یاقوت انگلیسی مقابل الماس آلمانی
در دنیای سوپراسپرتها، معیار برتری، قدرت و سرعت است. در دنیای هیبریدیها، معیار برتری، میزان مصرف سوخت است. در دنیای آفرودها، معیار برتری، توانمندی در مسیرهای سخت است. اما سوال مهم این است که در دنیای لوکسها و تجملیها معیار برتری چیست؟ هر خودرویی که گرانتر باشد، لوکستر است؟ یا شاید هرخودرویی که داخلش چرم آلکانتارا یا چوب بلوط با تریم طلا باشد، لوکستر است؟ بهترین پاسخ برای این سوال، انتخاب خودِ مشتری است، نه خریداران معمولی. همان مشتریان ثروتمند و سختگیری که حتی جورابشان هم مارکدار است.
در دنیای سوپراسپرتها، معیار برتری، قدرت و سرعت است. در دنیای هیبریدیها، معیار برتری، میزان مصرف سوخت است. در دنیای آفرودها، معیار برتری، توانمندی در مسیرهای سخت است. اما سوال مهم این است که در دنیای لوکسها و تجملیها معیار برتری چیست؟ هر خودرویی که گرانتر باشد، لوکستر است؟ یا شاید هرخودرویی که داخلش چرم آلکانتارا یا چوب بلوط با تریم طلا باشد، لوکستر است؟ بهترین پاسخ برای این سوال، انتخاب خودِ مشتری است، نه خریداران معمولی. همان مشتریان ثروتمند و سختگیری که حتی جورابشان هم مارکدار است. همانهایی که در کاخهای رویایی زندگی میکنند و درآمدهای کهکشانی دارند. این افراد هستند که بهتر از هر کس دیگری میتوانند ذات لوکس بودن را تشخیص بدهند. در مقابل، شرکتهایی که در زمینه لوکسسازی نامی هستند نیز با استفاده از همین حس چشم و همچشمی و مصرفگرایی، چنان محصولات بینظیری تولید میکنند که انگار تمام استادان مُد و فشن را وارد خط تولید خود کردهاند. امروز میزبان دو اسطوره از همین دنیاها هستیم. اساتیدی که سالهاست درس تجملگرایی به دیگران میدهند. اولی، شاهزاده از انگلستان، دوک نورث وست، بنتلی مولسان است. آن یکی،
پروفسور آلمانی، سلطان اشتوتگارت، مرسدس-میباخ اس600 است.
فتح مریخ
باید قبول کرد که بنتلی از ابتدا مسیر دیگری را در پیش گرفته بود؛ مسیری که ابتدا با خودروهای مسابقهای شروع شده بود، کمکم رنگ و بوی تفاخر به خود گرفت. بنتلی از یک اسطوره ریس و پیست آرامآرام تبدیل به یک سمبل در دنیای لوکسها و اشرافزادهها شد. حضور آزورها و آرنیجها در آن اوایل و سپس کانتیننتالها و فلایینگاسپورها نشان دادند که این انگلیسی عصر جدید زندگیاش را خیلی خوب استارت زده است. اما یک چیزی در بین تمام تولیدات به اصطلاح لوکس آنها کم بود. البته که آنها از ویژگیهای بصری و المانهای پر زرق و برق تجملمآبانه بهره میگرفتند، ولی با این حال همچنان اغلب ثروتمندان انگلیسی و متمولان وابسته به ملکه، بدون هیچ توجهی سراغ رولزرویس میرفتند. مثلا در حالی که بنتلی فلایینگاسپور از نظر زیبایی و متریال و آپشنهای چشمگیر داخل اتاق چیزی از رولزرویس کم نداشت؛ ولی معلوم نبود چرا همیشه این گوست رقیب بود که انتخاب اول و آخر محسوب میشد. تقریبا چهار پنج سالی طول کشید که بنتلی این نقص بزرگش را کشف کرد. آنها فهمیدند که درخشندگی ظاهر و رنگهای آنچنانی برای مخاطب پولدار خیلی مطرح نیست. یک خودرو برای پرچمدار شدن در دنیای لوکسها باید اصالت را هم چاشنی کارش کند. چیزی که بنتلی آن را داشت؛ ولی نمیدانست که چطور با آهن و فولاد ترکیبش کند. پدیدهای که سرانجام توانست خودش را در