اقتصاد در آینه هنر
توماس پیکتی نامی است که امروزه از طرف بسیاری از مردم شنیده میشود. کتاب جدید این اقتصاددان فرانسوی با عنوان سرمایه در قرن بیست و یکم، یک پیمایش تاریخی در مورد تمرکز ثروت است که به سرعت به متنی پر ارجاع برای بحثهای موجود در مورد نابرابری درآمد تبدیل شده است. آقای پیکتی در کتاب خود استدلال میکند که ثروتمندان تنها در نتیجه سرمایهداری بازار آزاد ثروتمندتر میشوند. براساس گفتههای پیکتی، دلیل این امر واضح است. بازده سرمایهگذاریها بزرگتر از نرخ رشد اقتصاد هستند و به همین دلیل وی معتقد است که نیروی بنیادی واگرایی در جامعه ایجاد میشود.
توماس پیکتی نامی است که امروزه از طرف بسیاری از مردم شنیده میشود. کتاب جدید این اقتصاددان فرانسوی با عنوان سرمایه در قرن بیست و یکم، یک پیمایش تاریخی در مورد تمرکز ثروت است که به سرعت به متنی پر ارجاع برای بحثهای موجود در مورد نابرابری درآمد تبدیل شده است. آقای پیکتی در کتاب خود استدلال میکند که ثروتمندان تنها در نتیجه سرمایهداری بازار آزاد ثروتمندتر میشوند. براساس گفتههای پیکتی، دلیل این امر واضح است. بازده سرمایهگذاریها بزرگتر از نرخ رشد اقتصاد هستند و به همین دلیل وی معتقد است که نیروی بنیادی واگرایی در جامعه ایجاد میشود. به رغم اینکه هنر یکی از چند موردی است که در کار ۶۸۵ صفحهای آقای پیکتی درج نشده است اما ارزش تامل در این مورد وجود دارد که چه مقادیر بیسابقهای از پول را ثروتمندان اخیرا صرف کارهای هنری کردهاند که میتواند موجب بسط طبیعی این استدلال به این حیطه نیز بشود.
با توجه به نرخهای بالاتر بازدهی نسبت به رشد که از سوی پیکتی عنوان شده است، ثروتمندان ثروت خود را با خرید کالاهای هنری بیشتر افزایش میدهند. چند میلیون دلار از سوی نسل جدیدی که سرمایهگذار-مجموعهدار محسوب میشوند صرف خرید آثار بیکن، وارهول و ریشتر شدهاند. با سرمایهگذاری مطلوب روی نامهای مهم هنری، ثروتمندان ثروتمندتر میشوند و اکنون افراد ثروتمند بیشتر و بیشتری آماده هستند تا در حراجهای هنری ۱۰۰ میلیون دلار بپردازند، درحالیکه خارج از آن، ماورای حباب درخشنده جهان هنر، استانداردهای زندگی در سایر بخشهای جامعه دچار رکود یا نزول است.
طبق آماری که در گزارش بازار هنر که از سوی بنیاد هنرهای زیبای اروپا به چاپ میرسد، منتشر شده است، در سال ۲۰۱۳، مزایدههای فروش جهانی هنرهای پس از جنگ جهانی دوم و هنرهای معاصر به سطح تاریخی ۹/ ۴ میلیارد یورو معادل با ۸/ ۶ میلیارد دلار رسید که نسبت به ۴ سال قبل یعنی سال ۲۰۰۹ بیش از ۴۲/ ۱ میلیارد یورو افزایش نشان میداد. با استفاده از اطلاعاتی که در گزارشهای مربوط به ثروت آمده است، آقای پیکتی اظهار میکند که یک درصد از ثروتمندان نیمی از ثروتهای کره زمین را در دست دارند. وی میگوید: «به نظر میرسد نابرابری ثروت در جهان در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی با اروپای سالهای ۱۹۱۰-۱۹۰۰ قابل مقایسه باشد.»
از سوی دیگر، ثروتمندان پول زیادی را در هنر خرج میکنند. دقیقا ۱۰۰ سال پیش، تزار روسیه نیکلای دوم که به روشنی از ناآرامیهای ایجاد شده توسط افراد ناتوان و فقیر آگاه بود، تابلوی «مریم مقدس و کودک با گلها» را در یک معامله خصوصی به مبلغ ۵/ ۱ میلیون دلار خرید. این تابلو که قیمت آن ۳ بار رکورد قیمت فروش آثار هنری نقاشی را شکست، در سال ۱۹۰۱ قیمتی در حدود نیم میلیون دلار داشت و علاوهبر تورم، ذائقه و تمایل افراد نیز در خرید آن موثر بوده است.در آن روزها، سران حکومتها و صاحبان صنایع پولهایشان را در هنر خرج میکردند. در دهه ۲۰۱۰ میلادی، کسانی که ثروت را از طریق مرگ یا طلاق به دست میآوردند و برخی سرمایهداران در این بازار غلبه یافتند. برای مثال الن وین، همسر پیشین یکی از صاحبان کازینوهای بزرگ در آمریکا بهدلیل خرید تابلوی «سه اتود لوسین فروید» به مبلغ ۴/ ۱۴۲ میلیون دلار معروف شد.
تانیا یوکرل، یکی از مشاوران هنری در لندن معتقد است: «ثروتمندان اکنون پول زیادی دارند. آنها خریداران دست به نقدی هستند و واقعا بازاری جهانی برای آن وجود دارد. اگر وضعیت برزیل دچار اشکال شود وسرمایهداران این کشورها تضعیف شوند، همچنان خاورمیانهایها، چینیها و روسها وجود دارند که همه پول را نقدا پرداخت میکنند.» به عقیده برخی کارشناسان آثار هنری، مردم میلیونها دلار از پولهای خود را بهکار هنرمندانی تخصیص میدهند که ارزش بلندمدت سوال برانگیزی دارند. یکی از این متخصصان معتقد است: «آیا این امر به ذائقه و سلیقه آنان مربوط میشود؟ من این موضوع را نمیدانم. مساله به سرمایهداری مربوط میشود. شما میتوانید پول را در هر موردی که دوست دارید خرج کنید.»
بنابراین آیا بازار هنر در گذشته و اکنون علامتدهنده خوبی برای نشان دادن نابرابری درآمدی بوده است؟ تلاش برای پاسخگویی به اینکه چگونه قیمتهای ۸ یا ۹ رقمی امروز توسط میلیاردرها برای برخی تابلوها پرداخت میشود ممکن است به اقتصاد گستردهتر و چارچوب اجتماعی ربط داشته باشد که از نظر بسیاری از افرادی که در جهان هنر کار میکنند، عنوان میشود.همانطور که آقای پیکتی اشاره میکند، پویایی تغییرناپذیر بازدههای سرمایه که بزرگتر از رشد اقتصادی هستند، موجب تمرکز نیمی از ثروت سیاره در دستان عده محدودی از ثروتمندان بهخصوص در ۳۰ سال گذشته شده است. این امر نه تنها موجب بهبود وضع طبقه متوسط نشده، بلکه طبقات بالاتر از متوسط را نیز فقیرتر کرده است. این امر پیامدهای زیادی برای تجارت هنر داشته و موجب کاهش فعالیت حرفهای سنتی هنر شده است. این امر ممکن است بیانگر این باشد که نابرابری نه تنها موجب مشکلاتی برای خریداران بلکه برای خود هنر نیز میشود.
منبع: نیویورک تایمز
ارسال نظر