ها متوقف و بافت پیرامون منطقه ثامن احیا و بازسازی شود.ساسان نوروزی بیان کرد: اطراف خانه تاریخی داروغه مشهد که به تازگی مرمت و به موزه تبدیل شده است، پنج خانه قدیمی دیگر کنار هم باقی ماند‌ه‌اند که ارزش تاریخی دارند، درخواست ما این است که این عمارت‌ها مثل شهرک سینمایی بازسازی تاریخی و به یک مجموعه گردشگری تبدیل شوند و تصویر خوبی از شهر بسازند. وی اظهار کرد: بافت تاریخی مشهد به اعتبار مردم و فرهنگش هنوز نفس می‌کشد، 54 درصد از این بافت دست‌نخورده باقی مانده است و ما می‌خواهیم دست‌نخورده باقی بماند. اگر این روند تخریب و برج‌سازی اطراف حرم ادامه پیدا کند در 30 سال آینده 300 هکتار اطراف حرم مطهر خالی از سکنه بوده و اقتصاد شهر دیگر پایدار نخواهد بود.

سال 94 بدترین سال مالی سازمان میراث فرهنگی بود

مسئول پایگاه میراث فرهنگی بافت پیرامون حرم مطهر با بیان اینکه سال ۹۴ بدترین سال را به لحاظ مالی تجربه کردیم و بودجه و اعتبار سازمان میراث فرهنگی در این خصوص تقریبا صفر است، به «دنیای اقتصاد» گفت: چرا سازمان نظام مهندسی ساختمان برای ارتقاء سطح آگاهی مهندسان و به‌ویژه معماران کلاس‌های آموزشی در زمینه نحوه مداخله و مواجه با پیرامون بافت‌های تاریخی برگزار نمی‌کند؟ وفا ثابتی ادامه داد: وزارت راه و شهرسازی که متولی این امر است باید با همکاری سازمان میراث فرهنگی برای ارتقاء سطح آگاهی مهندسان اقدام کند، چراکه اکنون نقش ضعیف جامعه معماران و مهندسان مشاور کاملا مشهود است، جامعه نخبگان ما نسبت به میراث فرهنگی دچار سوء‌تفاهم هستند و میراث فرهنگی را خوب نمی‌شناسند، دستگاه‌های ذیربط و متولی باید برای آگاهی هرچه بیشتر مهندسان تلاش کنند.

این داستان ادامه دارد اما زندگی هم ...