قالب خودرویی تمام شیک به اسم Mulssane در سال ۲۰۱۰ معرفی کند. حالا شد چیزی که باید میشد. همان اتفاق انقلابی که همه غولها را بترساند. همان محصولی که ثروتمندان کل دنیا را برای یک بار پشت فرمان قرار گرفتنش، دست به جیب کند. نام این خودرو برگرفته از مولسان کورنر، راننده سالهای دور تیم موتوراسپرت بنتلی در مسابقات ۲۴ ساعته لومان بود. رونمایی از این خودرو در مراسم سالانه تقریبا خصوصی پیبل بیچ انجام شد. بنتلی بعد از ظهر همان روز ۱۶ آگوست سال ۲۰۰۹ فهمید که بازی را برده است. موجی از تقاضاها از سرتاسر دنیا به دفتر شرکت ارسال شد. این همان انتقامی بود که باید از رولزرویس گرفته میشد. اولین نسخهاش بعد از رونمایی به قیمت ۵۵۰ هزار دلار فروخته شد. چهار سالی که از عرضه مولسان استاندارد گذشت، بنتلی یاد روزگار مسابقهای به سرش زد و در ۲۰۱۴ ویرایش Speed را که شامل یک پکیج تقویتی میشد، روی این خودرو اجرا کرد. حالا آنچه داریم یاقوت گرانبهایی است که مثل هسته اتم، آماده انفجار است.
ترکیب طلا و تیتانیوم
این خودرو نماد بزرگترین پشیمانی تاریخ صنعت خودروسازی است. سال ۲۰۱۲ دایملر مالک برندهای مرسدسبنز، اِی.ام.جی و میباخ اعلام کرد که به دلیل هزینههای بالا و سود پایینی که زیرمجموعه فوق لوکس آنها یعنی میباخ دارد، تولید آن را متوقف میکند. مشکل اصلی ۴۴ دستگاهی بود که بهصورت نیمه کاره در کارخانه باقی مانده بود و شرکت تعهد به انتها رساندن آن را نیز تضمین کرد. جای تعجب آنجا است که یکی از قدیمیترین خودروسازان جهان چطور تمام جوانب کار را پیشبینی نکرده بود. این شرکت در سال دوم خداحافظی با برند میباخ فهمید که رولزرویس و بنتلی به طرز افسارگسیختهای در حال پیشرفت و درآمدزایی هستند. این یعنی همان میباخهایی هم که در ظاهر فروش خوبی نداشتند، خواری بودند در چشم آن دو رقیب انگلیسی. حتی از گوشه و کنار خبر رسید که بیامو و فولکسواگن هم در تدارک ساخت یک خودروی فوق لوکس هستند. بیامو سری ۷ خود را ارتقا خواهد داد و فولکسواگن فائتون را. تولید مجدد برند میباخ، کل اعتبار شرکت را زیر سوال میبرد. از طرفی دیگر، مرسدس به وضوح در خودش میدید که به راحتی قابلیتهای اشرافیگری را دارد. تصمیم بزرگ سال ۲۰۱۵ اتخاذ شد. بدون روی کار آمد برند MayBach، شرکت خط تولید جداگانهای را با اسم مرسدس-میباخ به راه انداخت که فقط روی تولیدات پریمیوم و هایکلاس تمرکز کند. شاید تلخ، ولی دایملر با هوشمندی تمام اشتباه خودش را پذیرفت و با ضرری چند میلیون دلاری پشیمانیاش را اعلام کرد. خلاصه که قرار شد، محصولات فوق تنها روی Sکلاس لانگ و پولمن پیادهسازی و اجرا شوند. طبق دستور شرکت، کلیه تولیدات خط جدید نباید با طولی کمتر از ۴/ ۵ متر ساخته شوند. این یعنی فاصله محوریشان هم نباید کمتر از ۳/ ۳ متر باشد. در ادامه بسیاری از آپشنهایی که روی فولترین نسخه Sکلاس نیز خریدنی بود، باید روی تولیدات جدید بهصورت استاندارد و حذفنشدنی قرار میگرفت. تمام این اقدامات دایملر به این خاطر بود که این خودرو بتواند در کورس رقابت با بنتلی و رولزرویس باقی بماند. با اینکه مرسدس تقریبا ۵ سالی را از دنیای کهکشانیها دور بود ولی خیلی سریع خودش را جمع و جور کرد و یکی از رویاییترین اربابان لوکسگرایی را راهی بازار کرد.
