کشتی اقتصاد جهان در دریای توفانی سیاست
تقریبا همه مورخان و کارشناسان اقتصادی و تحلیلگران سیاسی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که سال ۲۰۱۴ نقطه عطفی در اقتصاد جهانی بود. در این سال، علاوهبر سقوط تاریخی قیمت نفت و جنگ اقتصادی میان روسیه و غرب، در شاخصهای اقتصادی چین هم تغییراتی ایجاد شد که تاثیرش بر اقتصاد جهان بلافاصله مشاهده شد. بعضی تحلیلگران معتقدند، تاثیر تغییر سیاستهای اقتصادی و شاخصهای بازار و اقتصاد چین هنوز بهطور کامل بر اقتصاد جهان مشاهده نشده است و در سال آینده باید منتظر پیامدهای این تغییر بود، اما برخی دیگر میگویند، سقوط قیمت نفت یکی از پیامدهای تغییرات در اقتصاد چین است.
تقریبا همه مورخان و کارشناسان اقتصادی و تحلیلگران سیاسی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که سال 2014 نقطه عطفی در اقتصاد جهانی بود. در این سال، علاوهبر سقوط تاریخی قیمت نفت و جنگ اقتصادی میان روسیه و غرب، در شاخصهای اقتصادی چین هم تغییراتی ایجاد شد که تاثیرش بر اقتصاد جهان بلافاصله مشاهده شد. بعضی تحلیلگران معتقدند، تاثیر تغییر سیاستهای اقتصادی و شاخصهای بازار و اقتصاد چین هنوز بهطور کامل بر اقتصاد جهان مشاهده نشده است و در سال آینده باید منتظر پیامدهای این تغییر بود، اما برخی دیگر میگویند، سقوط قیمت نفت یکی از پیامدهای تغییرات در اقتصاد چین است. این تغییر از آنجا ناشی شد که رهبری جدید چین و رئیسجمهوری که دو سال از حضورش در قدرت میگذرد، از سیاستهای محرک اقتصادی دست کشید. مبنای سیاستهای محرک اقتصادی چین در سالهای اخیر، ایجاد شوک به بازار از طریق تزریق پول و وامهای کلان و سرمایهگذاری روی بازار مسکن و املاک بود. تغییر این سیاست و کند شدن شتاب رشد اقتصادی چین، باعث کاهش قیمت بعضی کالاهای مهم جهانی از جمله نفت شد.
برخی تحلیلگران، عامل تغییر سیاستهای اقتصادی چین را توجه رئیسجمهور جدید به اقتصاد داخل و تمرکز بر بهبود وضعیت معیشت چینیها میدانند. تاکید بر مبارزه با فساد یقهسفیدها و مقامات بلندپایه دولتی و نظامی در کنار خیز دولت برای حل معضل کشنده آلودگی هوا، دو نشانه این سیاست جدید است. به هر حال در سال ۲۰۱۴، تغییر سیاست اقتصادی چین یکی از مهمترین تحولات اقتصادی جهان بود که بخشی از تاثیراتش را در همین سال بر اقتصاد دنیا گذاشت و بخشی دیگر از این تاثیرات در ماههای آینده قابل مشاهده است. سقوط قیمت نفت و ارزش روبل روسیه و تقویت ارزش دلار، بهبود شاخصهای اقتصادی آمریکا، نشانههای رکود در اقتصاد آلمان و ژاپن، ضعف پول ملی در اقتصادهای در حال ظهور جهان از برزیل تا اندونزی، اینها بخشی از وقایعی است که در سال ۲۰۱۴ در صحنه اقتصاد جهان روی داد و پیشبینی میشود که در سال ۲۰۱۵ هم ادامه مییابد، اما این تصاویر برای تحلیلگران آشنا است و یادآور وقایع اواخر دهه ۱۹۹۰ است. در یک دهه گذشته چنان اتفاقات پرشتاب و تکاندهندهای در عرصه اقتصاد جهان روی داده که موجب شده برخی اتفاقات تعیینکننده و تاریخی سالهای قبل فراموش شود، اما آنچه ۱۵ سال قبل در عرصه اقتصاد جهان روی داد، میتواند دوباره تکرار شود و از نظر عبرتآموزی و راهگشایی برای آینده مفید است. در اواخر دهه ۱۹۹۰، اقتصاد آمریکا به خوبی پیش میرفت و فضای خوشبینی حاکم بود. در مقابل، در نقاط دیگر دنیا اوضاع اقتصادی خوب نبود. اقتصاد ژاپن در سال ۱۹۹۷ دچار رکود تورمی شده بود. آلمان، اقتصاد بیمار اروپا لقب گرفته بود و شرکتها و کارخانههایشان با دو معضل نیروی کار و بدهی بالا روبهرو بودند. اقتصادهای در حال ظهور هم دچار بحران شده بودند. بین سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۹ بازارهای در حال ظهور جهان از تایلند تا برزیل، دچار سقوط ارزش پول ملی شده بودند و توان بازپرداخت بدهیهای دلاری را نداشتند. این وضعیت موجب شد که سرانجام آمریکا هم به این ورطه بحران کشیده شود. حباب بورس و تکنولوژی در اوایل سال ۲۰۰۰ ترکید و باعث سقوط بازارهای سهام شد. سرمایهگذاری تجاری به ویژه در بخش تکنولوژی کاهش یافت و در اوایل سال ۲۰۰۱ آمریکا در کنار اکثر کشورهای ثروتمند جهان، دچار رکودی البته ملایم شد.
