یک کوپه کوچک و جمع و جور است که شاید به اندازه یک «ماسل کار» آمریکایی قدرتمند نباشد و به تند و تیزی یک جی‌تی ایتالیایی هم حرکت نکند. اما برای خودش یک نوستالژی تمام عیار است. شرکت ایرتویا در سال ۱۳۵۴ این خودرو را به لیست سفارشاتش اضافه کرد تا آنهایی که آلفا رومئو و تریومف برایشان خودروهای گرانی بود، لذت سواری یک کوپه را با سلیکا تجربه کنند. با این تفاوت که شاید کمتر هم سروکارشان به تعمیرگاه بیفتد!

تاریخچه

تویوتا در اواخر دهه ۶۰ میلادی بدل به خودروسازی بزرگ شده بود که هر روز در حال گسترش بود. موفقیت‌های لندکروز و پیک آپ‌های این خودروساز در کشورهای مختلف جهان و حتی بازار متنوعی همچون آمریکا باعث شده بود مدیران تویوتا جسورانه به دنبال ورود به بازارهای دیگر و کلاس‌های جدید از خودروها باشند. یکی از پرفروش‌ترین کلاس‌های خودرو در آن روزگار کوپه‌های شهری کوچک بودند. جایی که ایتالیایی‌ها و انگلیسی‌ها از دیرباز بر سر آن با هم پیکار می‌کردند و بی ام و هم حضور پر‌رنگی در آن داشت. پس کار برای نماینده چشم بادامی‌ها بسیار سخت بود. خودروسازان ژاپنی در آن دوران هنوز به تکامل امروزی نرسیده بودند و به همین دلیل بیشتر از طرح‌های موفق دیگر خودروسازان الگو‌برداری می‌کردند. از این رو طراحان تویوتا نیز خودروهایی را برای طراحی خود به‌عنوان الگو درنظر گرفتند و بسیاری از تولیدات تا قبل از دهه ۸۰ این کمپانی‌ها مانند محصولات موفق دیگر خودروسازان است. طراحان سلیکا هم تصمیم گرفتند با الگو برداری از محصولات آمریکایی و ترکیب‌بندی آنها به خصوص در نمای بیرونی، محصولی البته، در کلاس‌کوپه‌های کوچک راهی بازار کنند.

سرانجام در نمایشگاه خودروی توکیو سال ۱۹۷۰ تویوتا در غرفه خود از سلیکا رونمایی کرد. خودرویی که در نمای رو به رو بی‌شباهت به دوج چلنجر نبود. در ابتدا مدل کوپه ساخته شد. خودرویی که روی پلت‌فرم A۲۰/ ۳۵ تویوتا بنا شده بود و از نظر فنی نقاط اشتراکی با دیگر محصولات آن دوران تویوتا مثل کارینا داشت. چندی بعد نمونه لیفت‌بک یا ۵ در صندوقدار آن نیز وارد بازار شد. خودرویی که در بخش عقب شباهت بی‌حدی با فورد موستانگ ۱۹۶۷ داشت. حتی بعضی از کارشناسان در آن دوران لقب موستانگ کوچک را برای آن در نظر گرفتند.

