گفتوگو با محسن پرویز درباره رانتهای دولتی به ناشران خاص
از رانت خبری نبود
حسن همایون دستگاه وزارت ارشاد اسلامی یکی از وظایفش را حمایت از فعالیتهای فرهنگی - هنری تعریف کرده است. از اینرو در سی و اندی سال بعد انقلاب این نهاد، به انحای مختلف سعی در اجرای سیاستهای حمایتی داشته است. از ارائه کاغذ یارانهای تا برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و. . . در دوره مدیریت محسن پرویز بر معاونت فرهنگی ارشاد بساط پر از فساد کاغذ یارانهای برچیده شد. با این مقام پیشین فرهنگی بهعنوان فردی مطلع که تصمیمها و سیاستهایی را در حوزه حمایتی نشر انجام داده است، مصاحبه کردیم تا درباره یارانه، سوبسید یا رانت در دوره مدیریتش در ارشاد توضیح دهد.
حسن همایون دستگاه وزارت ارشاد اسلامی یکی از وظایفش را حمایت از فعالیتهای فرهنگی - هنری تعریف کرده است. از اینرو در سی و اندی سال بعد انقلاب این نهاد، به انحای مختلف سعی در اجرای سیاستهای حمایتی داشته است. از ارائه کاغذ یارانهای تا برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و... در دوره مدیریت محسن پرویز بر معاونت فرهنگی ارشاد بساط پر از فساد کاغذ یارانهای برچیده شد. با این مقام پیشین فرهنگی بهعنوان فردی مطلع که تصمیمها و سیاستهایی را در حوزه حمایتی نشر انجام داده است، مصاحبه کردیم تا درباره یارانه، سوبسید یا رانت در دوره مدیریتش در ارشاد توضیح دهد. این مقام مسوول سابق به سیاق تمام مدیران میانی در دستگاههای دولتی از عملکردش دفاع میکند. او میگویداز تخلفات احتمالی در دوره مدیریتش در اختصاص امتیازهای ویژه به ناشران خاص خبر ندارد و معتقد است نه تنها ناشران دولتی بلکه همه صنعت چاپ و نشر کتاب در ایران به انحای مختلف وابسته به دولت است. به زیانده بودن ناشران دولتی هم اعتقادی ندارد و... اما در این مصاحبه اعترافهایی نیز میکند برای اطلاع از چند و چونش این مصاحبه را بخوانید.
سالها از ماموریت شما در معاونت فرهنگی ارشاد میگذرد، در آن دوران کاغذ از شمول یارانه ارشاد به ناشران خارج شد، الان با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نرخ تورم و گران شدن کتاب آیا هنوز فکر میکنید، راهی غیر از حذف یارانه کاغذ نبود؟
گرانی فعلی کاغذ ربطی به زمان تغییر شکل یارانه کاغذ ندارد، طبق مصوبه 5 ساله چهارم قانون دولت مکلف به پرداخت یارانه کامل بود، این تصویب مدیران دولتی نبود فقط در شکل اجرا دولت میتوانست مداخله بکند اصل مصوبه قانون از مجلس بود و دولت باید اجرا میکرد. قانون به صورتی اجرا شد که در زمان اجرا و تا سال 83 به بعد ما هیچ تغییر ناگهانی قیمت کتاب نداشتیم اگر به آمار دقیق کتاب در سالهای 85 تا 88 نگاه کنید در این چهارسال رشد قیمت کتاب مطابق رشد تورم رسمی اعلام شده توسط بانک مرکزی که سالانه زیر20 درصد بوده است. بر این اساس ما رشد قیمت ناگهانی قیمت نداشتیم. اما درسال 89 این گرانی اتفاق افتاده است که فکر نمیکنم بتوان به اجرای آن برنامه نسبتش داد. سوءمدیریت دولت دهم باعث شد پیشبینی کافی با توجه به اینکه این سه سال نوسان قیمت پشتسر گذاشتیم، صورت بگیرد. اما با این وجود ما در آن زمان رشد ناگهانی قیمت نداشتیم. در واقع گرانی به آن شکلی که مطرح است صورت نگرفته است. باعث هم نشد که اجرای برنامههای قبلی متوقف شود و ناقص بماند، کاری برای کاغذهای داخلی صورت نگرفت. وظیفه دولت اجرای قانون بود و این قانون باید اجرا میشد این قانون بهگونهای اجرا شد که پس از آن رشد قیمت نداشتیم 3 سال هم زمان کافی برای جا افتادن شرایط و تطبیق شرایط جدید حاصل شد و اگر بخواهیم قضاوت کنیم باید منصف باشیم. اینجا به کار کارشناسی نیازمندیم. میبینیم بعضی افراد گران شدن کاغذ را نسبت میدهند به برداشته شدن یارانه که در واقع نمیتوان یک رابطه مستقیمی بین این دو پیدا کرد. در صورتی که ارتباطی بین این دو وجود ندارد. عوامل دیگری در گران شدن کاغذ دخیل بودند.