البته شرایط امروز اقتصاد جهان با دهه 1990 یک تفاوت بزرگ دارد و آن وضعیت چین است. در آن سالها، سهم چین در عرصه اقتصاد جهان اندک بود. امروز اما چین دومین اقتصاد بزرگ جهان و به تعبیری حتی اولین بازیگر مهم و تعیینکننده این عرصه است. با وجود این تفاوت بزرگ، سه روند مشابه در آن سالها و امروز وجود دارد که میتواند امروز هم مانند دهه 1990، اقتصاد جهان را دچار بیثباتی کند. اولین این روندهای مشابه، تفاوت عملکرد اقتصادی آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. در دهه 1990، لری سامرز، معاون وزیر دارایی آمریکا هشدار داد که اقتصاد جهان دارد با یک موتور پرواز میکند. امروز هم همین وضعیت وجود دارد و این خطرناک است. مجموعه پیشبینیهای اکونومیست برای اقتصاد جهان در سال 2015 نشان میدهد اقتصاد آمریکا در این سال 3 درصد رشد خواهد داشت؛ این درحالی است که اقتصاد ژاپن و کشورهای حوزه یورو، 1/1 درصد رشد خواهند داشت. رشد اقتصادی چین هم به کمتر از هفت درصد میرسد.
فضای خوشبینی در اقتصاد آمریکا حاکم است. بیکاری رو به کاهش است، کاهش قیمت نفت باعث ارزانی بنزین و سوخت شده و سرمایهگذاری بهشدت رشد داشته است؛ اما این همه تصویر واقعی نیست. سقوط قیمت نفت میتواند باعث ورشکستگی صنعت نفت و گاز شیل در سال ۲۰۱۵ شود. تقویت ارزش دلار در مقابل تضعیف ارزهای دیگر، میتواند به صادرکنندگان آسیب بزند.
دومین روند نگرانکننده در اقتصاد جهانی که شبیه دهه 1990 است، دورنمای نگرانکننده دو اقتصاد بزرگ دیگر جهان یعنی آلمان و ژاپن است. نرخ رشد اقتصادی آلمان به یک درصد رسیدهاست. سیاست انرژی آلمان و عدم پیگیری تغییرات و اصلاحات ساختاری از بیم شکست انتخاباتی، میتواند این شرایط را بدتر هم کند. ژاپن هم در وضعیت اقتصادی خوبی نیست. سومین روند خطرناک در اقتصاد جهان که میتواند وضعیتی مشابه دهه 1990 را در سال 2015 پدید آورد، موقعیت بازارهای رو به رشد است. در دهه 1990، مشکل، بدهی کلان و نرخ بهره بود. اکنون نرخ بهره شناور است و دولتها ذخیره ارزی خوبی دارند. اما مشکل تاثیر قیمت نفت و دیگر کالاهای صادراتی این بازارها است که میتواند بر اقتصادشان تاثیر مخربی بگذارد؛ بهویژه برای روسیه و کشورهای آفریقایی. نفت 95 درصد از صادرات نیجریه و 75 درصد از درآمد این کشور را تشکیل میدهد. نیجریه و غنا از همین حالا برای کمک به سمت صندوق بینالمللی پول رفتهاند. کشورهای دیگر دچار مشکلات جدیتر هستند. برزیل با معضل شرکتهای بدهکار روبهرو است. این وضعیت یادآور بحران بدهی آسیا در دهه 1990 است و میتواند سرمایهگذاران را نگران کند و ارزش دلار را بیشتر از این بالا ببرد.