تویوتا در آن دوران مثل امروز پیشرانه‌های ۸ سیلندر قوی یا مجهز به توربوشارژر تولید نمی‌کرد و بیشتر پیشرانه‌های این خودروساز در انواع کم استهلاکی تولید می‌شدند که حجم کم و عمر بالایی داشتند. از این رو در ابتدا پیشرانه ۴/ ۱ لیتری ۴سیلندر به‌عنوان مدل پایه برای این خودرو در نظر گرفته شد. این پیشرانه آنقدرها از نظر قدرت و گشتاور چنگی به دل نمی‌زد و به همین دلیل تویوتا موتور T۲ را با حجم ۶/ ۱ لیتر درون سینه سلیکا نصب کرد که در قوی‌ترین مدل می‌توانست ۱۰۵ اسب بخار نیرو و ۱۲۸ نیوتن متر گشتاور تولید کند. حالا وضع سلیکاسواران پشت چراغ قرمز بهتر شده بود و بعد از سبز شدن چراغ می‌توانستند عرض اندام کنند. اما کار به همین‌جا ختم نشد! در حالی که ایتالیایی‌ها با آن کاربراتورهای Weber بزرگ‌شان که سوخت را می‌بلعید در حال رسیدن به مرز ۱۵۰ اسب بخار بودند، تویوتا هم نمی‌توانست بیکار بنشیند. پس تویوتا هم موتور ۹/ ۱ لیتری را روانه خطوط مونتاژ سلیکا کرد. پیشرانه‌ای که حدود ۱۹۰۰ سی‌سی در چهار سیلندر حجم داشت و می‌توانست ۱۰۸ اسب بخار قدرت و ۱۵۳ نیوتن متر گشتاور تولید کند. ولی هنوز هم راه زیادی تا رسیدن به اروپایی‌ها باقی بود. پس تیم مهندسی تویوتا تصمیم گرفت پیشرانه G۱۸ را در روی مدل سلیکا نصب کند. این سری از پیشرانه‌ها ۲۰۰۰ سی‌سی حجم داشتند و در سال‌های مختلف با توجه به نوع کاربراتور و سرسیلندر، قدرت‌های مختلفی ارائه می‌کردند. اما قوی‌ترین مدل در سلیکا می‌توانست با ۱۴۵ اسب بخار نیرو و ۱۷۷ نیوتن متر گشتاور برسد. قدرتی که برای خودروی سبک وزنی مثل سلیکا مثل یک معجزه بود. البته آخرین تیری که تویوتا در چله داشت، پیشرانه R۲۰ بود که آن را تنها برای بازار آمریکا از کمان رها کرد. پیشرانه‌ای که با حجم ۲/ ۲ لیتر یعنی ۲۲۰۰ سی‌سی می‌توانست فقط در سلیکا‌های سفارش بازار آمریکا نصب شود. این پیشرانه از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ میهمان خطوط مونتاژ سلیکا بود. هر چند این پیشرانه فقط ۱۹۵ اسب بخار نیرو تولید می‌کرد اما، برای آمریکایی‌های عشق تیک‌آف، این گشتاور بود که اهمیت داشت. درست به همین دلیل پیشرانه‌های تولید شده توسط این کشور هنوز هم گشتاوری بالا دارند. اگر در سال ۱۹۷۹ یک سلیکا (نسل دوم) مجهز به پیشرانه ۲/ ۲ لیتری در بازار آمریکا خریداری می‌کردید، می‌توانستید چرخ‌های عقب آن را دود کنید و در مقابل دوستان موستانگ سوارتان کم نیاورید!

در همه دوران تولید نسل اول سلیکا از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷ این خودرو از نظر فنی تغییرات کمی داشت و مثلا باید به این نکته اشاره کرد که در سال ۱۹۷۵ مدل کالیفرنیا می‌توانست ۱۴۲ نیوتن متر گشتاور تولید کند در حالی که در سال ۱۹۷۹ این عدد همان‌طور که اشاره شد ۱۶۵ نیوتن‌متر بود. با این حال در سال‌های بعد بسیاری از علاقه مندان به این خودرو پیشرانه‌های قوی‌تر را روی آن مونتاژ کردند و بدل به یکی از محبوب‌ترین‌ها شد. از جمله المان‌های کلاسیک این خودرو باید به آینه روی گلگیر جلو اشاره کرد.

طراحی

همان‌طور که گفتیم تویوتا برای طراحی این خودرو و ورود به بازار کوپه‌های کوچک به دنبال یک الگو بود و چه الگویی بهتر از چلنجر که امتحانش را در بازار آمریکا پس داده بود. چلنجر و موستانگ در مدل لیفت بک، بدل به دو الگوی طراحی شدند و الحق هم که نتیجه زیبا از کار درآمد. چراغ‌های گرد دوتایی در جلو، سپری که از گوشه‌ها به سمت بالا حرکت کرده بود، درب محفظه موتوری کشیده نسبت به اندازه خودرو، هودهای هواکش روی درب محفظه موتور و خشم ذاتی چهره، این خودرو را مثل کشتی گیرهای سبک وزن ژاپنی کرده بود که همیشه در مسابقات بزرگ حرف‌های زیادی برای گفتن داشتند.

با نگاه به سمت کنار خودرو هم بیش از هر چیز حجم پردازی روی گلگیر عقب دیده می‌شود که باعث شده روی لبه گلگیرها یک تورم زیبا ایجاد شود. تورمی که دارد فریاد می‌زند نیاز به رینگ و لاستیک‌های عریض‌تر دارد تا بیشتر عضلات کوچک، اما در هم پیچیده‌اش را به کوپه‌های جدید نشان دهد. سلیکا هم مثل بسیاری از کوپه‌های دیگر ستون وسط ندارد، اما ستون سقف در عقب دارای فریم عریض و قدرتمندی است که به کمک آن نیروهای وارده به بدنه و البته ایمنی سرنشینان تامین می‌شود. این حالت در مدل لیفت بک نمود بیشتری هم دارد. در مدل کوپه بخش عقب ساده‌تر است و مهم‌ترین بخش طراحی، هارمونی خوب سپر عقب و جلو است زیرا لبه‌های سپر عقب هم مثل سپر جلو به سمت بالا حرکت کرده‌اند. هر چند امروز دیگر قطعات تزئینی این خودرو بسیار کمیاب شده است، اما در روزگاری نه چندان دور بسیاری از این قطعات هنوز به‌صورت نو در کشور وجود داشت.

