افزایش بینش سیاسی مردم با تقویت احزاب
دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- به دهمین دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم، این روزها سوداگران ورود به خانه ملت، سخت در تکاپوی جلب توجه مردم شهرشان هستند، اما چه قدر موفق عمل کرده‌اند و چه قدر توانسته‌اند اعتماد مردم را متوجه خود کنند و این تب تا چه حد به عموم مردم سرایت کرده است؟ طی گفت و گوهایی با اقشار جامعه، متوجه شدم تعداد زیادی از مردم مشهد دغدغه‌های انتخاباتی نداشته و شناخت درستی از کاندیداهای شهرشان ندارند، به دنبال یافتن پاسخ برای این مسأله اجتماعی با علی یوسفی، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، تماس می‌گیرم و دلایل بی‌اطلاعی و حتی بی‌اعتنایی مردم را به فضای سیاسی کشور جویا می‌شوم.
این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که با توجه به فضای سیاسی کشور، آگاهی مردم ایران از وضعیت سیاسی و مشارکت در انتخابات چه قدر حائز اهمیت است می‌گوید: مجلس یک نهاد ملی است پس توانا یا ناتوانمند بودنش متوجه کل کشور خواهد بود. هرچه نمایندگانی که در مجلس حاضر می‌شوند ممتازتر، نسبت به مسائل و مشکلات کشور آگاه‌تر و قدرت توان نظارت بیشتری بر دستگاه اجرایی کشور را داشته باشند طبیعتا برای کل کشور مفیدتر خواهند بود. پس لازمه شکل‌گیری یک مجلس باکفایت این است که کاندیداها از سلایق، طیف‌ها،گروه‌ها و اصناف متفاوت جامعه در عرصه انتخابات حضور داشته باشند. لذا در یک مشارکت حداکثری که جمعیت وسیعی جزء رأی‌دهندگان باشند مجلس مناسب‌تری شکل خواهد گرفت و هرچه انتخابات گسترده‌تر باشد آن مجلس نماینده بهتری برای ملت خواهد بود. وی درباره علت بی‌تفاوتی و کناره‌گیری بسیاری از مردم نسبت به مسائل سیاسی کشور به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: یک بخشی از کناره‌گیری و بی‌تفاوتی مردم نسبت به مسائل سیاسی می‌تواند ناشی از عملکرد ضعیف نمایندگان در دوره‌های قبل باشد، وقتی مردم رأی می‌دهند و می‌بینند نمایندگانشان آنطورکه باید انتظاراتشان را پیگیری نمی‌کنند با عرصه سیاست قهر می‌کنند. دلیل دیگر بی‌تفاوتی مردم هم می‌تواند ناشی از این واقعیت باشد که مردم کسانی‌که افکار آن‌ها را نمایندگی کنند، در صف کاندیداها نمی‌بینند، باید به این نکته توجه کنیم که اگر مردم با انتخابات قهر کنند و مشارکت نداشته باشند نتایج بدی به‌وجود می‌آید، شرایط نامناسبی هم برای کشور و هم برای خود مردم رقم می‌خورد، بنابراین مزایایی که در شرکت کردن و رأی دادن وجود دارد به مراتب بیشتر از عدم‌مشارکت مردم است.

یوسفی با بیان اینکه توانایی و قوت مجلس زمانیکه مردم در صحنه نباشند، تضعیف می‌شود، تصریح می‌کند: آسیب این امر متوجه کل جامعه است و شرکت نکردن در انتخابات هم خسارت به خود و هم خسارت به کشور است. ما باید از همه مردم بخواهیم که هم خودشان در انتخابات حاضر شوند و هم اطرافیانشان را برای شرکت در انتخابات تشویق کنند تا یک مشارکت حداکثری شکل بگیرد. از این جامعه شناس دلیل ترویج اصطلاح «ما سیاسی نیستیم» و به سیاست علاقه‌ای نداریم را در میان آحاد جامعه می‌پرسم و اینکه چرا خیلی از مردم افراد هنری و ورزشی کشور را به خوبی می‌شناسند اما هیچ شناختی نسبت به نمایندگان شهر خود و شخصیت‌های سیاسی کشور ندارند، وی بخش اعظم این بی‌اطلاعی و ناآشنایی مردم نسبت به سیاست و سیاستمداران را ضعف تحزب در کشور می‌داند و راه‌حل این مشکل را در شکل‌گیری احزاب سیاسی معرفی می‌کند و می‌گوید: خود حاکمیت و نظام باید به‌طور جدی از شکل‌گیری حزب و فعالیت حزبی در جامعه حمایت کند. بنابراین وقتی احزاب پابرجا شکل بگیرند و امکان فعالیت داشته باشند و در خارج از ایام انتخابات هم فعال باشند، آگاهی مردم و متوجه کردن آنان خیلی قبل‌تر از ایام انتخابات شکل می‌گیرد. وی تصریح می‌کند: در آستانه انتخابات گروه‌هایی شکل می‌گیرند و سعی می‌کنند به سهم خودشان خلاء احزاب را جبران کنند، درحال حاضر احزابی که در کشور وجود دارند به‌دلایل عدیده‌ای آنطوری که باید به یک حزب فراگیر و ریشه‌دار تبدیل نمی‌شوند. این جامعه شناس مهمترین اقدام برای اینکه مردم نسبت به امر سیاسی توجه و حساسیت لازم را پیدا کنند تقویت احزاب با گرایش‌های متفاوت و فرصت و امکان فعالیت را به شکل مداوم در زندگی اجتماعی آحاد مردم مطرح می‌کند و ادامه می‌دهد: طبیعتا این احزاب، ارگان‌ها و نشریات متفاوتی هم خواهند داشت و با فعالیت مستمر مردم را درگیر و متوجه خواهند کرد و تقویت احزاب باعث می‌شود مردم با علاقه و رغبت وارد عرصه سیاست شوند.