دعوای فنی روی کاغذ
این قسمت برای آنهایی است که فکر میکنند این دو خودرو مثل جامهای بلورینی هستند که فقط زیباییشان به چشم میآید و اگر بهشان کمی فشار وارد شود، میشکنند. اما واقعیت آن است که اگر موتور این دو را از درون سینهشان بیرون بکشیم و روی یک شاسی چرخدار بگذاریم، چیزی کمتر از یک موشک نخواهد بود. اینها همان شوماخر و همیلتونی هستند که فقط کت و شلوار پوشیدهاند. آنچه برای مولسان بهعنوان قوای محرکه در نظر گرفته شده، پیشرانهای است ۷۵/ ۶ لیتری با آرایش هشت سیلندر Vشکل که به لطف ۲ توربوشارژر و ۲ اینترکولر میتواند ۵۳۰ اسببخار نیرو در ۴۲۰۰ دور در دقیقه تولید کند. گشتاور وحشتناک این بنتلی عدد ۱۱۰۰ نیوتنمتر در دور موتور ۱۷۵۰ دور در دقیقه را نشان میدهد. در مقابل مرسدس-میباخ نیز از یک قلب ۶ لیتری ۱۲ سیلندر V شکل ۲ توربو به قدرت ۵۲۳ اسببخار در دور موتور ۴۹۰۰ دور در دقیقه و گشتاور ۸۳۰ نیوتنمتری در دور موتور ۱۹۰۰ دور در دقیقه میبرد. در این قسمت برتری چشمگیر بنتلی به نسبت اس۶۰۰ کاملا مشهود است. بنتلی با طول ۵/ ۵ متری و عرض ۹/ ۱ متری در مقابل مرسدسی که طولش ۴/ ۵ متر و عرضش ۸/ ۱ متر شده، بزرگتر و پرابهتتر شده است. اما این مرسدس است که با وزن ۲/ ۲ تنیاش به نسبت جرم ۶/ ۲ تنی رقیب، از یک رژیم ۴۰۰ کیلوگرمی حداکثر استفاده را برده است. بازی وزنها و قدرتها نتیجهاش این میشود که مرسدس میتواند تا مرز ۵۵۵ کیلوگرم وزن را جابهجا کند ولی بنتلی با وجود قدرت بیشتر، توان کششی ۵۱۵ کیلوگرمی دارد.
پاهای بنتلی اندازهای ۲۱ اینچی دارند. کفشهای او ۴۰/ ۲۶۵میلیمتر هستند. مرسدس نیز با پاهایی ۲۰ اینچی و کفشهایی ۴۵/ ۲۴۵ میلیمتر جلو و ۴۰/ ۲۷۵ میلیمتر عقب تولید شده است. یکی از مزایای خودروهای لوکس همین بزرگ بودن رینگ و تایر است که البته بنتلی به خوبی از پس آن برآمده است.باک ۹۶ لیتری بنتلی و مصرف میانگین سوختی که در هر صد کیلومتر ۶/ ۱۴ لیتر را نشان میدهد، یک مسافرت باشکوه حدود ۴۰۰ کیلومتر را تضمین میکند. در مقابل مرسدس- میباخ با اینکه مصرف سوختش فقط ۱۲ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر است ولی چون حجم باکش ۸۰ لیتر است بیش از ۳۴۰ کیلومتر نمیتواند پیمایش داشته باشد.رسیدیم به مهمترین قسمتی که هر دو خودرویی را به جان هم میاندازد؛ مقایسه سرعت و شتاب. با این پیشفرض که جعبهدنده مرسدس- میباخ اس۶۰۰ هفت سرعته اتوماتیک اسپیدشیفت است و جعبهدنده بنتلی مولسان هشت سرعته پدالشیفت، وارد بازی میشویم. وزن بالای بنتلی بالاخره کار دستش داد و در قسمت شتاب صفر تا صد با اینکه موتوری قویتر داشت، ۴/ ۰ ثانیه کندتر از مرسدس شد. چراکه اس۶۰۰ توانسته بود صفر تا صد را در ۵/ ۴ ثانیه بپیماید. این عقب ماندن را در شتاب صفر تا ۱۶۰ هم میبینیم. جایی که بنتلی عدد ۳/ ۱۱ ثانیه و مرسدس عدد ۹/ ۹ ثانیه را ثبت کرده است. اوضاع در شتاب صفر تا ۲۰۰ به مراتب بدتر میشود. جایی که مرسدس با افتخار این پیمایش را در ۹/ ۱۵ ثانیه طی میکند و رقیب در ۲/ ۱۸ ثانیه. پروفسور آلمانی یکچهارم مایل را در ۶/ ۱۲ ثانیه و با سرعت ۱۷۹ کیلومتر در ساعت میپیماید. شاهزاده انگلیسی همین مسیر را ۲/ ۱۳ ثانیهای و با سرعت ۱۷۲ کیلومتر در ساعت طی میکند. مرسدس یک جاده یک کیلومتری را در ۸/ ۲۲ ثانیه به انتها میرساند و بنتلی ۸/ ۲۳ ثانیهای. درست یک ثانیه اختلاف.
