کشف رمان  به‌جـای نفـت
پرستو رازقی رضا عامری نامی سرشناس در میان مترجمان زبان عربی و نیز نقد ادبی در ایران است. او طی دو دهه گذشته با ترجمه و واکاوی و بررسی ادبیات عرب، کوشیده که خواننده فارسی زبان را با جهان نوین نویسندگان و متفکران این خطه مهم از جهان آشنا کند. ترجمه‌های او از این قرارند: عرفان شرق، عرفان غرب (عرفان و سوررئالیسم) آدونیس - ترجمان اندیشه 1382
میرامار، نجیب محفوظ، نشر نی، ۱۳۸۶
پروانه آبی، ربیع جابر، نشر نی، 1386
آدونیس خوانی در تهران، رضا عامری، نشر ثالث ۱۳۸۶
صد نامه عاشقانه، نزار قبانی، نشر‌چشمه، چاپ‌سوم 1393
خاطرات تن، احلام مستغانمی، نشر‌افراز، چاپ دوم، ۱۳۹۳
از من نپرس چرا دوستت دارم، نزار قبانی، چاپ سوم، نشر اهورایی، 1393
موسم هجرت‌به‌سوی‌شمال، طیب‌صالح، نشر‌چشمه، ۱۳۹۰
سرزمین گمشدگان، الیاس خوری، نشر افراز، 1392
وراجی روی نیل، نجیب محفوظ، نشر افراز، ۱۳۹۲
رمان‌نویسان عرب طی یک دهه اخیر عمدتا علیه خشونت و تروریسم فراگیر در این منطقه - که هجمه داعش واپسین نشانه مهلک آن است - نوشته‌اند. با رضا عامری در باب ادبیات عرب و زمینه‌ها و امکان‌های اثرگذاری آن بر ادبیات فارسی و نیز اهمیت رمان عرب در دنیای امروز گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که
از نظرتان می‌گذرد:


رمان پدیده‌ای است که از غرب به شرق می‌آید. اگر چه خاستگاه‌های شرقی هم دارد. مهم‌ترین نویسندگان جهان غرب نیز اذعان کرده‌اند که ادبیات شرق بر آنها اثر گذاشته. مثلا از خورخه لوئیس بورخس می‌توان نام برد که قصه‌هایش به‌نوعی هماوردی با قصه‌های هزار و یک شب است. از این منظر ادبیات معاصر عربی چگونه شکل گرفته؟
رمان به معنای غربی آن در کشورهای عربی،پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته و تا پایان هزاره دوم به‌نحوی با نام نجیب محفوظ گره خورده است و دو جریان را در آغاز آن می‌توان رصد کرد: «نجیب محفوظ» و «‌غسان کنفانی» ... نجیب محفوظ در اوایل کارش بیشتر تاریخی نویس است و رویکردی رئالیستی دارد. او در چند رمان نخستش تبعات جنگ جهانی دوم را بر روی قاهره و مردم مصر می‌نویسد،‌ نویسندگان بلافصل او را می‌توان جمال الغیطانی، یوسف العقید و عبدالرحمن منیف وحنا مینه دانست، اما «غسان کنفانی» میدان دار شکست و نکبت فلسطینی‌ها به عنوان مساله محوری در رمان عرب است. رمان‌های معروف او «بازگشت به حیفا»، «‌مردان زیر آفتاب »، «‌آنچه برایتان مانده است »و «جهان از آن ما نیست» هستند. البته به جز غسان کنفانی و در راستای نوشته‌های او، می‌توان به یوسف‌الشارونی و یحیی طاهر و زکریا تامر و غالب هلسا و امیل حبیبی هم اشاره کرد.
بعد از جنگ اکتبر 1967 اعراب و اسرائیل که به جنگ شکست (‌نکسه حزیران) معروف است تحولات بنیادینی در رمان عربی به‌وجود می‌آید که همواره منتقدین عرب از سه رمان نام برده‌اند؛ «انت منذ الیوم» تیسیر سبول اردنی و «‌تلک الرائحه» صنع‌الله ابراهیم و «‌ثرثره فوق النیل» نجیب محفوظ که شما آن را با عنوان «وراجی روی نیل» به فارسی برگردانده‌اید. به نظر می‌رسد کار نجیب محفوظ مقدم بر این دو نفر است.
بله، در این دوران می‌توان گفت رمان‌نویسان عربی نوعی عصیان سیاسی را که منطقه در آن دست‌و‌پا می‌زد، ‌ترسیم کرده‌اند. بحرانی که حکومت جمال عبدالناصر و حکومت‌های بعد از او به‌خاطر اعتماد به دستگاه‌های امنیتی و رسانه‌های فریبکار و دور شدن از مردم، ‌ضرورتا همه چیز را به سوی شکست رهنمون کرده بود. در این آثار ما با نوعی نقد ریشه‌ای وضعیت جامعه مواجه می‌شویم که باعث قطع ارتباط عاطفی با نظام و سازمان‌های دولتی می‌شود. این نقد ریشه‌ای فساد و استبداد را نشانه می‌گیرد.
بنا بر همین تغییرات رمان بیشتر به سوی دغدغه‌های فردی و نوعی روانکاوی و مسائل درونی رفت تا بیرونی. نجیب محفوظ پس از این شکست به‌مدت 6 سال دست از نوشتن کشید. پس از این دوره می‌توان گفت محفوظ محافظه‌کارانه به نوعی گفت‌و‌گو با سنت دست زد. معلوم بود که درگیر این بحران است. «‌آینه‌ها» «‌شب‌های هزار و یک شب» و «‌حرافیش» (‌داش‌ها) و «سفر ابن فطومه» محصول این دوره است. آثار جمال الغیطانی که بسیار درگیر مسائل و مقولات تاریخی و سنتی مصر است نیز در این دوره نوشته می‌شوند.