آیا سازوکار تعریف شده برای ارائه تسهیلات و حمایت از صنعت نشر از تولیدکننده به مصرفکننده توانست جلوی فسادهای اقتصادی، رانتخواری و برخورداری جریانهای خاص از حمایتهای دولتی را بگیرد؟
ما قوانین خوبی در این زمینه داریم. مشکل، اجرا نشدن قوانین است. سازوکارها به خوبی تعریف شده،اما هزاران مشکل و ایراد برای اجرایی شدن قوانین وجود دارد. از طرف دیگر بالاخره مشکلات اقتصادی گریبانگیر تمامی بخشهای فرهنگی کشور است. ناشران و کتاب هم از این موضوع استثنا نیستند. اینجا هم مشکلات اقتصادی وجود دارد. اما در مورد رانتخواری و فساد واقعا اطلاع دقیقی ندارم. اگر موردی هم وجود داشته رویه نبوده است بلکه یک مورد خاص بوده است که شاید حتی با آن برخورد هم شده باشد.
در دوران مدیریت شما چه رقم بودجه برای حمایت از صنعت چاپ و نشر اختصاص داده میشد؟
قبل از سال 85 این رقم حدود 155 میلیارد ریال بود و با کمکی که از سازمان حمایت از حقوق مصرفکنندگان گرفته میشد و در سالهای 86 و 87 هر سال 15 درصد کاهش پیدا میکرد و با توجه به نرخ تورم که افزایش پیدا میکرد و حجم نقدینگی برای اینکار سالانه نزدیک 20 درصد کم میشد تا سال 88 و از سال 88 زیر 700 میلیارد ریال رسید که در واقع به نوعی ما هر سال در این زمینه شاهد کاهش حمایتها بودیم.
چند درصد از این رقم در اختیار ناشران دولتی و جریانهای همسو قرار میگرفت و چند درصد سهم ناشران بخش خصوصی و گسترش زیرساختهای افزایش سرانه مطالعه میشد؟
اساسا اتفاقی که در آن زمان میافتاد براساس عملکرد ناشران حوزههای مختلف بود. هر ناشری در حوزه خاص خودش باید مورد توجه قرار میگرفت. البته این امر حساب و کتاب خاص خودش را داشته است. مبنای تقسیم بودجه در قانون تقریبا مشخص شده بود. در واقع بر مبنای این قوانین و مقررات موجود، بودجه بین ناشران تقسیم میشد. هیچ اعمال سلیقه فردی هم نبوده که مثلا به فلان ناشر نزدیکتر به ما، بیشتر بودجه بدهیم. بودجه به شکل کارتهای خرید کتاب در اختیار مردم قرار میگرفت. کارتهای خرید کتاب برای دانشجویان شارژ شد و خرید کتاب و اهدای کتاب به کتابخانهها بیشتر صورت گرفت. تمام این کارها برای حمایت از نشر و انتشارات و فرهنگ صورت میگرفت. روال قانونی بودجه همین بوده است. اگر تخلفی صورت گرفته من در جریان نیستم. قطعا اگر تخلفی هم بوده است نهادهای مسوول باید آن را بررسی کنند.