سونامی آپشنها
یادتان باشد وقتی بهعنوان مشتری بنتلی مولسان روبهروی میز فروش قرار میگیرید، میتوانید از بین ۱۱۴ ترکیب رنگی بدنه، ۲۱ ترکیب رنگی فرش کف، ۹ مدل چوب و ۲۴ ترکیب رنگی چرم صندلیها انتخاب داشته باشید. بنتلی برای قسمت مهم سیستم صوتی از شرکت Naim کمک گرفت و کنسرتی ۲۲۰۰ واتی را برای راننده و سرنشین به راه انداخت. تریم زیبا و چشمنواز چوب و چرم شما را یاد کالسکههای نجیبزادگان میاندازد.اینکه صندلیهای چنین خودرویی ماساژور داشته باشد چیز عجیبی نیست اما عجیب آن است که صندلیهای عقبش هم به این آپشن مجهز باشند. نمایشگر برای هر دو سرنشین عقب با قابلیت اتصال ویدئو، CD، موبایل و حتی کنسول بازی. مثل مرسدس، سیستم صوتی با چنجر ۶تایی دارد. کولباکس (یخچال کوچک) هم که عضو جدانشدنی همه بنتلیها است. ترکیب داشبورد مشکیرنگ و تریم چرم طبیعی و دکمههای استیل با پوشش کروم را هیچجای دیگر به این زیبایی نمیبینیم. امکان اتصال به اینترنت پرسرعت و برگزاری جلسات اداری در همان صندلی عقب چیزی است که هر مدیر پرمشغلهای درون خودرو آرزویش را دارد. نورپردازی داخل اتاق به گونهای است که اگر یکی از سرنشینان قصد تاریکی داشته باشد، نفر بغلی میتواند نور را طوری تنظیم کند که باعث آزارش نشود.
هتل 6 ستاره چرخدار
اگر بنتلی یکی از نابترین سیستمهای صوتی را انتخاب کرده، مرسدس نیز با قراردادی که با شرکت بورمستر منعقد کرد، اعتبار خودش را بست. این همان شرکتی است که سیستم صوتیهای بوگاتی را نیز میسازد. سیستم صوتی اس۶۰۰ جدید دارای ۲۴ باند با قدرتی معادل ۱۵۴۰ وات است. فرقی نمیکند میباخ باشد یا یک Sکلاس معمولی، این خودرو اولین محصول در دنیا است که چراغهایش تمام LED هستند. ادعا شده است که داخل اتاق هرچه میشده با دست ساخت را واقعا با دست ساختهاند. یک نوار نورانی دورتادوری که البته رنگ آن بر حسب میل راننده و سرنشینان قابل تغییر است، جلوه یک اتاق خواب مدرن را القا میکند. یکی از خلاقانهترین قسمتهای این خودرو، نمایشگر ۳/ ۱۲ اینچی تمام لمسی است که میشود کل قسمتهای خودرو اعم از فنی و رفاهی را کنترل کرد. با همین نمایشگر است که میتوان از رادیو ماهوارهای XM، ۱۰ گیگابایت فضا برای ذخیره موسیقی، اینترنت وایفای و نقشه سهبعدی استفاده کرد.سانروف تمام سقفی این خودرو یکی از ابداعات مرسدس است که خودش آن را مجیک اسکای (آسمان جادویی) نامگذاری کرده است. صندلیهای فوق نرم آن همراه با سردکن و گرمکن و ماساژور و با قابلیت تنظیم در ۱۲ جهت هستند. مرسدس-میباخ یکی از معدودترین خودروهایی را تولید کرده است که پشت سریهای آن توسط کامپیوتر مرکزی کنترل میشود.در کنسول زیر دست راننده تاچپدی لمسی تعبیه شده است که نسبت به حروف انگلیسی حساس است. نمایشگر هوشمند HUD که اطلاعات را روی شیشه جلو میاندازد را هم به لیست اضافه کنید.
