«دنیای اقتصاد» به مناسبت سالروز بزرگداشت سعدی بررسی میکند؛
«ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم»
دنیای اقتصاد، علی ناصری- چه نیکوست که اول اردیبهشت را «روز سعدی» نام نهادهاند تا این خود بهانهای باشد برای نوشتن از بزرگ مردی که از مرزهای این مرز و بوم فراتر رفت. همان شعر «بنی آدم» کافی است که این یادداشت به سمت هزاران کلمه برود؛ از استفاده رئیسجمهور آمریکا در تبریک پیام نوروزی تا خوانش این شعر در سازمان ملل توسط دبیر کل آن، از بودن این چند بیت در میانه نقش و نگار فرش استاد صیرفیان در بخش شمالی سالن مذاکرات نمایندگان در سازمان ملل تا افسانه نقش بستن آن در سردر سازمان ملل متحد در نیویورک. همه اینها نشان از شناخته شدن و بزرگ بودن مردی است که قرنها پیش در دهه نخست سده هفتم هجری در یکی از دودمانهای نژاده شیراز دیده بهجهان گشود و هنوز بعد از گذشت قرنها همه از او به بزرگی یاد میکنند.
دنیای اقتصاد، علی ناصری- چه نیکوست که اول اردیبهشت را «روز سعدی» نام نهادهاند تا این خود بهانهای باشد برای نوشتن از بزرگ مردی که از مرزهای این مرز و بوم فراتر رفت. همان شعر «بنی آدم» کافی است که این یادداشت به سمت هزاران کلمه برود؛ از استفاده رئیسجمهور آمریکا در تبریک پیام نوروزی تا خوانش این شعر در سازمان ملل توسط دبیر کل آن، از بودن این چند بیت در میانه نقش و نگار فرش استاد صیرفیان در بخش شمالی سالن مذاکرات نمایندگان در سازمان ملل تا افسانه نقش بستن آن در سردر سازمان ملل متحد در نیویورک. همه اینها نشان از شناخته شدن و بزرگ بودن مردی است که قرنها پیش در دهه نخست سده هفتم هجری در یکی از دودمانهای نژاده شیراز دیده بهجهان گشود و هنوز بعد از گذشت قرنها همه از او به بزرگی یاد میکنند.
سرگذشت سعدی
او در شیراز رشد کرد و روزگار کودکی را گذارند. پدرش در خدمت سعد بن زنگی بود و احتمال دارد شاعر شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حق شناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باشد. یکی از مشخصات نبوغ سعدی در این است که از کوچکترین حادثه زندگی خود درسی اخلاقی میدهد، در چندین جای کلیات کودکی او مطرح است و چنین مینماید که وی از دوران طفولیت خود خاطرهای دلنشین و در عین حال حزنانگیز دارد. چگونگی سالهای خردسالیاش در بوستان آمده که از آنجا میتوان فهمید پدرش از کارکنان ساده دیوان اما در رفاه بوده است و روزگار آنقدر به آنها سخت نگذشته و شیخ شیراز توانسته سالهای خوبی را بگذراند. اما این سالهای خوب دوام نیاورد و پدر رخت سفر بسته و از این جهان رفت. پدر مُرد و غمی بر دل سعدی باقی ماند.
او در شیراز تنها ماند و در سایه توجه اتابک، سعدی که از همان دوران بر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشتنما بود، رهسپار بغداد و وارد مدرسه نظام شد و از سال 574 تا 604 یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکردر بغداد ماند و در آنجا از آموزههای حکیم خراسان، امام محمد غزالی، بیشترین تاثیر را پذیرفت و از غزالی در گلستان با عنوان «امام مرشد» یاد کرد. او با درد یتیمی خو کرد و در سایه حمایت همین بزرگان خاندان به مکتب میرفت و مقدمات علوم را فرا میگرفت و چون به روز نوجوانی رسید، به پژوهش دین و علم سخت دل بست. او در همین دوران از محضر دو استاد بزرگ بهرهها گرفت، نخست جمالالدین عبدالرحمن و دوم عارف معروف شهابالدین ابوحفص سهروردی که سعدی او را «شیخ دانای مرشد» مینامد و سعدی که پس از سالها در علوم دینی مانند فقه و حدیث و تفسیر از دیگران پیشی داشت با مطالعه علوم دیگر (تاریخ سیاست ) توانست جهانبینی خود را گسترش دهد و بهتر و عمیقتر دنیا را ببیند.