همه راهها به نفت ختم میشود
پیشبینی اینکه برای اقتصاد جهان در سال 2015 چه اتفاقی میافتد تنها به یک کلمه وابسته است: نفت. البته این یک معادله دوطرفه است؛ یعنی وضعیت قیمت نفت هم به شرایط اقتصاد جهان بستگی دارد. اما سرنوشت اقتصاد جهان، به موقعیت قیمت نفت وابسته است. از اقتصاد روسیه تا آینده صنعت انرژی آمریکا، از موقعیت خاورمیانه تا اقتصاد آفریقا، همگی به قیمتهای جدید نفت در بازارهای جهانی بستگی دارد.
برخی تحلیلگران، عامل تغییر سیاستهای اقتصادی چین را توجه رئیسجمهور جدید به اقتصاد داخل و تمرکز بر بهبود وضعیت معیشت چینیها میدانند. تاکید بر مبارزه با فساد یقهسفیدها و مقامات بلندپایه دولتی و نظامی در کنار خیز دولت برای حل معضل کشنده آلودگی هوا، دو نشانه این سیاست جدید است. به هر حال در سال ۲۰۱۴، تغییر سیاست اقتصادی چین یکی از مهمترین تحولات اقتصادی جهان بود که بخشی از تاثیراتش را در همین سال بر اقتصاد دنیا گذاشت و بخشی دیگر از این تاثیرات در ماههای آینده قابل مشاهده است. سقوط قیمت نفت و ارزش روبل روسیه و تقویت ارزش دلار، بهبود شاخصهای اقتصادی آمریکا، نشانههای رکود در اقتصاد آلمان و ژاپن، ضعف پول ملی در اقتصادهای در حال ظهور جهان از برزیل تا اندونزی، اینها بخشی از وقایعی است که در سال ۲۰۱۴ در صحنه اقتصاد جهان روی داد و پیشبینی میشود که در سال ۲۰۱۵ هم ادامه مییابد، اما این تصاویر برای تحلیلگران آشنا است و یادآور وقایع اواخر دهه ۱۹۹۰ است. در یک دهه گذشته چنان اتفاقات پرشتاب و تکاندهندهای در عرصه اقتصاد جهان روی داده که موجب شده برخی اتفاقات تعیینکننده و تاریخی سالهای قبل فراموش شود، اما آنچه ۱۵ سال قبل در عرصه اقتصاد جهان روی داد، میتواند دوباره تکرار شود و از نظر عبرتآموزی و راهگشایی برای آینده مفید است. در اواخر دهه ۱۹۹۰، اقتصاد آمریکا به خوبی پیش میرفت و فضای خوشبینی حاکم بود. در مقابل، در نقاط دیگر دنیا اوضاع اقتصادی خوب نبود. اقتصاد ژاپن در سال ۱۹۹۷ دچار رکود تورمی شده بود. آلمان، اقتصاد بیمار اروپا لقب گرفته بود و شرکتها و کارخانههایشان با دو معضل نیروی کار و بدهی بالا روبهرو بودند. اقتصادهای در حال ظهور هم دچار بحران شده بودند. بین سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۹ بازارهای در حال ظهور جهان از تایلند تا برزیل، دچار سقوط ارزش پول ملی شده بودند و توان بازپرداخت بدهیهای دلاری را نداشتند. این وضعیت موجب شد که سرانجام آمریکا هم به این ورطه بحران کشیده شود. حباب بورس و تکنولوژی در اوایل سال ۲۰۰۰ ترکید و باعث سقوط بازارهای سهام شد. سرمایهگذاری تجاری به ویژه در بخش تکنولوژی کاهش یافت و در اوایل سال ۲۰۰۱ آمریکا در کنار اکثر کشورهای ثروتمند جهان، دچار رکودی البته ملایم شد.