قضاوت نهایی
قسمت سخت ماجرا اینجا است؛ کدامیک لوکستر است؟ بیایید اینطور داستان را شروع کنیم که بنتلی خودروی فوق لوکسی است که البته ۲۰ درصد حواسش را معطوف ویژگیهای اسپرت هم کرده است. اغلب مالکان این خودروها در سفرهای درون شهری از یک راننده دیگر استفاده میکنند. اما نمیشود از خیر توانمندیهای اسپرت این مولسان گذشت. در آنسوی میدان مرسدسبنزی را میبینیم که خیلی شدید و عمیق با میباخ ترکیب شده است. این یعنی یک پوشش لوکس روی یک زمینه لوکس. از آنجا که این شرکت با مدلهایی مانند Cکلاس و SLکلاس حس اسپرتی خود را ارضا میکند بنا بر این دیگر نیازی نمیدید که تمرکزش را از اس۶۰۰ دور کند.
فتح مریخ
باید قبول کرد که بنتلی از ابتدا مسیر دیگری را در پیش گرفته بود؛ مسیری که ابتدا با خودروهای مسابقهای شروع شده بود، کمکم رنگ و بوی تفاخر به خود گرفت. بنتلی از یک اسطوره ریس و پیست آرامآرام تبدیل به یک سمبل در دنیای لوکسها و اشرافزادهها شد. حضور آزورها و آرنیجها در آن اوایل و سپس کانتیننتالها و فلایینگاسپورها نشان دادند که این انگلیسی عصر جدید زندگیاش را خیلی خوب استارت زده است. اما یک چیزی در بین تمام تولیدات به اصطلاح لوکس آنها کم بود. البته که آنها از ویژگیهای بصری و المانهای پر زرق و برق تجملمآبانه بهره میگرفتند، ولی با این حال همچنان اغلب ثروتمندان انگلیسی و متمولان وابسته به ملکه، بدون هیچ توجهی سراغ رولزرویس میرفتند. مثلا در حالی که بنتلی فلایینگاسپور از نظر زیبایی و متریال و آپشنهای چشمگیر داخل اتاق چیزی از رولزرویس کم نداشت؛ ولی معلوم نبود چرا همیشه این گوست رقیب بود که انتخاب اول و آخر محسوب میشد. تقریبا چهار پنج سالی طول کشید که بنتلی این نقص بزرگش را کشف کرد. آنها فهمیدند که درخشندگی ظاهر و رنگهای آنچنانی برای مخاطب پولدار خیلی مطرح نیست. یک خودرو برای پرچمدار شدن در دنیای لوکسها باید اصالت را هم چاشنی کارش کند. چیزی که بنتلی آن را داشت؛ ولی نمیدانست که چطور با آهن و فولاد ترکیبش کند. پدیدهای که سرانجام توانست خودش را در قالب خودرویی تمام شیک به اسم Mulssane در سال ۲۰۱۰ معرفی کند. حالا شد چیزی که باید میشد. همان اتفاق انقلابی که همه غولها را بترساند. همان محصولی که ثروتمندان کل دنیا را برای یک بار پشت فرمان قرار گرفتنش، دست به جیب کند. نام این خودرو برگرفته از مولسان کورنر، راننده سالهای دور تیم موتوراسپرت بنتلی در مسابقات ۲۴ ساعته لومان بود. رونمایی از این خودرو در مراسم سالانه تقریبا خصوصی پیبل بیچ انجام شد. بنتلی بعد از ظهر همان روز ۱۶ آگوست سال ۲۰۰۹ فهمید که بازی را برده است. موجی از تقاضاها از سرتاسر دنیا به دفتر شرکت ارسال شد. این همان انتقامی بود که باید از رولزرویس گرفته میشد. اولین نسخهاش بعد از رونمایی به قیمت ۵۵۰ هزار دلار فروخته شد. چهار سالی که از عرضه مولسان استاندارد گذشت، بنتلی یاد روزگار مسابقهای به سرش زد و در ۲۰۱۴ ویرایش Speed را که شامل یک پکیج تقویتی میشد، روی این خودرو اجرا کرد. حالا آنچه داریم یاقوت گرانبهایی است که مثل هسته اتم، آماده انفجار است.
