پایبندی ایران به سیاست نه شرقی نه غربی
عبدالرضا فرجی راد
استاد ژئوپلتیک دانشگاه
پس از به ثمر رسیدن گفتوگوهای هستهای و حصول برجام(برنامه جامع اقدام مشترک) این پرسش مطرح شده است که اکنون روابط خارجی و فرامنطقهای ایران به کدام سمت سوق خواهد یافت. آیا غرب در اولویت سیاست خارجی ایران قرار خواهد گرفت یا به گسترش روابط با شرق به آن مفهومی که در دوران جنگ سرد مطرح بود، روی خواهیم آورد. در این خصوص باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی یک سیاست مستقل را براساس اصول اساسی انقلاب اسلامی و قانون اساسی کشور حفظ کرده است.
عبدالرضا فرجی راد
استاد ژئوپلتیک دانشگاه
پس از به ثمر رسیدن گفتوگوهای هستهای و حصول برجام(برنامه جامع اقدام مشترک) این پرسش مطرح شده است که اکنون روابط خارجی و فرامنطقهای ایران به کدام سمت سوق خواهد یافت. آیا غرب در اولویت سیاست خارجی ایران قرار خواهد گرفت یا به گسترش روابط با شرق به آن مفهومی که در دوران جنگ سرد مطرح بود، روی خواهیم آورد. در این خصوص باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی یک سیاست مستقل را براساس اصول اساسی انقلاب اسلامی و قانون اساسی کشور حفظ کرده است. در آن زمان که انقلاب اسلامی اتفاق افتاد چون دنیا دو قطبی بود جمهوری اسلامی شعار سومی را مطرح کرد مبنی بر اینکه نه میخواهیم تابع سیاستهای شرق باشیم و نه تابع سیاستهای غرب و مبنا بر آن شد که یک حد وسط را در پیش بگیریم تا بتوانیم الگویی برای کشورهای دیگر باشیم. به همین دلیل در طول ۳۷ سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد خوشبختانه این سیاست به خوبی پیش رفته و تغییری در آن بهوجود نیامده است. در این میان یکی از دلایلی که در سطح بینالمللی فشارهایی بر ایران وارد میآورند و در نهایت تحریمهای بینالمللی را علیه کشور اعمال می کنند، این است که جمهوری اسلامی همواره سیاستهای مستقلی را در پیش گرفته است.
پرواضح است که اگر کشوری وابستگی شدید به یکی از قدرتهای جهانی داشته باشد و دنیا علیه آن کشور موضع بگیرد، این قدرت که صاحب حق وتو است میتواند در شورای امنیت از آن کشور دفاع کرده و از حق وتوی خود استفاده کند. اما در مساله تحریمها شاهد بودیم که چون جمهوری اسلامی یک سیاست مستقل را در پیش گرفته بود، تمام قدرتهای جهانی چه قدرتهای شرقی و چه غربی رای مثبت به تحریم ایران دادند. این مساله نشان میدهد که در سیاستهای ایران هنوز تغییری ایجاد نشده است. اما در یکی دو سال اخیر سوء تفاهمهایی پیش آمده که به مسائل ژئوپلتیک منطقه باز میگردد؛ به ویژه درخصوص سوریه و عراق شاهد این برداشتها هستیم. در این دو کشور به ویژه در سوریه هم قدرتهای منطقهای با هم رقابت شدیدی دارند و هم قدرتهای جهانی وارد عرصه شدهاند. حتی امروز سهم قدرتهای جهانی چون روسیه و آمریکا در سوریه افزایش یافته و مساله سوریه از یک مساله منطقهای به مساله بینالمللی تبدیل شده است. در این میان بعد از آنکه ایران با روسیه به تفاهم رسیدند که بهصورت مشترک در سوریه با گروههای تروریستی بجنگند و حاصل این تفاهم موفقیتهایی در عرصه نظامی بود، این برداشت پیش آمد که ایران سیاست خارجیاش را تغییر داده و این سیاست به سمت شرق و روسیه سوق یافته