فنی

یکی از مشخصه‌های خانواده سلیکا در همه نسل‌ها پتانسیل فنی بالای این خودروها در تقویت و بهینه‌سازی فنی است، به‌طوری که بسیاری از تیونرهای معروف دنیا با تغییرات مختلف فنی در این خودروها از سلیکاهای کوچک هیولاهایی می‌سازند که وقتی آنها را در آینه خودرو می‌بینید باید کمی دقت کنید، نکند عصبانی شوند و به گرد پایشان هم نرسید! البته سلیکای 1975 مورد نظر ما از آن دست خودروهایی است که به‌صورت استاندارد بازسازی شده و سعی شده کمترین تغییرات را نسبت به نمونه استاندارد داشته باشد. به همین دلیل به‌طور مثال روکش داشبورد به رنگ کرم درآمده اما ترکیب اصلی آن که متعلق به سال 1975 است تغییری نکرده. حتی کولر خودرو هم فعال است و اتفاقا به دلیل کوچکی فضای داخلی کابین، عملکرد مناسبی هم دارد.

پیشرانه 6/ 1 لیتری 4 سیلندر این خودرو با دو کاربراتور تغذیه می‌شود، البته تصور نکنید چون حجم پیشرانه این فلفل قرمز رنگ کم است احتمالا در سربالایی‌ها دچار مشکل می‌شوید. بلکه برعکس بسیار هم خوش دست است زیرا یک گیربکس 5 سرعته پشت موتور قرار دارد که با ضرایب کوتاهش شتاب خوبی را به خصوص برای سبقت‌گیری‌های کوتاه در پیچ‌ها فراهم می‌کند. به دلیل دیفرانسیل عقب بودن این خودرو، گاهی هم می‌توانید با آن شیطنت کنید و در عبور از پیچ‌ها محور عقبش را سُر بدهید. یکی از پتانسیل‌های این خودرو همین دیفرانسیل عقب بودن و البته وزن کم آن است، به‌طوری که در دنیای تیونینگ با استفاده از پیشرانه‌های نه‌چندان قوی هم می‌توان راندمان بسیار خوبی با این نسل از سلیکا به دست آورد. خوشبختانه در سال‌های اخیر، در ایران هم نمونه‌های با کیفیتی از سلیکای دوست‌داشتنی نسل اول مورد بازسازی قرار گرفته‌اند تا بدل به یکی از جذاب‌ترین کلاسیک‌های ژاپنی شوند. همچنین چند دستگاه از این خودرو توسط ورزشکاران رشته‌های مختلف از جمله دریفت مورد استفاده قرار می‌گیرند که نشانگر پتانسیل‌های اسپرتی بالای این خودرو است. در پایان از همکاری صمیمانه مالک خودرو آقای علی محمدی که زمینه تهیه این مطلب را فراهم کردند تشکر می‌کنیم.

کابین

اگر در مورد خودروهای کلاسیک ژاپنی اطلاعات داشته باشید، حتما نام تویوتا GT2000 را شنیده‌اید. خودرویی که در کمال تعجب حالا قیمتش به میلیون دلار رسیده است! این خودرو که توسط تویوتا در سال 1967 ساخته شد، بدل به الگویی برای ساخت خودروهای اسپرت ژاپنی شد. تویوتا با تجربه‌ای که در ساخت این خودرو پیدا کرد، دست به طراحی مدل سلیکا زد. پس عجیب نیست که برای طراحی درون کابین هم از GT2000 وام گرفته باشد.

جایگذاری سیستم صوتی و نشانگرهایی که با هندسه دایره‌ای و در راستای افقی کابین در کنار هم قرار دارند، دقیقا شبیه به سبک طراحی کابین جی‌تی 2000 است. حتی فرمان سه شاخه این خودرو هم الگو بخش طراحی فرمان سلیکا شده است. در واقع داشبورد به دو بخش کلی تقسیم شده است. بخش بزرگی از این فضا پیش رو‌ی راننده قرار دارد و همه نمایشگرها با زمینه چوب نما در این قسمت قرار دارند. بخش دوم هم که کوچک‌تر است، در سمت شاگرد، میزبان درب محفظه داشبورد شده است، البته مالک خوش‌ذوق خودرو به منظور حفظ ترکیب اصلی داشبورد، سیستم صوتی دلخواهش را در سمت چپ فرمان نصب کرده تا سیستم صوتی استاندارد خودرو دست نخورده باقی بماند و این مهم به حفظ اصالت خودرو کمک کرده است.

صندلی‌های سلیکا حالتی اسپرت دارند. این صندلی‌ها هر چند به اندازه صندلی‌های امروزی با شکل بدن انسان ارگونومی (ارتباط منطقی اجزا با انسان) ندارند اما، تصور نکنید اگر برای یک زمان طولانی روی آن بنشینید خسته می‌شوید. زیرا قطر اسفنج‌های این صندلی‌ها زیاد است و دست بر قضا بسیار هم نرم هستند. ولی در پیچ‌ها خبری از حفظ بدن نیست و احتمالا اگر سریع بپیچید باید خودتان را در آن حفظ کنید.