ترکیب طلا و تیتانیوم
این خودرو نماد بزرگترین پشیمانی تاریخ صنعت خودروسازی است. سال ۲۰۱۲ دایملر مالک برندهای مرسدسبنز، اِی.ام.جی و میباخ اعلام کرد که به دلیل هزینههای بالا و سود پایینی که زیرمجموعه فوق لوکس آنها یعنی میباخ دارد، تولید آن را متوقف میکند. مشکل اصلی ۴۴ دستگاهی بود که بهصورت نیمه کاره در کارخانه باقی مانده بود و شرکت تعهد به انتها رساندن آن را نیز تضمین کرد. جای تعجب آنجا است که یکی از قدیمیترین خودروسازان جهان چطور تمام جوانب کار را پیشبینی نکرده بود. این شرکت در سال دوم خداحافظی با برند میباخ فهمید که رولزرویس و بنتلی به طرز افسارگسیختهای در حال پیشرفت و درآمدزایی هستند. این یعنی همان میباخهایی هم که در ظاهر فروش خوبی نداشتند، خواری بودند در چشم آن دو رقیب انگلیسی. حتی از گوشه و کنار خبر رسید که بیامو و فولکسواگن هم در تدارک ساخت یک خودروی فوق لوکس هستند. بیامو سری ۷ خود را ارتقا خواهد داد و فولکسواگن فائتون را. تولید مجدد برند میباخ، کل اعتبار شرکت را زیر سوال میبرد. از طرفی دیگر، مرسدس به وضوح در خودش میدید که به راحتی قابلیتهای اشرافیگری را دارد. تصمیم بزرگ سال ۲۰۱۵ اتخاذ شد. بدون روی کار آمد برند MayBach، شرکت خط تولید جداگانهای را با اسم مرسدس-میباخ به راه انداخت که فقط روی تولیدات پریمیوم و هایکلاس تمرکز کند. شاید تلخ، ولی دایملر با هوشمندی تمام اشتباه خودش را پذیرفت و با ضرری چند میلیون دلاری پشیمانیاش را اعلام کرد. خلاصه که قرار شد، محصولات فوق تنها روی Sکلاس لانگ و پولمن پیادهسازی و اجرا شوند. طبق دستور شرکت، کلیه تولیدات خط جدید نباید با طولی کمتر از ۴/ ۵ متر ساخته شوند. این یعنی فاصله محوریشان هم نباید کمتر از ۳/ ۳ متر باشد. در ادامه بسیاری از آپشنهایی که روی فولترین نسخه Sکلاس نیز خریدنی بود، باید روی تولیدات جدید بهصورت استاندارد و حذفنشدنی قرار میگرفت. تمام این اقدامات دایملر به این خاطر بود که این خودرو بتواند در کورس رقابت با بنتلی و رولزرویس باقی بماند. با اینکه مرسدس تقریبا ۵ سالی را از دنیای کهکشانیها دور بود ولی خیلی سریع خودش را جمع و جور کرد و یکی از رویاییترین اربابان لوکسگرایی را راهی بازار کرد.
دعوای فنی روی کاغذ
این قسمت برای آنهایی است که فکر میکنند این دو خودرو مثل جامهای بلورینی هستند که فقط زیباییشان به چشم میآید و اگر بهشان کمی فشار وارد شود، میشکنند. اما واقعیت آن است که اگر موتور این دو را از درون سینهشان بیرون بکشیم و روی یک شاسی چرخدار بگذاریم، چیزی کمتر از یک موشک نخواهد بود. اینها همان شوماخر و همیلتونی هستند که فقط کت و شلوار پوشیدهاند. آنچه برای مولسان بهعنوان قوای محرکه در نظر گرفته شده، پیشرانهای است ۷۵/ ۶ لیتری با آرایش هشت سیلندر Vشکل که به لطف ۲ توربوشارژر و ۲ اینترکولر میتواند ۵۳۰ اسببخار نیرو در ۴۲۰۰ دور در دقیقه تولید کند. گشتاور وحشتناک این بنتلی عدد ۱۱۰۰ نیوتنمتر در دور موتور ۱۷۵۰ دور در دقیقه را نشان میدهد. در مقابل مرسدس-میباخ نیز از یک قلب ۶ لیتری ۱۲ سیلندر V شکل ۲ توربو به قدرت ۵۲۳ اسببخار در دور موتور ۴۹۰۰ دور در دقیقه و گشتاور ۸۳۰ نیوتنمتری در دور موتور ۱۹۰۰ دور در دقیقه میبرد. در این قسمت برتری چشمگیر بنتلی به نسبت اس۶۰۰ کاملا مشهود است. بنتلی با طول ۵/ ۵ متری و عرض ۹/ ۱ متری در مقابل مرسدسی که طولش ۴/ ۵ متر و عرضش ۸/ ۱ متر شده، بزرگتر و پرابهتتر شده است. اما این مرسدس است که با وزن ۲/ ۲ تنیاش به نسبت جرم ۶/ ۲ تنی رقیب، از یک رژیم ۴۰۰ کیلوگرمی حداکثر استفاده را برده است. بازی وزنها و قدرتها نتیجهاش این میشود که مرسدس میتواند تا مرز ۵۵۵ کیلوگرم وزن را جابهجا کند ولی بنتلی با وجود قدرت بیشتر، توان کششی ۵۱۵ کیلوگرمی دارد.