ریشه محدودیت‌های سیاسی زنان در جامعه
از این عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، دلیل حضور کمرنگ زنان در فضای سیاسی و حاکمیتی کشور و عدم‌اعتماد به زنان در جامعه را می‌پرسم و اینکه چرا سهم زنان از کرسی‌های مجلس طی این ۹ دوره کمتر از ۵ درصد بوده است؟ یوسفی معتقد است بحث زنان و موقعیتشان فقط به حوزه سیاست مربوط نمی‌شود و اینکه زنان چه قدر در عرصه اجتماعی نقش فعال و پررنگی داشته باشند و به رسمیت شناخته شوند، تابع عوامل عدیده‌ای است، اینگونه نیست که فقط در یک مناسبت سیاسی توجه کنیم که زنان دیده می‌شوندیا دیده نمی‌شوند، ولی می‌شود فکر کرد که چرا زنان در عرصه اجتماعی جایگاه تعریف شده درستی ندارند؟ وی با بیان اینکه یک بخش از این محدودیت به خود بانوان و نیروی اجتماعی و تحرک سیاسی آنان برمی‌گردد، این سوال را طرح می‌کند که زنان خودشان تا چه اندازه در صدد اعتلا و ارتقاء موقعیتشان در جامعه هستند؟ وی دلیل دیگر این معضل را محدودیت‌هایی معرفی می‌کند که از نظر اجتماعی و فرهنگی برای حضور زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی وجود دارد. این جامعه شناس معتقد است، محدودیت‌های فرهنگی از گذشته در اجتماع ایران وجود داشته و هنوز هم وجود دارد، بنابراین یک اراده عمومی و نهضت اجتماعی برای ارتقاء موقعیت زنان در جامعه باید به‌وجود بیاید و خود زنان هم در گروه‌های مردم‌نهاد گوناگون برای ارتقاء موقعیت‌هایشان تلاش کنند.یوسفی می‌گوید: برخی از ذهنیت‌های اجتماعی و سنتی که نسبت به زنان وجود دارد، نیازمند اصلاح و بازنگری است، همچنین یک بازبینی هم باید نسبت به مقررات و قوانین کشور به‌وجود بیاید. او با ذکر این مثال که اکنون خانم‌ها در سیستم دانشگاهی حضور پررنگ‌تری از آقایان دارند و تعداد دانشجویان دختر از پسر در کشور بیشتر است چون درآن چارچوب محدودیت‌ها برداشته شده است، تصریح می‌کند: در یک شرایط برابر، شاهدید که خانم‌ها حتی بیشتر از آقایان به چشم می‌آیند، چنین فرصت برابری می‌تواند در تمام موقعیت‌های اجتماعی به‌وجود بیاید. اگر در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی به‌وجود آمده در فرصت‌های شغلی و عرصه سیاسی هم می‌تواند این اتفاق بیفتد. وی احقاق این امر را مستلزم تلاش مستمر و گذشت زمان می‌داند تا زنان در تمام عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حضور پررنگ‌تری داشته باشند.یوسفی در پایان با تاکید براینکه در انتخابات هم موقعیت زنان و جایگاهشان آنطوری‌که باید و شاید تعریف نشده است، می‌گوید: حل این مشکل نیازمند یک اقدام گسترده اجتماعی و استمرار آن است.