سفرهای استاد سخن
عمیق شدن او در احوال جهان باعث شد سفرهای زیادی را شروع کند. او در کلیات از سفر به آسیای مرکزی، هندوستان، شام، مصر، عربستان، حبشه و مغرب بدون کمترین سرنخی برای ترتیب این سفرها، نام برده است. در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکانهای بازید سعدی در هند تناقصهای زیادی وجود دارد در عین حال هنگام بازگشت از هند سعدی به همراه یک کشتی بازرگانی وارد جزیره کیش میشود- که در آن زمان مرکز اقتصادی ایران به شمار میرفته است - حال پایان سفر نیست چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز به زیارت خانه خدا میرود، در مسیر حرکت خود به سوی مکه در صنعا توقف میکند. وی در این شهر یک بار دیگر ازدواج میکند که حاصل آن یک فرزند است که رشتهای است که او را به آن سرزمین پیوند داده است.
شیخ از دنیا چیز زیادی نمیخواست و چیرگی فرمانروایان مختلف را به مشاهده مینشست. او بعد از همین سفرها به شیراز آمد و خلوت گزید و با جهانی از دانش و آزمون به راهنمایی مردم پرداخت و راه درست را به آنها نشان داد. همانطور که پس از گذر سالها هنوز هم ساکنان این کره خاکی با خواندن آن راه سعادت را پیدا میکنند و شیخ شیراز در گوشه خانه و کاشانه تک تک ما جا خوش کرده و به ما دلخوشی میدهد.
آثار گرانبهای سعدی
او در سال ۶۹۱ یا ۶۹۴ از دنیا رفت اما آثار متعددی مانند بوستان، گلستان، دیوان اشعار و ... بهجا گذاشت تا از احوال او و اندیشهاش آگاه باشیم. به همین دلیل است که هنوز بعد از گذر قرنها آثار او مطالعه میشود و مفصل در مورد او قلم میزنند.
مرتضی مردیها استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد اندیشه او چنین میگوید : «سعدی یک اصلاح طلب لیبرال است. از برکت تجربه و عقل، جامعه و مردم را میشناسد و اصناف آنان و اقسام روابطشان را نازک بینی میکند و زیر و زبر آن را وا مینماید. از مملکتداری تا تربیت فرزند، از کسب مال تا جاه، از اسرار رونق و رقابت در علم و فن تا چند و چون حذر بر این و آن؛ در همه اینها به زبان اعتدال و با تکیه بر تجربه سخن میگوید. خوشبین و امیدوار است و بدی را هم میبیند، اما صبر و گذشت میکند و میکوشد زشتیها را بپوشد و زیباییها را آشکار کند و بدیها را نگیرد». مردیها به درستی اندیشه سعدی را نوازش کرده و آن را بررسی کرده است.
سعدی لذت زندگی را نشان می دهد
سعدی لذت زندگی را نشان میدهد و طرفدار شور و شوق و عشق و جوانی و مستی است. او گاه نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد ومیداند که چگونه تاثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد، مثلا در گلستان چنین مینویسد: «هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پاپوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ یکی را دیدم پا نداشت. سپاس نعمت حق بجا آوردم و بر بیکفشی صبر کردم» .این است صبر او و قدرت چشم بستنش بر مال دنیا.
سرگذشت سعدی
او در شیراز رشد کرد و روزگار کودکی را گذارند. پدرش در خدمت سعد بن زنگی بود و احتمال دارد شاعر شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حق شناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باشد. یکی از مشخصات نبوغ سعدی در این است که از کوچکترین حادثه زندگی خود درسی اخلاقی میدهد، در چندین جای کلیات کودکی او مطرح است و چنین مینماید که وی از دوران طفولیت خود خاطرهای دلنشین و در عین حال حزنانگیز دارد. چگونگی سالهای خردسالیاش در بوستان آمده که از آنجا میتوان فهمید پدرش از کارکنان ساده دیوان اما در رفاه بوده است و روزگار آنقدر به آنها سخت نگذشته و شیخ شیراز توانسته سالهای خوبی را بگذراند. اما این سالهای خوب دوام نیاورد و پدر رخت سفر بسته و از این جهان رفت. پدر مُرد و غمی بر دل سعدی باقی ماند.
