معرفی هنرمندان منتخب نسل نو - ۲۶ دی ۹۲
هنرمند: میلاد پورحقگو «شنیدن کی بود مانند دیدن»، یک وقت هست آدم یک چیزهایی را یک جاهایی میشنود یا دور از جان شما میخواند و یک زمان هست که بلا به دور آن چیزها را به چشم میبیند، تصور کنید که به شما بگویند شیب تقاطع فلان بزرگراه به فلان خیابان شیب تند و خطرناکی است، بعد شما یک وقت آخر شب با سرعت از آن تقاطع عبور کنید و دچار سانحه شوید و بعد از سانحه تازه یادتان بیاید که یک چیزهایی شنیده یا خوانده بودید دو اثر «میلاد پورحقگو» در نمایشگاه منتخب نسلنو هم یک چنین وضعی داشت، یعنی شما را دچار سانحه میکرد؛ سانحهای به شدت «پستمدرن» سانحهای چندپاره و چهل تکه سانحهای که به قول شایگان حاصل افسونزدگی جدید است.
هنرمند: میلاد پورحقگو «شنیدن کی بود مانند دیدن»، یک وقت هست آدم یک چیزهایی را یک جاهایی میشنود یا دور از جان شما میخواند و یک زمان هست که بلا به دور آن چیزها را به چشم میبیند، تصور کنید که به شما بگویند شیب تقاطع فلان بزرگراه به فلان خیابان شیب تند و خطرناکی است، بعد شما یک وقت آخر شب با سرعت از آن تقاطع عبور کنید و دچار سانحه شوید و بعد از سانحه تازه یادتان بیاید که یک چیزهایی شنیده یا خوانده بودید دو اثر «میلاد پورحقگو» در نمایشگاه منتخب نسلنو هم یک چنین وضعی داشت، یعنی شما را دچار سانحه میکرد؛ سانحهای به شدت «پستمدرن» سانحهای چندپاره و چهل تکه سانحهای که به قول شایگان حاصل افسونزدگی جدید است. کار پورحقگو این چنین است کاری چندتکه و چهل پاره، کاری که هربخش آن روایتی دارد، به قول پستمدرنها اثری است متشکل از خردهروایتهای مختلف.
کاری که نه از لحاظ کیفیت تصاویر، بلکه از نظر روش، شباهت زیادی به فوتومونتاژ دارد؛ اما این به چه مفهوم است؟ آیا کار او به صرف داشتن این مولفهها اثری معاصر، امروزی و کارآمد است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت کنارهم قراردادن مولفههای زندگی امروز در یک اثر میتواند فراهمکننده امکانی برای بیان حوزههای زیستی ناشناخته امروز باشد؛ اما هرگز تضمینکننده آن نیست به بیان دیگر شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست. درست در همین جاست که کار پورحق گو از یک تصویر فلت-تخت- عبور نمیکند و نمیتواند وارد لایههای منسجمتری از روایت به شکل امروزی خود شود. کار او پازلی است از خیلی چیزها که هویت هیچ کدامشان تعاملی با دیگری برقرار نمیکند و این نیز خود سانحهای دیگر است.
ارسال نظر