به اعتقاد شما نشر ایران چقدر وابسته به حمایتهای دولتی است؟
الان نشر و کتاب به نوعی وابسته به دولت است. بهطور کامل و دقیق ما به آن معنا نشر خصوصی نداریم. این خودش یک ضعف بزرگ است که کلا ما در ایران نشر خصوصی و انتشارات غیر وابسته به دولت نداریم. در شرایط فعلی همه حوزههای نشر وابسته به امکانات دولتی هستند. ممکن است بعضی ناشران مستقیم دولتی نباشند و تلاش کنند به صورت خصوصی و براساس ساز و کار بازار عمل کنند. اما آنها هم به نوعی وابسته به دولت و امکانات دولتی هستند. یک گروه دیگر از ناشران هم که به صورت مستقیم و کامل دولتی هستند. اینها همه ضعفهای اصلی صنعت نشر ایران است که کاملا وابسته به دولت شده است. کسانی که ناشر خصوصی محسوب میشوند به انحای مختلف وابستگی به دولت دارند. همین سوبسیدهایی که میگیرند یا کتابی که از این ناشران خریده میشود، اینها را همه دولت میدهد. از طرف دیگر کل ناشران هنوز به وامهای دولتی وابسته هستند. اینها همه نشان میدهد ما چیزی به نام ناشران واقعا خصوصی نداریم. پس واقعا حمایتهای دولتی از نشر اگر نباشد ناشران خصوصی نمیتوانند ادامه دهند. اما این حمایتها نباید به شکل وابستگی کامل شود. باید راهکارهایی اتخاذ شود که این وابستگی کاهش پیدا کند. اندکی وضعیت بهتر شود.
آیا حمایتهایی مانند خرید کتاب از ناشران به تبعیضها دامن نمیزند؟
کتابهایی که خریداری میشود برای تجهیز کتابخانهها است و در همین راستا کتاب مناسب باید خریداری شود. بر این مبنا هم سیاستگذاریهای کلان وجود دارد؛ بالاخره باید بر مبنای نیازهای جامعه، کتابی خریداری شود. نمیشود بدون حساب و کتاب این کار را کرد. شاید برخی از ناشران انتظار خاصی از ما داشته باشند. اما ما در دولت سیاستگذاریهایی داشتهایم که بر مبنای آن کتاب میخریدیم و از این رو من نمیتوانم ادعا بکنم که همه را راضی کردهایم. برخی در این وسط هم هستند که احساس نارضایتی از این موضوع دارند؛ اما به هر صورت برخی الزامات درمورد خرید کتاب از طرف دولت وجود دارد. نمیتوانیم برخی از کتابها را نخریم. از آن طرف هم قطعا هر کتابی هم که چاپ میشود، مورد تایید ما نبوده است که بتوانیم آن را برای حمایت بخریم و در کتابخانههای عمومی به نمایش بگذاریم. در اینجا برخی سیاستها وجود دارد.
چرا بهرغم زیانده بودن ناشران دولتی، اما همچنان این دست ناشران از بودجه عمومی استفاده میکنند و با اعلام ورشکستگی به کارشان پایان نمیدهند؟
همه ناشران دولتی که زیر نظر ما نیستند. بسیاری از ارگانها و نهادهای دولتی برای خود ناشر دارند. هر ناشر دولتی هم زیر نظر یک ارگان و وزارتخانه و نهادی فعالیت میکند. این نهادها و وزارتخانهها هر کدام برای خود سیاستگذاریهایی دارند و ناشران زیر نظر آنان فعالیت میکنند. من واقعا اطلاع دقیقی از این موضوع ندارم که آیا همه ناشران دولتی زیانده هستند، آیا واقعا همه آنان خوب عمل کردهاند یا بد عمل کردهاند. هر ارگان دولتی و هر ناشری که به هر کجا وابسته است باید خودش پاسخگوی عملکرد خودش باشد. در این صورت میتوان دید واقعبینانهای داشته باشیم. در مورد هر کدام از ناشران دولت باید بهصورت جداگانه از متصدیان دستگاه سوال شود. آیا واقعا این ناشران دولتی خوب کار کردهاند یا نه؟ آیا به اندازه آن بودجهای که میگیرند بازدهی داشتهاند یا نه؟ در زمان معاونت ما در وزارت ارشاد، تلاش کردیم که ناشران وابسته و دولتی را تکانی بدهیم. حالا چقدر موفق بودهایم باید بررسی شود. اما در کل قطعا ناشرانی که از بودجه دولتی و عمومی استفاده میکنند باید به نهادهای ذیربط پاسخگو باشند.
