گفتوگو با دانشیار پژوهشگاه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
زلزلههای دیگری در راه است؟
هاجر شادمانی در هفتهها و ماههای آینده، احتمال وقوع زلزله - به دلیل پسلرزههای شدیدی که تاکنون در منطقه زلزلهزده ایلام رخ داده- در منطقه غرب کشور، حتما بالا است. دانشیار پژوهشگاه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله میگوید: هرچند زلزلههای اخیر اتفاق افتاده در دماوند، فیروزکوه، گرمسار و ایلام را با دلایل و شواهد علمی نمیتوان پیشدرآمدی برای زلزله بزرگ تهران دانست، اما با توجه به ارتباط بین گسلها در غرب کشور، زلزلههای ایلام و پسلرزههای شدید آن، احتمال وقوع زمینلرزههای دیگری در غرب کشور را تقویت میکند.
هاجر شادمانی در هفتهها و ماههای آینده، احتمال وقوع زلزله - به دلیل پسلرزههای شدیدی که تاکنون در منطقه زلزلهزده ایلام رخ داده- در منطقه غرب کشور، حتما بالا است. دانشیار پژوهشگاه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله میگوید: هرچند زلزلههای اخیر اتفاق افتاده در دماوند، فیروزکوه، گرمسار و ایلام را با دلایل و شواهد علمی نمیتوان پیشدرآمدی برای زلزله بزرگ تهران دانست، اما با توجه به ارتباط بین گسلها در غرب کشور، زلزلههای ایلام و پسلرزههای شدید آن، احتمال وقوع زمینلرزههای دیگری در غرب کشور را تقویت میکند. دکتر مهدی زارع در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، همچنین از دغدغههای فعلی شهر تهران برای مواجهه با زلزله میگوید و با ذکر نام برخی مناطق شمالی شهر تهران که هماکنون محل ساخت اغلب برجهای بلندمرتبه پایتخت است، ساخت این برجها را روی گسل فعال شمال تهران، نوعی استقبال از بحران عنوان میکند که تنها بر مبنای منافع اقتصادی سازندگان و نه براساس ضوابط ساخته شدهاند.مشروح گفتوگو با وی را در ادامه بخوانید.
علت زلزلههای اخیر که ظرف دو هفته گذشته در مناطق مختلف کشور اتفاق افتاد چیست؟ آیا این زلزلهها با هم ارتباط دارد و میتوان گفت گسلهای محل وقوع زلزله در مناطق مختلف به نوعی در ارتباطند؟
خیر، ارتباط ندارند. اینکه زلزله در استان ایلام بیاید و بعد در البرز و بعد احتمال رخداد زلزله در البرز یا تبریز را نتیجه بگیریم بیمعنی است.
پیام زلزلههای اخیر چیست؟
پیام زلزلههای اخیر آن است که هم از نظر آسیبپذیری فیزیکی و هم از نظر آسیبپذیری روانی و اجتماعی وضعمان چندان مناسب نیست. هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ روانی در برابر خطر زلزله و ریسکهای مرتبط با آن آسیبها
قرار داریم. در کشوری که در استان ایلامش زلزلهای با بزرگای ۲/۶ ریشتر در روز دوشنبه ۲۷ مرداد آمده معلوم است در هفتهها و ماههای آینده احتمال وقوع زلزله - به دلیل پسلرزههای شدیدی که تاکنون در این ناحیه رخ دادهاند - در منطقه غرب کشور حتما بالاست. نتایج لرزهخیزی که در ۲۶مرداد در جاده هراز از شمال دماوند گزارش شد نشان داد که تهران و بسیاری از کلانشهرهای ما محلهایی با مخاطره و ریسک بالای زلزله هستند و متاسفانه نسبت به شایعات هم آسیبپذیری بسیار بالایی نشان دادهایم. باید مدیریت ریسک سانحه و تبعات آن را در ایران جدی بگیریم.
آیا این زلزلهها را میتوان با وقوع زلزله در تهران مرتبط دانست؟
برای ربط زلزلهها با هم باید تلاقی گسلها و ساختارهای زمینشناختی را ببینیم. در فاصله ۵۰۰ کیلومتری گسلی از خود جنبش نشان داده، چرا باید نتیجه بگیریم که بر تهران اثر میگذارد؟
بر اساس روشهای زمین ساخت فعال و شواهد علمی موجود به هیچ عنوان زلزله یا سری زمینلرزههایی که در ۵۰۰ کیلومتری تهران - در استان ایلام- رخ میدهند ربطی به فعال کردن گسلهای فعال در تهران ندارد. همچنین زلزله در فیروزکوه و گرمسار (که در فاصله حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتری تهران قرار دارند) با هیچ دلیل علمی نمیتوانند گسلهای تهران را فعال کنند. بنابراین این شبهاطلاعات و مطالب شبهعلمی و خرافی در ربط دادن زلزلههای دور از هم در وقوع زمینلرزههای بعدی نقشی نداشته و ندارند.