اما در این دوره؛ یعنی هزاره سوم و دوره رمان پسا محفوظی - رمان نو عربی سعی می‌کند دروازه‌های جهان را بکوبد و به سوی نوعی رمان جهانی حرکت کرده است که نگاه پدیدار شناسانه به اشیا و هستی مردمان در آن اهمیت دارد. «صنع‌الله ابراهیم» و «‌ادوارد خراط» و «‌الیاس خوری» با رویکردی شک آلوده به جهان نگاه کرده‌اند، جهان تکه‌پاره‌ای که غیر‌قابل‌دسترس شده و فهم ذات و جوهرش ناممکن شده است. بنابراین رمان عرب به سوی نوعی جهانی شدن حرکت کرده است. رمانی که در حال واسازی نگاه تنگ قومیت‌گرایی و مقولات و ایدئولوژی‌های موروثی است و رو به سوی شرایطی دارد که قومیت و رنگ و نژاد همسو با موقعیت‌های عام بشری روایت می‌شود و این درست همان چیزی است که این رمان را به عرصه بومی کنش‌ها و تنش‌های جهان و نفت و سیاست هم تبدیل کرده است (رمان‌های عبدالرحمن منیف نمونه خوبی برای این رویکرد است به‌ویژه رمان «شهر‌های نمکی»، «مدن المُلح»)... آیا این رمان می‌تواند به سلامتی از مخمصه جنگ‌های قبیله‌ای و مذهبی و افق‌های تنگ بیرون آید. تا افقی از تحولات آینده را در دل خود داشته باشد. این دغدغه رمان عرب و روشنفکران آنها است یا بگوییم رمان عرب در چنین ناسازه‌ای دست‌و‌پا می‌زند که محصول تناقضات سنت و مدرنیته و رویارویی و رویا گویی با نظم نوین جهانی برساخته غرب در این منطقه است .... به این معنا شاید بتوان گفت «فرهنگ و امپریالیسم» اثر ادوارد سعید، اهمیت دوباره‌ای یافته است و بحث‌های پسا استعماری و «‌جهانی شدن» نه به‌معنای پذیرش و جذب «اخلاق کشورهای مرفه» بلکه در صبغه‌ای دیگر و آوانگارد و جامعه نگر ‌در حال شکل‌گیری دوباره است.
«وراجی روی نیل» آخرین ترجمه شما است. این رمان درخشانی است که بیهود گی جهان راوی‌ها و زندگی روشنفکران در مصر را به مساله ساختاری خود تبدیل کرده. من مدت‌ها بود رمانی به این درخشش نخوانده بودم. رمانی که به راستی مصداق درخشش‌های تیره یک ذهن مالیخولیایی و نویسنده بزرگ است. چه شد که به سراغ ترجمه این رمان رفتید؟
وراجی روی نیل به‌نحوی محصول دوران ناصری و کودتای افسران جوان به رهبری ناصر در سال ۱۹۵۲ است. روایت زندگی روشنفکرانی سرگشته که برای فرار ازواقعیت متشنج اجتماعی دست به خودکشی زده‌اند و خود را در افیون غرق کرده‌اند. قایقی که در ملکوت پرواز می‌کند و ناخدایی ندارد. تنها موجودی غول‌آسا طناب و کنترل آن را به‌دست گرفته است. محفوظ، انگاری با این رمان پیشگویانه افق‌های آینده مصر را ترسیم کرده بود. مصر حالا بعد از بهار عربی با یک تراژدی دیگر رو‌به‌رو شده است، در کنار تراژدی‌های بزرگ قرن؛ یعنی سوریه و لیبی و یمن و عراق و بعد؟
«خاطرات تن»‌ احلام مستغانمی هم سویه‌های پسا استعماری دارد از این رمان چه خبر؟
«خاطرات تن» هم از مبارزات بی‌سرانجام مردم الجزایر سخن می‌گوید و صبغه انتقادی دارد. این رمان اکنون به چاپ دوم رسیده. این نخستین رمان یک زن عرب است که در ایران به چاپ رسیده، چند نقد درباره آن نوشته شده و می‌توان گفت که با توجه به بی‌توجهی مزمن جامعه ما نسبت به رمان‌های عربی، این رمان خوانده شده و واکنش‌هایی مثبت برانگیخته است.
از «میرامار» نجیب محفوظ چه خبر، جایی اشاره کرده بودید که از ترجمه‌اش و ایضا ویراستاری‌اش راضی نبودید؟
واقعیت این است که حتی ناشران حرفه‌ای آثار عربی اغلب نگاهی غیر‌حرفه‌ای به فرآیند نشر دارند. به هر روی «میرامار» امسال در چاپ دوم خود توسط نشر دیگری با بازبینی در ترجمه ویرایش آن به‌صورت منقح منتشر می‌شود.
به نظر خودتان آوانگاردترین کاری که ترجمه و منتشر کرده‌اید؟
به‌نظرم «سرزمین گمشدگان» الیاس خوری.
آخرین کارترجمه‌تان چیست؟
«زینی برکات» اثر جمال الغیطانی نویسنده مصری یکی از رمان‌های برجسته تاریخ رمان عرب است که ترجمه آن به هر یک از زبان‌های شرقی و غربی حادثه‌ای تلقی شده است این رمان را نیز ترجمه کرده‌ام که امیدوارم امسال به‌دست
مخاطبان برسد.