علت عدم توفیق ناشران دولتی در بازار و در میان افکار عمومی چیزی غیر از وابستگی آنها به منابع مالی دولتی است؟
در حقیقت، این پیش فرضی است که در ذهن همه مردم وجود دارد؛ اما واقعا هم اینگونه نیست. این پیشفرض همهجا درست نیست، در میان ناشران دولتی ما ناشران موفق هم داریم؛ یعنی همه نشرهای دولتی اینگونه نیست که خوب عمل نکنند؛ بلکه برخی از نشرهای دولتی هم هستند که واقعا عملکرد بسیار خوبی دارند. ما در بین ناشران دولتی حتی ناشران موفق مانند نشر سوره مهر داریم. این نشر در تمامی نمایشگاههای کتاب همواره جایزه میگیرد و موفق هستند و با استقبال خوبی مواجه میشوند. در نتیجه، اصلا نمیتوان به صورت کلی حکم داد که تمام ناشران دولتی ناموفق هستند و ناشران خصوصی فقط موفق هستند. در هر دو طیف ناشران موفق هم داریم؛ اما قطعا انتظار از ناشران دولتی بیشتر است. ناشرانی که از بودجه و امکانات دولتی استفاده میکنند باید عملکرد بهتری هم داشته باشند. باید ناشران دولتی بیشتر تلاش کنند که بتوانند مخاطبان بیشتری را به خود جلب کنند. از طرف دیگر دولت هم باید از ناشران خصوصی حمایت کند. این دو کار را باید با هم انجام دهند.
سالها از ماموریت شما در معاونت فرهنگی ارشاد میگذرد، در آن دوران کاغذ از شمول یارانه ارشاد به ناشران خارج شد، الان با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نرخ تورم و گران شدن کتاب آیا هنوز فکر میکنید، راهی غیر از حذف یارانه کاغذ نبود؟
گرانی فعلی کاغذ ربطی به زمان تغییر شکل یارانه کاغذ ندارد، طبق مصوبه 5 ساله چهارم قانون دولت مکلف به پرداخت یارانه کامل بود، این تصویب مدیران دولتی نبود فقط در شکل اجرا دولت میتوانست مداخله بکند اصل مصوبه قانون از مجلس بود و دولت باید اجرا میکرد. قانون به صورتی اجرا شد که در زمان اجرا و تا سال 83 به بعد ما هیچ تغییر ناگهانی قیمت کتاب نداشتیم اگر به آمار دقیق کتاب در سالهای 85 تا 88 نگاه کنید در این چهارسال رشد قیمت کتاب مطابق رشد تورم رسمی اعلام شده توسط بانک مرکزی که سالانه زیر20 درصد بوده است. بر این اساس ما رشد قیمت ناگهانی قیمت نداشتیم. اما درسال 89 این گرانی اتفاق افتاده است که فکر نمیکنم بتوان به اجرای آن برنامه نسبتش داد. سوءمدیریت دولت دهم باعث شد پیشبینی کافی با توجه به اینکه این سه سال نوسان قیمت پشتسر گذاشتیم، صورت بگیرد. اما با این وجود ما در آن زمان رشد ناگهانی قیمت نداشتیم. در واقع گرانی به آن شکلی که مطرح است صورت نگرفته است. باعث هم نشد که اجرای برنامههای قبلی متوقف شود و ناقص بماند، کاری برای کاغذهای داخلی صورت نگرفت. وظیفه دولت اجرای قانون بود و این قانون باید اجرا میشد این قانون بهگونهای اجرا شد که پس از آن رشد قیمت نداشتیم 3 سال هم زمان کافی برای جا افتادن شرایط و تطبیق شرایط جدید حاصل شد و اگر بخواهیم قضاوت کنیم باید منصف باشیم. اینجا به کار کارشناسی نیازمندیم. میبینیم بعضی افراد گران شدن کاغذ را نسبت میدهند به برداشته شدن یارانه که در واقع نمیتوان یک رابطه مستقیمی بین این دو پیدا کرد. در صورتی که ارتباطی بین این دو وجود ندارد. عوامل دیگری در گران شدن کاغذ دخیل بودند.
آیا سازوکار تعریف شده برای ارائه تسهیلات و حمایت از صنعت نشر از تولیدکننده به مصرفکننده توانست جلوی فسادهای اقتصادی، رانتخواری و برخورداری جریانهای خاص از حمایتهای دولتی را بگیرد؟
ما قوانین خوبی در این زمینه داریم. مشکل، اجرا نشدن قوانین است. سازوکارها به خوبی تعریف شده،اما هزاران مشکل و ایراد برای اجرایی شدن قوانین وجود دارد. از طرف دیگر بالاخره مشکلات اقتصادی گریبانگیر تمامی بخشهای فرهنگی کشور است. ناشران و کتاب هم از این موضوع استثنا نیستند. اینجا هم مشکلات اقتصادی وجود دارد. اما در مورد رانتخواری و فساد واقعا اطلاع دقیقی ندارم. اگر موردی هم وجود داشته رویه نبوده است بلکه یک مورد خاص بوده است که شاید حتی با آن برخورد هم شده باشد.