در حال حاضر میتوان وضعیت گسلها و فعالیت آنها را ارزیابی کرد؟
بله قابل بررسی و ارزیابی هستند. ولی بررسیهای دقیق و رصد با تعداد زیاد دستگاههای لرزهنگار و شتابنگار و سنجشهای میکرو ژپودژی و سنجشهای ماهوارهای دقیق و همچنین نصب سامانههای هشدار سریع و پیشبینی و هشدار کوتاه و میانمدت لازم است که در بسیاری از موارد در مملکت هنوز شروع هم نشده (متاسفانه!) که باید سریعا آغاز شود.
با توجه به اینکه اغلب ساخت و سازها در کشور بدون ضابطه و توجه به لرزه خیزی و فعالیت گسلها انجام میشود و بلند مرتبهسازی به رایجترین شیوه ساخت مسکن تبدیل شده است، چه تهدیدهایی در این زمینه فراروی واحدهای مسکونی و سایر ساختمانهای ما قرار دارد؟
ساخت بنا «بر روی» پهنه گسل فعال در آییننامههای مهم در کشورهای لرزه خیز (نظیر آییننامه AP در کالیفرنیا و آییننامه نیوزیلند) منع و ممنوع شده و حداقل توصیه شده تا بناهای معمولی و ساختمانهای یکی دو طبقه امکان ساخت داشته باشد و از تجمع و انبوهسازی باید به هر طریق ممکن اجتناب شود.
همچنین، در پهنههای یاد شده علاوه بر ساخت بنا روی پهنه گسل، خطر لغزش جدی است. بناهای ۸ تا ۱۲ طبقه یا بلندتری که اکنون در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران در سوهانک، شهرک شهید محلاتی، کاشانک، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغ شاطر، دربند، ولنجک، کوی دانشجو، شمال فرحزاد، حصارک کن و کل ناحیه شمالی منطقه ۲۲ هستند، بسیاری بر روی شیبهای ۳۰ تا بیش از ۷۰ درجه احداث میشوند!
در این شیبها حتی در شرایط بدون زمینرزه هم احتمال خطر زمین لغزش و مشکلات دیگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در یک زمینلرزه مهم این دامنههای تحت خطر میتواند مشکلات مضاعفی تجربه کنند.
از سوی دیگر، در ساخت ساختمان بلند مرتبه و برج روی گسل باید توجه کرد که در این نواحی هنگام یک زمینلرزه علاوه بر امکان گسیختگی مستقیم در سطح زمین، احتمال ایجاد تکانهای بسیار شدید در اثر پالسهای پریود بلند - در اثر پدیده جهتپذیری هنگام رخداد زمینلرزه در نزدیکی گسل زمینلرزه و پدیده «پله پرش» (فلینج) به ویژه بر روی صفحه گسیختگی وجود دارد. تجربیات قبلی در زمینلرزههایی که در ایران (زلزله ۱۳۸۲ بم)، ترکیه (زلزلههای ایزمیت و دوزجه در سال ۱۳۷۸)، ژاپن (زلزله ۱۳۷۳ کوبه)، آمریکا (زلزلههای ۱۳۶۸ لوماپریتا، ۱۳۷۱ لندرز و ۱۳۷۲ نورث ریج همگی در ایالت کالیفرنیا)، نیوزیلند (زمینلرزههای ۱۳۸۹ کرایست چرچ)، چین (زلزله ۱۳۷۸ ونچوان)و... رخ داده و جنبش در نزدیکی گسل در دستگاههای شتابنگاری ثبت شده است، نشان از آن دارد که پالسهای تغییر مکان و تکانهای شدید هنگام رخداد زمینلرزه با پریودهای طبیعی حدود ۵/۰ تا ۲ ثانیه در موارد متعددی ثبت و تجربه شده و اهل فن میدانند که این پریودهای طبیعی مطابق با پریودهای طبیعی نوسان در ساختمانهای حدود ۵ تا ۲۰ طبقه است. بنابراین علم موجود به ما حکم میکند که هرنوع احداث ساختمان بلند و توسعه شهر- به ویژه انبوهسازی و برجسازی- در چنین نواحی بدون شک به توسعه مناطق با ریسک بالا در شهری مانند تهران میافزاید.
