گفتمان سکوت
سفید گذاشتن کاغذ کار سادهای نیست، شاید پرکردن سفیدی به مراتب آسانتر از رها کردن آن باشد، این موضوع به قاب نقاشی یا طراحی خلاصه نمیشود همه ما در زندگی روزمره با این وضعیت مواجهیم، همیشه پاسخ دادن و نشان دادن واکنش بلافاصله پس از کنش راهی سادهتر و همهگیرتر است، تا سکوت و تامل برای یافتن راه و روش مناسب برای زیستن در دل روابط پرتنش و پیچیده انسانی. کسری گلرنگ در مجموعه طراحیهای جدید خود، در گالری «هما» اشیا و تصاویر خود را به گفتوگو و همنشینی با سفیدی میبرد. ابزار کار او مداد رنگی است او شیئهای محدودی چون صندلی، پوست حیوانات، میز، گلدان، نقشه جغرافیایی کرهزمین و تلسکوپ را بر میگزیند و هر اثر او تصویری است از چیدمان دو یا نهایتا سه مورد از این اشیا.
سفید گذاشتن کاغذ کار سادهای نیست، شاید پرکردن سفیدی به مراتب آسانتر از رها کردن آن باشد، این موضوع به قاب نقاشی یا طراحی خلاصه نمیشود همه ما در زندگی روزمره با این وضعیت مواجهیم، همیشه پاسخ دادن و نشان دادن واکنش بلافاصله پس از کنش راهی سادهتر و همهگیرتر است، تا سکوت و تامل برای یافتن راه و روش مناسب برای زیستن در دل روابط پرتنش و پیچیده انسانی.
کسری گلرنگ در مجموعه طراحیهای جدید خود، در گالری «هما» اشیا و تصاویر خود را به گفتوگو و همنشینی با سفیدی میبرد. ابزار کار او مداد رنگی است او شیئهای محدودی چون صندلی، پوست حیوانات، میز، گلدان، نقشه جغرافیایی کرهزمین و تلسکوپ را بر میگزیند و هر اثر او تصویری است از چیدمان دو یا نهایتا سه مورد از این اشیا.
خود نقاش در کاتولوگ نمایشگاه میگوید: «طبیعت بیجانی که نمایش میدهم خودنمایی زندگی را با حضور خز، در دنیای نمایشی همچون دنیای مد و صنعت ویدئو کلیپ اظهار میکند»، و در ادامه حضور خز و پوست حیوانات در آثار خود را نمودی از توحش و خشونت انسانی نسبت به حیوانات تلقی میکند. این نوع خوانش هنرمند از آثارش البته سادهترین نوع مواجهه است، چراکه در مواجهه با هر اثر یا مجموعهای سادهترین کار تاویل و تفسیر حرف به حرف و واژه به واژه نشانههای تصویری موجود برای یافتن تعابیر ذهنی آشنا و همگانی است. بهطور حتم اگر بخواهیم با این روش به سراغ رمزگشایی و یافتن بیان مناسب برای آثار بگردیم طبیعی است که پوست حیوان روی صندلی یا زمین را نشان تسلط قدرت انسان بر حیوان یا خشونت او نسبت به جانوران بدانیم. اما رهیافت این مسیر چیزی جز یافتن پازلی در هم و مشوش از کلمات و جملات گوناگون نیست، به بیان سادهتر در ایدهآلترین شرایط، ممکن است شما نیز مانند باستان شناسان اواخر سده هجدهم که موفق به رمزگشایی از خطوط تصویری مصریان باستان شدند، موفق به خوانشی از این دست شوید که این خود تشویشی است هزارپاره چراکه مدیوم-رسانه- نقاشی، مدیومی
فرازبانی است و تاویل و تفسیر نشانههای از راه زبان واژگانی، تنها با در نظرگرفتن مولفههای فرازبانی آن ممکن است. زمانی که شما به فاصله چند سانتیمتر روی دیوار با دو کار با ابعاد و کادر یکسان مواجه میشوید که در هر دو آنها پوست روباهی روی یک صندلی با زاویه مشخص از حجمی مکعبی قرار گرفته و تنها اختلاف و تفاوت دو اثر در نحوه قرارگیری سر و دمِ روباه روی صندلی است دیگر توان و رمقی برای تاویلهای داستانی و خطی برایتان باقی نمیماند، در این لحظه مشخص مخاطب با جزییاتی مواجه است که با مدادرنگی به نرمی و با صرف زمان و دقت زیادی خلق شده است و تنها اختلاف دو تصویر در دو زاویه جزیی است. در این جا است که زبان نقاشی با تمام امکانات تکنیکی و مضمونی خود تاویلهای سادهانگارانه را ناکارآمد جلوه میدهد و در این لحظه مشخص با دو تغییر جزیی مخاطب به عمق گفتمان اشیا و تصاویر پیرامون کشیده میشود. بهزعم نگارنده این سطور آثار کسری گلرنگ تلاشی است طراحانه برای حساسیت به گفتمان و بیان تصاویر و اشیای دنیای پیرامون به بیان سادهتر. کار او آشناییزدایی از عادات تصویری دنیای مشوش پیرامون است.
ارسال نظر