در دوران مدیریت شما چه رقم بودجه برای حمایت از صنعت چاپ و نشر اختصاص داده میشد؟
قبل از سال 85 این رقم حدود 155 میلیارد ریال بود و با کمکی که از سازمان حمایت از حقوق مصرفکنندگان گرفته میشد و در سالهای 86 و 87 هر سال 15 درصد کاهش پیدا میکرد و با توجه به نرخ تورم که افزایش پیدا میکرد و حجم نقدینگی برای اینکار سالانه نزدیک 20 درصد کم میشد تا سال 88 و از سال 88 زیر 700 میلیارد ریال رسید که در واقع به نوعی ما هر سال در این زمینه شاهد کاهش حمایتها بودیم.
چند درصد از این رقم در اختیار ناشران دولتی و جریانهای همسو قرار میگرفت و چند درصد سهم ناشران بخش خصوصی و گسترش زیرساختهای افزایش سرانه مطالعه میشد؟
اساسا اتفاقی که در آن زمان میافتاد براساس عملکرد ناشران حوزههای مختلف بود. هر ناشری در حوزه خاص خودش باید مورد توجه قرار میگرفت. البته این امر حساب و کتاب خاص خودش را داشته است. مبنای تقسیم بودجه در قانون تقریبا مشخص شده بود. در واقع بر مبنای این قوانین و مقررات موجود، بودجه بین ناشران تقسیم میشد. هیچ اعمال سلیقه فردی هم نبوده که مثلا به فلان ناشر نزدیکتر به ما، بیشتر بودجه بدهیم. بودجه به شکل کارتهای خرید کتاب در اختیار مردم قرار میگرفت. کارتهای خرید کتاب برای دانشجویان شارژ شد و خرید کتاب و اهدای کتاب به کتابخانهها بیشتر صورت گرفت. تمام این کارها برای حمایت از نشر و انتشارات و فرهنگ صورت میگرفت. روال قانونی بودجه همین بوده است. اگر تخلفی صورت گرفته من در جریان نیستم. قطعا اگر تخلفی هم بوده است نهادهای مسوول باید آن را بررسی کنند.
به اعتقاد شما نشر ایران چقدر وابسته به حمایتهای دولتی است؟
الان نشر و کتاب به نوعی وابسته به دولت است. بهطور کامل و دقیق ما به آن معنا نشر خصوصی نداریم. این خودش یک ضعف بزرگ است که کلا ما در ایران نشر خصوصی و انتشارات غیر وابسته به دولت نداریم. در شرایط فعلی همه حوزههای نشر وابسته به امکانات دولتی هستند. ممکن است بعضی ناشران مستقیم دولتی نباشند و تلاش کنند به صورت خصوصی و براساس ساز و کار بازار عمل کنند. اما آنها هم به نوعی وابسته به دولت و امکانات دولتی هستند. یک گروه دیگر از ناشران هم که به صورت مستقیم و کامل دولتی هستند. اینها همه ضعفهای اصلی صنعت نشر ایران است که کاملا وابسته به دولت شده است. کسانی که ناشر خصوصی محسوب میشوند به انحای مختلف وابستگی به دولت دارند. همین سوبسیدهایی که میگیرند یا کتابی که از این ناشران خریده میشود، اینها را همه دولت میدهد. از طرف دیگر کل ناشران هنوز به وامهای دولتی وابسته هستند. اینها همه نشان میدهد ما چیزی به نام ناشران واقعا خصوصی نداریم. پس واقعا حمایتهای دولتی از نشر اگر نباشد ناشران خصوصی نمیتوانند ادامه دهند. اما این حمایتها نباید به شکل وابستگی کامل شود. باید راهکارهایی اتخاذ شود که این وابستگی کاهش پیدا کند. اندکی وضعیت بهتر شود.