است؛ حتی بحث همکاری و تفاهمات استراتژیک میان دو کشور پیش آمد و برخی مسوولان داخلی نیز از این واژه استفاده کردند. اما به کار بردن این واژه برای روابط ایران و روسیه مناسب نیست زیرا همکاری استراتژیک در دنیای سیاست معانی خاصی دارد و میتوان گفت روابط و همکاریهای روسیه و ایران هنوز به مرحلهای نرسیده که نام آن را همکاری استراتژیک بگذاریم. البته روابط تهران و مسکو در سال ۱۳۹۴ به ویژه در ماههای اخیر به نحو قابل توجهی بهبود یافته و میتوان گفت همکاریهای دو کشور در زمینه سیاسی و نظامی بیشتر شده است. با در کنار هم قرار دادن این مجموعه عوامل برخی این گونه مطرح کردهاند که روابط ایران به سمت شرق گرایش یافته است. اما از طرف دیگر بعد از برجام و توافق هستهای، رفت و آمد بسیاری از سوی کشورهای غربی به سمت ایران صورت گرفت و تابوی ملاقاتهای برخی مقامات ایرانی با مقامات آمریکایی مانند وزرای خارجه دو کشور شکسته شد. باز به دلیل این رفتوآمدها و قراردادهای اقتصادی برخی گروهها و نخبگان مطرح میکنند که ایران به سرعت به سمت غرب در حال حرکت است. اما هر دوی این استدلالها اشتباه است. چرا که آنچه که امروز بر اساس آن میگویند ایران به سمت غرب متمایل شده پیشتر یعنی در دوره اصلاحات نیز وجود داشت. در آن دوره نیز رفت و آمدهای زیادی با مقامات کشورهای اروپایی داشتیم و قراردادهایی امضا شد.
در این میان اگر تحرک بیشتری با آمریکا صورت گرفته این تحرک از سر ناچاری و به دلیل توافق هستهای بوده است. یعنی برای اجرای توافق مقامات دو کشور ناچارند بعضا با هم دیدار کنند. توافق هستهای توافقی است که گفته میشود بر اساس آن بین ۸ تا ۱۵ سال یک سیستم نظارتی را بر ایران تحمیل کردهاند که این سیستم در اجرا بعضا با مشکلاتی روبهرو میشود. همچنین این مشکلات تنها از طریق گفتوگو میان دو مذاکرهکننده اصلی یعنی ایران و آمریکا حل خواهد شد. این به آن معنا نیست که ایران به سمت غرب حرکت کرده یا سیاست خود را از نه شرقی و نه غربی تغییر داده است. در مورد روسیه هم ضمن آنکه در سوریه با این کشور همکاریهایی انجام میگیرد اما تفاوت دیدگاههای جدی نیز میان تهران و مسکو بر سر سوریه وجود دارد.
ضمن اینکه ما همکاریهای خوبی را با روسیه در سال ۹۴ در پیش گرفتیم اما در واقعیت اختلاف دیدگاههایی نیز با روسیه داریم که طبیعی است. باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران یک برنامه استراتژی ملی تحت عنوان برنامه چشم انداز ۱۴۰۴ دارد که تحت این برنامه باید کشور به درجهای از پیشرفت برسد که بتواند در منطقه بهعنوان یک کشور قدرتمند ظاهر شود. بنابراین در شرایطی که روسیه شدیدا به کمکهای علمی، فنی و اقتصادی غرب نیاز دارد، همکاری گسترده با این کشور نمیتواند نیازهای ما را برای رسیدن به برنامه تدوین شده برآورده کند. لذا ما ناچار هستیم همکاریهای خودمان را با کشورهای پیشرفتهتر چه در غرب و چه در شرق مانند ژاپن و کره به پیش ببریم. لذا اگر در عالم سیاست مشاهده میشود که در مقطعی همکاریهایی با روسیه یا همکاریهای گستردهتری با اروپا را آغاز میکنیم، به آن معنا نیست که جمهوری اسلامی از نظر استراتژیک و سیاسی روابط خارجی خود را که از ۳۷ سال پیش آغاز کرده، تغییر داده است.
ارسال نظر