البته شرایط امروز اقتصاد جهان با دهه 1990 یک تفاوت بزرگ دارد و آن وضعیت چین است. در آن سالها، سهم چین در عرصه اقتصاد جهان اندک بود. امروز اما چین دومین اقتصاد بزرگ جهان و به تعبیری حتی اولین بازیگر مهم و تعیینکننده این عرصه است. با وجود این تفاوت بزرگ، سه روند مشابه در آن سالها و امروز وجود دارد که میتواند امروز هم مانند دهه 1990، اقتصاد جهان را دچار بیثباتی کند. اولین این روندهای مشابه، تفاوت عملکرد اقتصادی آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. در دهه 1990، لری سامرز، معاون وزیر دارایی آمریکا هشدار داد که اقتصاد جهان دارد با یک موتور پرواز میکند. امروز هم همین وضعیت وجود دارد و این خطرناک است. مجموعه پیشبینیهای اکونومیست برای اقتصاد جهان در سال 2015 نشان میدهد اقتصاد آمریکا در این سال 3 درصد رشد خواهد داشت؛ این درحالی است که اقتصاد ژاپن و کشورهای حوزه یورو، 1/1 درصد رشد خواهند داشت. رشد اقتصادی چین هم به کمتر از هفت درصد میرسد.
فضای خوشبینی در اقتصاد آمریکا حاکم است. بیکاری رو به کاهش است، کاهش قیمت نفت باعث ارزانی بنزین و سوخت شده و سرمایهگذاری بهشدت رشد داشته است؛ اما این همه تصویر واقعی نیست. سقوط قیمت نفت میتواند باعث ورشکستگی صنعت نفت و گاز شیل در سال ۲۰۱۵ شود. تقویت ارزش دلار در مقابل تضعیف ارزهای دیگر، میتواند به صادرکنندگان آسیب بزند.
دومین روند نگرانکننده در اقتصاد جهانی که شبیه دهه 1990 است، دورنمای نگرانکننده دو اقتصاد بزرگ دیگر جهان یعنی آلمان و ژاپن است. نرخ رشد اقتصادی آلمان به یک درصد رسیدهاست. سیاست انرژی آلمان و عدم پیگیری تغییرات و اصلاحات ساختاری از بیم شکست انتخاباتی، میتواند این شرایط را بدتر هم کند. ژاپن هم در وضعیت اقتصادی خوبی نیست. سومین روند خطرناک در اقتصاد جهان که میتواند وضعیتی مشابه دهه 1990 را در سال 2015 پدید آورد، موقعیت بازارهای رو به رشد است. در دهه 1990، مشکل، بدهی کلان و نرخ بهره بود. اکنون نرخ بهره شناور است و دولتها ذخیره ارزی خوبی دارند. اما مشکل تاثیر قیمت نفت و دیگر کالاهای صادراتی این بازارها است که میتواند بر اقتصادشان تاثیر مخربی بگذارد؛ بهویژه برای روسیه و کشورهای آفریقایی. نفت 95 درصد از صادرات نیجریه و 75 درصد از درآمد این کشور را تشکیل میدهد. نیجریه و غنا از همین حالا برای کمک به سمت صندوق بینالمللی پول رفتهاند. کشورهای دیگر دچار مشکلات جدیتر هستند. برزیل با معضل شرکتهای بدهکار روبهرو است. این وضعیت یادآور بحران بدهی آسیا در دهه 1990 است و میتواند سرمایهگذاران را نگران کند و ارزش دلار را بیشتر از این بالا ببرد.
همه راهها به نفت ختم میشود
پیشبینی اینکه برای اقتصاد جهان در سال 2015 چه اتفاقی میافتد تنها به یک کلمه وابسته است: نفت. البته این یک معادله دوطرفه است؛ یعنی وضعیت قیمت نفت هم به شرایط اقتصاد جهان بستگی دارد. اما سرنوشت اقتصاد جهان، به موقعیت قیمت نفت وابسته است. از اقتصاد روسیه تا آینده صنعت انرژی آمریکا، از موقعیت خاورمیانه تا اقتصاد آفریقا، همگی به قیمتهای جدید نفت در بازارهای جهانی بستگی دارد.
ارسال نظر