بحران دقیقه 90 برای سال 92
حسین موسوی در شرایطی که تمامی نگاه‌ها معطوف به توافق ژنو بین ایران و کشورهای غربی بود و سوریه نیز همچون 3 سال پیش، در مرکز توجه رسانه‌ای قرار داشت یک نسیم آرام در اوکراین ناگهان تبدیل به یک توفان شد و در عرض 3 روز تمامی معادلات قدرت را در اوکراین به هم ریخت.



ازهم‌پاشیدگی اوکراین؛ اما روسیه را مستقیما وارد بحران اوکراین کرد و همین موضوع موجب شد شکل جدیدی از جنگ سرد بین غرب و شرق شکل بگیرد و دنیای سیاست با سرعت عجیبی به دوران گذشته بازگشت و یادآور درگیری‌های دهه پنجاه از قرن بیستم شد. از زمانی که تیموشنکو آزاد شد و یانوکوویچ ابتدا از اوکراین فرار کرد و سپس حکم بازداشت وی صادر شد، تنها سه روز زمان لازم بود. سرعت بالای تحولات اوکراین، ابتدا به ساکن، ماجرا را به گونه‌ای به پیش برد که کرملین نتوانست از خود واکنش صریح و تندی نشان دهد و به همین دلیل نظاره‌گر تحولات اوکراین شد. «استیون لی‌مایرس»، سرمقاله‌نویس روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست در این باره نوشت: سقوط به‌ یک‌باره دولت یانوکوویچ قدرت تصمیم‌گیری کرملین را پایین آورد، اما با گذشت چند روز و عدم اظهارنظر پوتین، باید درواقع منتظر بود تا پوتین یک حرکت قاطع از خود نشان دهد. هرچند که در این میان نباید از بازی‌های المپیک سوچی غافل شد. پوتین برای برگزاری این بازی‌ها به شدت سرگرم شده در شرایطی که تحولات اوکراین تقریبا با بازی‌های پایانی المپیک همزمان شده بود. به محض اینکه بازی‌ها تمام شد پوتین اما کم‌کم خود را پیدا کرد و در ابتدا به مخالفت لفظی با دولت تازه اوکراین پرداخت و دولت تازه را راهزن و خیانتکار معرفی کرد. هر چند که در این میان برخی از مقامات کرملین سعی داشتند که زهر سخنان پوتین را بگیرند. در این باره بیشترین تلاش برای متقاعد کردن غرب را پسکوف، سخنگوی کرملین برعهده داشت. او در این باره با روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست گفت‌وگو و این موقعیت را یک موقعیت «گیج‌کننده» اعلام کرد. پسکوف درباره تحولات اوکراین گفت: «ما باید ابتدا مشخص کنیم که در اوکراین چه اتفاقی افتاده است. آیا این حرکت یک کودتا بوده است یا یک انقلاب یا حتی چیزی دیگر.» با این شرایط درحالی‌که دیگر مقامات روس سعی داشتند پاسخی دیپلماتیک‌تر در قبال تحولات اوکراین بدهند پوتین به گونه‌ای دیگر عمل کرد. داستان وارد عمل شدن پوتین هم از زمانی آغاز شد که یانوکوویچ، رئیس‌جمهوری سابق اوکراین در نخستین مصاحبه مطبوعاتی خود پس از فرار به مسکو از پوتین گلایه کرد که از وی انتظار داشته است تا شدت عمل بیشتری به خرج دهد. 24 ساعت پس از این درخواست بود که پوتین از پارلمان این کشور خواست که جواز حمله به اوکراین را صادر کند و این درخواست تنها 2 ساعت دوام آورد و پارلمان روسیه چراغ سبز را به روسیه نشان داد.
روس‌ها نیز به‌سرعت وارد منطقه‌ای شدند که تا سال ۱۹۵۴ جزوی از خاک آنها بوده است: «شبه‌جزیره کریمه».
این منطقه که به‌صورت خودمختار اداره می‌شود، پس از پایان جنگ سرد جزو خاک اوکراین به حساب می‌آمده است، اما بیشتر مردمان ساکن در آن روس‌تبار هستند. تقریبا برتری نژادی روس‌ها در این منطقه باعث شده است که اوکراین در تئوری دو پاره به نظر برسد و بخشی از آنها خود را بیشتر روس بدانند تا اوکراینی. همین موضوع باعث می‌شود که با ورود نیروهای روسیه به شبه‌جزیره کریمه آنها با آغوش باز از آنها استقبال کنند و پارلمان این منطقه خودمختار رای به الحاق این منطقه به روسیه بدهد، اما برخی از ناظران اعتقاد دارند که پوتین حاضر به دوپارگی اوکراین نیست و او به یک اوکراین متمایل به کرملین بیشتر راضی است تا به یک کشور دوپاره. این در شرایطی است که غربی‌ها نیز تاکنون به غیر از چند حرکت نمادین، ازجمله محدود کردن روادید اتباع روسیه از سوی آمریکا، در عمل نتوانسته‌اند حرکت دیگری انجام دهند.
در همین شرایط بین کشورهای غربی در برخورد با روسیه دوگانگی به وجود آمده است. در شرایطی که آمریکا موافق تحریم روسیه است، مرکل، صدراعظم آلمان با پیشنهاد واشنگتن به‌شدت مخالفت می‌کند و این موضوع را چاره‌کار نمی‌داند. از دیگر سو، اما لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، ایالات متحده را تهدید می‌کند که اگر تحریم‌ها را علیه مسکو تصویب کند، کرملین بازی را نوع دیگری پیگیری خواهد کرد. به گفته برخی ناظران هر حرکت اشتباه از سوی دو طرف باعث بر هم خوردن تعادل بین شرق و غرب خواهد شد. هرچند که برخی اعتقاد دارند که غربی‌ها مستقیما از رویارویی با کرملین و پوتین احتراز خواهند کرد، اگرچه که روزنامه‌های غربی وی را تزار تازه روس بخوانند.