یعنی ساخت و سازهای فعلی در مناطق شمالی تهران به نوعی استقبال از بحران تلقی میشود؟
در این نواحی احداث سریع این مجتمعها در معابر و آبراهههای مهم شمال تهران بسیار خطرناک است. جایی که مانند گلابدره، سیل مرداد ۱۳۶۶ با حدود ۲۵۰ کشته را در منطقه گلابدره، دربند و تجریش تجربه کرده است.
یادمان باشد که در آن سال (حدود 27 سال قبل) این همه بنای بلندمرتبه در چنین ناحیهای وجود نداشت و اکنون و به ویژه در دو دهه اخیر چنین تمرکز نامتوازن و ناپایدار ساختمانسازی در شمال تهران صرفا بر مبنای مزیت بالای اقتصادی آن رخ داده است.
با علم به این موضوع که وجود تغییرات شدید توپوگرافی (پستی و بلندی) در این نواحی به احتمال تشدید امواج زمینلرزه احتمالی در این مرزهای توپوگرافی در پای دامنهها میانجامد.
تشدید امواج در اثر تغییرات پستی و بلندی در مرزهای بین کوه و دشت (که در شمال تهران مشخصکننده ناحیه گسل شمال تهران است) بدون شک تشدیدکننده خرابیها خواهد بود.
علت زلزلههای اخیر که ظرف دو هفته گذشته در مناطق مختلف کشور اتفاق افتاد چیست؟ آیا این زلزلهها با هم ارتباط دارد و میتوان گفت گسلهای محل وقوع زلزله در مناطق مختلف به نوعی در ارتباطند؟
خیر، ارتباط ندارند. اینکه زلزله در استان ایلام بیاید و بعد در البرز و بعد احتمال رخداد زلزله در البرز یا تبریز را نتیجه بگیریم بیمعنی است.
پیام زلزلههای اخیر چیست؟
پیام زلزلههای اخیر آن است که هم از نظر آسیبپذیری فیزیکی و هم از نظر آسیبپذیری روانی و اجتماعی وضعمان چندان مناسب نیست. هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ روانی در برابر خطر زلزله و ریسکهای مرتبط با آن آسیبها
قرار داریم. در کشوری که در استان ایلامش زلزلهای با بزرگای ۲/۶ ریشتر در روز دوشنبه ۲۷ مرداد آمده معلوم است در هفتهها و ماههای آینده احتمال وقوع زلزله - به دلیل پسلرزههای شدیدی که تاکنون در این ناحیه رخ دادهاند - در منطقه غرب کشور حتما بالاست. نتایج لرزهخیزی که در ۲۶مرداد در جاده هراز از شمال دماوند گزارش شد نشان داد که تهران و بسیاری از کلانشهرهای ما محلهایی با مخاطره و ریسک بالای زلزله هستند و متاسفانه نسبت به شایعات هم آسیبپذیری بسیار بالایی نشان دادهایم. باید مدیریت ریسک سانحه و تبعات آن را در ایران جدی بگیریم.
آیا این زلزلهها را میتوان با وقوع زلزله در تهران مرتبط دانست؟
برای ربط زلزلهها با هم باید تلاقی گسلها و ساختارهای زمینشناختی را ببینیم. در فاصله ۵۰۰ کیلومتری گسلی از خود جنبش نشان داده، چرا باید نتیجه بگیریم که بر تهران اثر میگذارد؟
بر اساس روشهای زمین ساخت فعال و شواهد علمی موجود به هیچ عنوان زلزله یا سری زمینلرزههایی که در ۵۰۰ کیلومتری تهران - در استان ایلام- رخ میدهند ربطی به فعال کردن گسلهای فعال در تهران ندارد. همچنین زلزله در فیروزکوه و گرمسار (که در فاصله حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتری تهران قرار دارند) با هیچ دلیل علمی نمیتوانند گسلهای تهران را فعال کنند. بنابراین این شبهاطلاعات و مطالب شبهعلمی و خرافی در ربط دادن زلزلههای دور از هم در وقوع زمینلرزههای بعدی نقشی نداشته و ندارند.
در حال حاضر میتوان وضعیت گسلها و فعالیت آنها را ارزیابی کرد؟
بله قابل بررسی و ارزیابی هستند. ولی بررسیهای دقیق و رصد با تعداد زیاد دستگاههای لرزهنگار و شتابنگار و سنجشهای میکرو ژپودژی و سنجشهای ماهوارهای دقیق و همچنین نصب سامانههای هشدار سریع و پیشبینی و هشدار کوتاه و میانمدت لازم است که در بسیاری از موارد در مملکت هنوز شروع هم نشده (متاسفانه!) که باید سریعا آغاز شود.