پاهای بنتلی اندازهای ۲۱ اینچی دارند. کفشهای او ۴۰/ ۲۶۵میلیمتر هستند. مرسدس نیز با پاهایی ۲۰ اینچی و کفشهایی ۴۵/ ۲۴۵ میلیمتر جلو و ۴۰/ ۲۷۵ میلیمتر عقب تولید شده است. یکی از مزایای خودروهای لوکس همین بزرگ بودن رینگ و تایر است که البته بنتلی به خوبی از پس آن برآمده است.باک ۹۶ لیتری بنتلی و مصرف میانگین سوختی که در هر صد کیلومتر ۶/ ۱۴ لیتر را نشان میدهد، یک مسافرت باشکوه حدود ۴۰۰ کیلومتر را تضمین میکند. در مقابل مرسدس- میباخ با اینکه مصرف سوختش فقط ۱۲ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر است ولی چون حجم باکش ۸۰ لیتر است بیش از ۳۴۰ کیلومتر نمیتواند پیمایش داشته باشد.رسیدیم به مهمترین قسمتی که هر دو خودرویی را به جان هم میاندازد؛ مقایسه سرعت و شتاب. با این پیشفرض که جعبهدنده مرسدس- میباخ اس۶۰۰ هفت سرعته اتوماتیک اسپیدشیفت است و جعبهدنده بنتلی مولسان هشت سرعته پدالشیفت، وارد بازی میشویم. وزن بالای بنتلی بالاخره کار دستش داد و در قسمت شتاب صفر تا صد با اینکه موتوری قویتر داشت، ۴/ ۰ ثانیه کندتر از مرسدس شد. چراکه اس۶۰۰ توانسته بود صفر تا صد را در ۵/ ۴ ثانیه بپیماید. این عقب ماندن را در شتاب صفر تا ۱۶۰ هم میبینیم. جایی که بنتلی عدد ۳/ ۱۱ ثانیه و مرسدس عدد ۹/ ۹ ثانیه را ثبت کرده است. اوضاع در شتاب صفر تا ۲۰۰ به مراتب بدتر میشود. جایی که مرسدس با افتخار این پیمایش را در ۹/ ۱۵ ثانیه طی میکند و رقیب در ۲/ ۱۸ ثانیه. پروفسور آلمانی یکچهارم مایل را در ۶/ ۱۲ ثانیه و با سرعت ۱۷۹ کیلومتر در ساعت میپیماید. شاهزاده انگلیسی همین مسیر را ۲/ ۱۳ ثانیهای و با سرعت ۱۷۲ کیلومتر در ساعت طی میکند. مرسدس یک جاده یک کیلومتری را در ۸/ ۲۲ ثانیه به انتها میرساند و بنتلی ۸/ ۲۳ ثانیهای. درست یک ثانیه اختلاف.