او در شیراز تنها ماند و در سایه توجه اتابک، سعدی که از همان دوران بر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشتنما بود، رهسپار بغداد و وارد مدرسه نظام شد و از سال 574 تا 604 یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکردر بغداد ماند و در آنجا از آموزههای حکیم خراسان، امام محمد غزالی، بیشترین تاثیر را پذیرفت و از غزالی در گلستان با عنوان «امام مرشد» یاد کرد. او با درد یتیمی خو کرد و در سایه حمایت همین بزرگان خاندان به مکتب میرفت و مقدمات علوم را فرا میگرفت و چون به روز نوجوانی رسید، به پژوهش دین و علم سخت دل بست. او در همین دوران از محضر دو استاد بزرگ بهرهها گرفت، نخست جمالالدین عبدالرحمن و دوم عارف معروف شهابالدین ابوحفص سهروردی که سعدی او را «شیخ دانای مرشد» مینامد و سعدی که پس از سالها در علوم دینی مانند فقه و حدیث و تفسیر از دیگران پیشی داشت با مطالعه علوم دیگر (تاریخ سیاست ) توانست جهانبینی خود را گسترش دهد و بهتر و عمیقتر دنیا را ببیند.
سفرهای استاد سخن
عمیق شدن او در احوال جهان باعث شد سفرهای زیادی را شروع کند. او در کلیات از سفر به آسیای مرکزی، هندوستان، شام، مصر، عربستان، حبشه و مغرب بدون کمترین سرنخی برای ترتیب این سفرها، نام برده است. در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکانهای بازید سعدی در هند تناقصهای زیادی وجود دارد در عین حال هنگام بازگشت از هند سعدی به همراه یک کشتی بازرگانی وارد جزیره کیش میشود- که در آن زمان مرکز اقتصادی ایران به شمار میرفته است - حال پایان سفر نیست چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز به زیارت خانه خدا میرود، در مسیر حرکت خود به سوی مکه در صنعا توقف میکند. وی در این شهر یک بار دیگر ازدواج میکند که حاصل آن یک فرزند است که رشتهای است که او را به آن سرزمین پیوند داده است.
شیخ از دنیا چیز زیادی نمیخواست و چیرگی فرمانروایان مختلف را به مشاهده مینشست. او بعد از همین سفرها به شیراز آمد و خلوت گزید و با جهانی از دانش و آزمون به راهنمایی مردم پرداخت و راه درست را به آنها نشان داد. همانطور که پس از گذر سالها هنوز هم ساکنان این کره خاکی با خواندن آن راه سعادت را پیدا میکنند و شیخ شیراز در گوشه خانه و کاشانه تک تک ما جا خوش کرده و به ما دلخوشی میدهد.
آثار گرانبهای سعدی
او در سال ۶۹۱ یا ۶۹۴ از دنیا رفت اما آثار متعددی مانند بوستان، گلستان، دیوان اشعار و ... بهجا گذاشت تا از احوال او و اندیشهاش آگاه باشیم. به همین دلیل است که هنوز بعد از گذر قرنها آثار او مطالعه میشود و مفصل در مورد او قلم میزنند.
مرتضی مردیها استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد اندیشه او چنین میگوید : «سعدی یک اصلاح طلب لیبرال است. از برکت تجربه و عقل، جامعه و مردم را میشناسد و اصناف آنان و اقسام روابطشان را نازک بینی میکند و زیر و زبر آن را وا مینماید. از مملکتداری تا تربیت فرزند، از کسب مال تا جاه، از اسرار رونق و رقابت در علم و فن تا چند و چون حذر بر این و آن؛ در همه اینها به زبان اعتدال و با تکیه بر تجربه سخن میگوید. خوشبین و امیدوار است و بدی را هم میبیند، اما صبر و گذشت میکند و میکوشد زشتیها را بپوشد و زیباییها را آشکار کند و بدیها را نگیرد». مردیها به درستی اندیشه سعدی را نوازش کرده و آن را بررسی کرده است.
سعدی لذت زندگی را نشان می دهد
سعدی لذت زندگی را نشان میدهد و طرفدار شور و شوق و عشق و جوانی و مستی است. او گاه نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد ومیداند که چگونه تاثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد، مثلا در گلستان چنین مینویسد: «هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پاپوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ یکی را دیدم پا نداشت. سپاس نعمت حق بجا آوردم و بر بیکفشی صبر کردم» .این است صبر او و قدرت چشم بستنش بر مال دنیا.
ارسال نظر