آیا حمایتهایی مانند خرید کتاب از ناشران به تبعیضها دامن نمیزند؟
کتابهایی که خریداری میشود برای تجهیز کتابخانهها است و در همین راستا کتاب مناسب باید خریداری شود. بر این مبنا هم سیاستگذاریهای کلان وجود دارد؛ بالاخره باید بر مبنای نیازهای جامعه، کتابی خریداری شود. نمیشود بدون حساب و کتاب این کار را کرد. شاید برخی از ناشران انتظار خاصی از ما داشته باشند. اما ما در دولت سیاستگذاریهایی داشتهایم که بر مبنای آن کتاب میخریدیم و از این رو من نمیتوانم ادعا بکنم که همه را راضی کردهایم. برخی در این وسط هم هستند که احساس نارضایتی از این موضوع دارند؛ اما به هر صورت برخی الزامات درمورد خرید کتاب از طرف دولت وجود دارد. نمیتوانیم برخی از کتابها را نخریم. از آن طرف هم قطعا هر کتابی هم که چاپ میشود، مورد تایید ما نبوده است که بتوانیم آن را برای حمایت بخریم و در کتابخانههای عمومی به نمایش بگذاریم. در اینجا برخی سیاستها وجود دارد.
چرا بهرغم زیانده بودن ناشران دولتی، اما همچنان این دست ناشران از بودجه عمومی استفاده میکنند و با اعلام ورشکستگی به کارشان پایان نمیدهند؟
همه ناشران دولتی که زیر نظر ما نیستند. بسیاری از ارگانها و نهادهای دولتی برای خود ناشر دارند. هر ناشر دولتی هم زیر نظر یک ارگان و وزارتخانه و نهادی فعالیت میکند. این نهادها و وزارتخانهها هر کدام برای خود سیاستگذاریهایی دارند و ناشران زیر نظر آنان فعالیت میکنند. من واقعا اطلاع دقیقی از این موضوع ندارم که آیا همه ناشران دولتی زیانده هستند، آیا واقعا همه آنان خوب عمل کردهاند یا بد عمل کردهاند. هر ارگان دولتی و هر ناشری که به هر کجا وابسته است باید خودش پاسخگوی عملکرد خودش باشد. در این صورت میتوان دید واقعبینانهای داشته باشیم. در مورد هر کدام از ناشران دولت باید بهصورت جداگانه از متصدیان دستگاه سوال شود. آیا واقعا این ناشران دولتی خوب کار کردهاند یا نه؟ آیا به اندازه آن بودجهای که میگیرند بازدهی داشتهاند یا نه؟ در زمان معاونت ما در وزارت ارشاد، تلاش کردیم که ناشران وابسته و دولتی را تکانی بدهیم. حالا چقدر موفق بودهایم باید بررسی شود. اما در کل قطعا ناشرانی که از بودجه دولتی و عمومی استفاده میکنند باید به نهادهای ذیربط پاسخگو باشند.
علت عدم توفیق ناشران دولتی در بازار و در میان افکار عمومی چیزی غیر از وابستگی آنها به منابع مالی دولتی است؟
در حقیقت، این پیش فرضی است که در ذهن همه مردم وجود دارد؛ اما واقعا هم اینگونه نیست. این پیشفرض همهجا درست نیست، در میان ناشران دولتی ما ناشران موفق هم داریم؛ یعنی همه نشرهای دولتی اینگونه نیست که خوب عمل نکنند؛ بلکه برخی از نشرهای دولتی هم هستند که واقعا عملکرد بسیار خوبی دارند. ما در بین ناشران دولتی حتی ناشران موفق مانند نشر سوره مهر داریم. این نشر در تمامی نمایشگاههای کتاب همواره جایزه میگیرد و موفق هستند و با استقبال خوبی مواجه میشوند. در نتیجه، اصلا نمیتوان به صورت کلی حکم داد که تمام ناشران دولتی ناموفق هستند و ناشران خصوصی فقط موفق هستند. در هر دو طیف ناشران موفق هم داریم؛ اما قطعا انتظار از ناشران دولتی بیشتر است. ناشرانی که از بودجه و امکانات دولتی استفاده میکنند باید عملکرد بهتری هم داشته باشند. باید ناشران دولتی بیشتر تلاش کنند که بتوانند مخاطبان بیشتری را به خود جلب کنند. از طرف دیگر دولت هم باید از ناشران خصوصی حمایت کند. این دو کار را باید با هم انجام دهند.
ارسال نظر