سونامی آپشنها
یادتان باشد وقتی بهعنوان مشتری بنتلی مولسان روبهروی میز فروش قرار میگیرید، میتوانید از بین ۱۱۴ ترکیب رنگی بدنه، ۲۱ ترکیب رنگی فرش کف، ۹ مدل چوب و ۲۴ ترکیب رنگی چرم صندلیها انتخاب داشته باشید. بنتلی برای قسمت مهم سیستم صوتی از شرکت Naim کمک گرفت و کنسرتی ۲۲۰۰ واتی را برای راننده و سرنشین به راه انداخت. تریم زیبا و چشمنواز چوب و چرم شما را یاد کالسکههای نجیبزادگان میاندازد.اینکه صندلیهای چنین خودرویی ماساژور داشته باشد چیز عجیبی نیست اما عجیب آن است که صندلیهای عقبش هم به این آپشن مجهز باشند. نمایشگر برای هر دو سرنشین عقب با قابلیت اتصال ویدئو، CD، موبایل و حتی کنسول بازی. مثل مرسدس، سیستم صوتی با چنجر ۶تایی دارد. کولباکس (یخچال کوچک) هم که عضو جدانشدنی همه بنتلیها است. ترکیب داشبورد مشکیرنگ و تریم چرم طبیعی و دکمههای استیل با پوشش کروم را هیچجای دیگر به این زیبایی نمیبینیم. امکان اتصال به اینترنت پرسرعت و برگزاری جلسات اداری در همان صندلی عقب چیزی است که هر مدیر پرمشغلهای درون خودرو آرزویش را دارد. نورپردازی داخل اتاق به گونهای است که اگر یکی از سرنشینان قصد تاریکی داشته باشد، نفر بغلی میتواند نور را طوری تنظیم کند که باعث آزارش نشود.
هتل 6 ستاره چرخدار
اگر بنتلی یکی از نابترین سیستمهای صوتی را انتخاب کرده، مرسدس نیز با قراردادی که با شرکت بورمستر منعقد کرد، اعتبار خودش را بست. این همان شرکتی است که سیستم صوتیهای بوگاتی را نیز میسازد. سیستم صوتی اس۶۰۰ جدید دارای ۲۴ باند با قدرتی معادل ۱۵۴۰ وات است. فرقی نمیکند میباخ باشد یا یک Sکلاس معمولی، این خودرو اولین محصول در دنیا است که چراغهایش تمام LED هستند. ادعا شده است که داخل اتاق هرچه میشده با دست ساخت را واقعا با دست ساختهاند. یک نوار نورانی دورتادوری که البته رنگ آن بر حسب میل راننده و سرنشینان قابل تغییر است، جلوه یک اتاق خواب مدرن را القا میکند. یکی از خلاقانهترین قسمتهای این خودرو، نمایشگر ۳/ ۱۲ اینچی تمام لمسی است که میشود کل قسمتهای خودرو اعم از فنی و رفاهی را کنترل کرد. با همین نمایشگر است که میتوان از رادیو ماهوارهای XM، ۱۰ گیگابایت فضا برای ذخیره موسیقی، اینترنت وایفای و نقشه سهبعدی استفاده کرد.سانروف تمام سقفی این خودرو یکی از ابداعات مرسدس است که خودش آن را مجیک اسکای (آسمان جادویی) نامگذاری کرده است. صندلیهای فوق نرم آن همراه با سردکن و گرمکن و ماساژور و با قابلیت تنظیم در ۱۲ جهت هستند. مرسدس-میباخ یکی از معدودترین خودروهایی را تولید کرده است که پشت سریهای آن توسط کامپیوتر مرکزی کنترل میشود.در کنسول زیر دست راننده تاچپدی لمسی تعبیه شده است که نسبت به حروف انگلیسی حساس است. نمایشگر هوشمند HUD که اطلاعات را روی شیشه جلو میاندازد را هم به لیست اضافه کنید.
قضاوت نهایی
قسمت سخت ماجرا اینجا است؛ کدامیک لوکستر است؟ بیایید اینطور داستان را شروع کنیم که بنتلی خودروی فوق لوکسی است که البته ۲۰ درصد حواسش را معطوف ویژگیهای اسپرت هم کرده است. اغلب مالکان این خودروها در سفرهای درون شهری از یک راننده دیگر استفاده میکنند. اما نمیشود از خیر توانمندیهای اسپرت این مولسان گذشت. در آنسوی میدان مرسدسبنزی را میبینیم که خیلی شدید و عمیق با میباخ ترکیب شده است. این یعنی یک پوشش لوکس روی یک زمینه لوکس. از آنجا که این شرکت با مدلهایی مانند Cکلاس و SLکلاس حس اسپرتی خود را ارضا میکند بنا بر این دیگر نیازی نمیدید که تمرکزش را از اس۶۰۰ دور کند.
ارسال نظر