با توجه به اینکه اغلب ساخت و سازها در کشور بدون ضابطه و توجه به لرزه خیزی و فعالیت گسلها انجام میشود و بلند مرتبهسازی به رایجترین شیوه ساخت مسکن تبدیل شده است، چه تهدیدهایی در این زمینه فراروی واحدهای مسکونی و سایر ساختمانهای ما قرار دارد؟
ساخت بنا «بر روی» پهنه گسل فعال در آییننامههای مهم در کشورهای لرزه خیز (نظیر آییننامه AP در کالیفرنیا و آییننامه نیوزیلند) منع و ممنوع شده و حداقل توصیه شده تا بناهای معمولی و ساختمانهای یکی دو طبقه امکان ساخت داشته باشد و از تجمع و انبوهسازی باید به هر طریق ممکن اجتناب شود.
همچنین، در پهنههای یاد شده علاوه بر ساخت بنا روی پهنه گسل، خطر لغزش جدی است. بناهای ۸ تا ۱۲ طبقه یا بلندتری که اکنون در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران در سوهانک، شهرک شهید محلاتی، کاشانک، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغ شاطر، دربند، ولنجک، کوی دانشجو، شمال فرحزاد، حصارک کن و کل ناحیه شمالی منطقه ۲۲ هستند، بسیاری بر روی شیبهای ۳۰ تا بیش از ۷۰ درجه احداث میشوند!
در این شیبها حتی در شرایط بدون زمینرزه هم احتمال خطر زمین لغزش و مشکلات دیگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در یک زمینلرزه مهم این دامنههای تحت خطر میتواند مشکلات مضاعفی تجربه کنند.
از سوی دیگر، در ساخت ساختمان بلند مرتبه و برج روی گسل باید توجه کرد که در این نواحی هنگام یک زمینلرزه علاوه بر امکان گسیختگی مستقیم در سطح زمین، احتمال ایجاد تکانهای بسیار شدید در اثر پالسهای پریود بلند - در اثر پدیده جهتپذیری هنگام رخداد زمینلرزه در نزدیکی گسل زمینلرزه و پدیده «پله پرش» (فلینج) به ویژه بر روی صفحه گسیختگی وجود دارد. تجربیات قبلی در زمینلرزههایی که در ایران (زلزله ۱۳۸۲ بم)، ترکیه (زلزلههای ایزمیت و دوزجه در سال ۱۳۷۸)، ژاپن (زلزله ۱۳۷۳ کوبه)، آمریکا (زلزلههای ۱۳۶۸ لوماپریتا، ۱۳۷۱ لندرز و ۱۳۷۲ نورث ریج همگی در ایالت کالیفرنیا)، نیوزیلند (زمینلرزههای ۱۳۸۹ کرایست چرچ)، چین (زلزله ۱۳۷۸ ونچوان)و... رخ داده و جنبش در نزدیکی گسل در دستگاههای شتابنگاری ثبت شده است، نشان از آن دارد که پالسهای تغییر مکان و تکانهای شدید هنگام رخداد زمینلرزه با پریودهای طبیعی حدود ۵/۰ تا ۲ ثانیه در موارد متعددی ثبت و تجربه شده و اهل فن میدانند که این پریودهای طبیعی مطابق با پریودهای طبیعی نوسان در ساختمانهای حدود ۵ تا ۲۰ طبقه است. بنابراین علم موجود به ما حکم میکند که هرنوع احداث ساختمان بلند و توسعه شهر- به ویژه انبوهسازی و برجسازی- در چنین نواحی بدون شک به توسعه مناطق با ریسک بالا در شهری مانند تهران میافزاید.
یعنی ساخت و سازهای فعلی در مناطق شمالی تهران به نوعی استقبال از بحران تلقی میشود؟
در این نواحی احداث سریع این مجتمعها در معابر و آبراهههای مهم شمال تهران بسیار خطرناک است. جایی که مانند گلابدره، سیل مرداد ۱۳۶۶ با حدود ۲۵۰ کشته را در منطقه گلابدره، دربند و تجریش تجربه کرده است.
یادمان باشد که در آن سال (حدود 27 سال قبل) این همه بنای بلندمرتبه در چنین ناحیهای وجود نداشت و اکنون و به ویژه در دو دهه اخیر چنین تمرکز نامتوازن و ناپایدار ساختمانسازی در شمال تهران صرفا بر مبنای مزیت بالای اقتصادی آن رخ داده است.
با علم به این موضوع که وجود تغییرات شدید توپوگرافی (پستی و بلندی) در این نواحی به احتمال تشدید امواج زمینلرزه احتمالی در این مرزهای توپوگرافی در پای دامنهها میانجامد.
تشدید امواج در اثر تغییرات پستی و بلندی در مرزهای بین کوه و دشت (که در شمال تهران مشخصکننده ناحیه گسل شمال تهران است) بدون شک تشدیدکننده خرابیها خواهد بود.
ارسال نظر