افزایش یارانه نقدی جایگزین شام و شارژ موبایل
نامنویسی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری کشور از سهشنبه ۲۲ فروردین بهصورت رسمی آغاز شد. شاید مهمترین توقع جامعه علمی کشور، جوانان و جمعیت فعال در این برهه زمانی و با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد کشور، ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود فضای کسب وکار باشد. اکنون این معضل به محدودیت زمانی گره خورده است و شاید در صورت عدم رسیدگی، هزینههای بلندمدت آن برای کشور جبرانناپذیر باشد. جوانان نسل حاضر سرمایههای انسانی کشور هستند که باید وارد چرخه تولید شوند تا ضمن بهبود نرخ رشد اقتصادی بتوانند منابع مورد نیاز دولت را برای تامین مالی دوران سالمندی و هزینههای درمانی آنان فراهم کنند.
نامنویسی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری کشور از سهشنبه ۲۲ فروردین بهصورت رسمی آغاز شد. شاید مهمترین توقع جامعه علمی کشور، جوانان و جمعیت فعال در این برهه زمانی و با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد کشور، ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود فضای کسب وکار باشد. اکنون این معضل به محدودیت زمانی گره خورده است و شاید در صورت عدم رسیدگی، هزینههای بلندمدت آن برای کشور جبرانناپذیر باشد. جوانان نسل حاضر سرمایههای انسانی کشور هستند که باید وارد چرخه تولید شوند تا ضمن بهبود نرخ رشد اقتصادی بتوانند منابع مورد نیاز دولت را برای تامین مالی دوران سالمندی و هزینههای درمانی آنان فراهم کنند.
متاسفانه بهنظر میرسد برخی کاندیداها بدون توجه به این مساله و تبعات آن، مساله را دور زده و از در دیگری برای نشستن بر منصب ریاست جمهوری کشور وارد شدهاند.باید بپرسیم وعده دادن یارانه نقدی در اقتصادهای در حال توسعه بر مبنای کدام تئوری اقتصادی بنا نهاده شده است؟ با کاووش در ادبیات یارانه در جهان متوجه خواهید شد که تمامی چهارچوب نظری مطرح در این زمینه به ارائه کمکهای مالی به بخشهایی نظیر کشاورزی، صنایع، آموزش، درمان و... آن هم به قشر خاصی از جامعه یا بهمنظور افزایش تولید یا حفظ و انباشت میزان سرمایه انسانی انجام شده است. کدام جایگاه علمی در اقتصاد، دادن پول نقد را به قشر وسیعی از جامعهای که با مشکل رکود تورمی مواجه است توصیه میکند؟ از مهمترین فاکتورهایی که منجر به شکست طرح اصلاح یارانههای سوخت در ۱۷ کشور دنیا مثل نیجریه، غنا، مکزیک، فیلیپین، اوگاندا و یمن در دهه اول قرن بیست و یکم شد عدم اطلاعرسانی و فقدان سیستم آگاهسازی مناسب مردم بود. در همین راستا بهنظر ضروری است مروری بر طرح هدفمندی یارانهها و عوارض آن از ابتدای اجرای آن کنیم تا مردم با گوشهای از خطرات نهفته در این وعدهها آشنا شوند.
طرح هدفمندی یارانهها بهمنظور بهینه کردن مصرف سوخت و هدایت صنایع تولیدی به سمت تولید محصولات با کیفیت و قابل رقابت در بازارهای جهانی صورت گرفت. پایین بودن هزینه سوخت در کشور علاوه بر مصرف ناصحیح آن توسط مردم و صنایع، موجبات قاچاق این ماده ارزشمند را فراهم کرده بود. این طرح همچنین با هدف کاهش اختلاف طبقاتی صورت گرفت. با افزایش قیمت حاملهای انرژی و حذف یارانه از اقلام مصرفی چون گندم، برنج و شکر بالطبع درآمدی نصیب دولت میشد که مقرر شد بخشی از این منابع صرف تامین هزینه دادن یارانه نقدی به مردم شود و بخشی دیگر نیز به تولیدکنندگان و دولت برای جبران افزایش مخارجشان داده شود. این چارچوب کلی مدنظر دولت بود که خیلی سریع و به فاصله تقریبی دو سال پس از بررسیهای کارشناسی در دولت دهم به اجرا درآمد. پس از اجرایی شدن این طرح اثر کوتاهمدت آن این مساله بود که اکنون مردم تصور میکردند یارانه پرداختی به آنان قدرت انتخاب بیشتری داده و این آنها هستند که تصمیم میگیرند این میزان پول را چگونه مدیریت کنند و به نیازهای خود تخصیص دهند.
در ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ کسری بودجه دولتی در طرح هدفمندی یارانهها ۳۲ هزار میلیارد تومان برآورد شد، یعنی حساب دخل و خرج متولی این طرح جور درنمیآمد، پس این پول کجا رفته است؟ شاید حال که دولت در این طرح این میزان پول خرج کرده است حداقل وضع مردم بهتر شده باشد. غیر از مصرف سوخت خودروها که نسبت به قبل منطقیتر شد در بقیه موارد افزایش تورم ناشی از بالا رفتن قیمت حاملهای انرژی و مواد غذایی مثل نان و لبنیات با ترکیب تورم انتظاری مردم، بهشدت از قدرت خرید مردم کاست. شاید هنوز مردم به یاد بیاورند که دغدغه اصلی در ابتدای هدفمندسازی یارانهها تنها افزایش قیمت مرغ بود اما رفته رفته کار به جایی رسید که خودروی پراید ۷ میلیون تومانی با قیمت تقریبی ۲۰ میلیون تومان در بازار عرضه شد. اما چرا؟ آیا اتفاق خارج از چارچوب علم اقتصاد افتاده بود که کارشناسان را غافلگیر کرد؟ چرا این طرح دو سر ضرر شد و نهتنها گرهای از کار مردم باز نکرد بلکه از همان سطح رفاه قبلی آنها نیز به مراتب کاسته شد؟
نخست آنکه در این طرح تمرکز اصلی بر بعد احساسی مردم بود تا امکانات اجرایی آن. لازمه اینکه پس از افزایش قیمت حاملهای انرژی صنایع کشور به سمت بالا بردن بهرهوری، استفاده از تکنولوژیهای روز و تولید محصول با کیفیت و قیمت مناسب حرکت کنند این بود که در گام نخست پیش از تصمیم عجولانه طی یک برنامه هدفمند نخست به ایجاد زیرساختهای لازم برای این منظور پرداخت. اینکه تصور شود بنگاههای تولیدی با افزایش قیمت حاملهای انرژی اقدام به خرید دستگاههای جدید و بهبود بهرهوری خود میکنند اساسا غیر ممکن است. این بنگاهها نیاز به حمایت شدید دولت داشتند. در این بین دو راه پیش روی آنها بود؛ یا قیمت کالای تولیدی خود را بالا ببرند و یا بازار را ترک کنند. هر دو نیز اتفاق افتاد که پیامد یکی دامن زدن به موج تورم بود و دومی افزایش بیکاری.
یک طرح اقتصادی که از آن تحت عنوان بزرگترین تحول تاریخ اقتصادی ایران یاد میشد از یک طرف خانوادهها را با انبوهی از قیمتهای سر به فلک کشیده مواجه ساخت و از سوی دیگر موجب تعطیلی برخی صنایع و افزایش بیکاری شد. بهمنظور کاهش کسری بودجه دولت رفته رفته قیمت دلار افزایش یافت و موج بعدی تورم از ناحیه کالاهای خارجی وارد بازار کشور شد. پولی که در قالب یارانه به مردم پرداخت میشود اکنون در مقابل افزایش قیمت کالاها، آب، برق و گاز برابری نمیکند و حتی برای بسیاری از خانوارها اصلا قابل مقایسه نیست. حال باید این سوال اساسی را از نامزدان پیگیر این طرح پرسید که چرا مردم به یارانه نقدی احتیاج دارند؟ هدف شما از افزایش یارانه نقدی چیست؟ دادن یارانه نقدی در واکنش به کدام معضل فعلی جوانان کشور است؟ و اگر اصلاحاتی در این زمینه باید صورت گیرد به چه صورت باشد؟
اصلیترین پیام نهفته در دادن پول نقد به افراد جامعه شیوع فقر و گسترش بیکاری است که مطمئنا علاجی غیر از تکرار دور باطل قبل دارد. برای مثال پرداخت یارانه نقدی در عربستان و سوئیس را درنظر بگیرید. در کشور متمول عربستان علاوه بر داشتن منابع عظیم نفتی، بهواسطه قرار داشتن خانه کعبه در آن سالانه مبالغ هنگفتی درآمد ملی عاید این کشور میشود. در سال ۲۰۱۲ این کشور تصمیم به پرداخت یارانه نقدی گرفت. این یارانه نه مانند کشور ما در سطح عمومی بلکه تنها به قشر محدودی از فقرا پرداخت شد، با این حال پس از مدتی مورد انتقاد شدید مسوولان کشوری قرار گرفت و حتی مجله اکونومیست هشدار داد این کشور در سال ۲۰۱۴ با کسری بودجه مواجه خواهد شد. جالب است بدانید این یارانه به جمعیتی زیر یک میلیون نفر پرداخت میشد اما در مرحله اول طرح هدفمندسازی یارانهها در این کشور، نزدیک به ۶۹ میلیون نفر در قالب ۲۰ میلیون خانوار نامنویسی کردند. یا در کشور سوئیس که یکی از بالاترین استانداردهای رفاه مردمی در جهان را داراست اگر بهخاطر داشته باشید در سال گذشته رفراندومی برای دریافت یارانه نقدی بدون انجام فعالیت اقتصادی برگزار شد و مردم این کشور طرح مورد نظر را رد کردند.
یارانه نقدی بدون هدف مشخص حتی به کشورهایی با درآمد بالا و به جمعیتی زیر یک میلیون نفر توصیه نمیشود. اما در کشور ما در سطح عمومی اجرا شد و حاصل آن هزینههای دوبرابری طرح نسبت به عواید آن، افزایش قیمت کالاها و خدمات و افزایش قیمت دلار بود. لازم است به طرفداران افزایش یارانه نقدی یادآور شویم که در برههای از زمان حتی بانک مرکزی مجبور به چاپ بیرویه اسکناس شد. فرض کنید بدون تغییر شرایط و بدون افزایش هزینههای اولیه کارخانههای تولیدی، میزان یارانههای نقدی دوبرابر شود، به نظر شما چه اتفاقی میافتد؟ با ورود یارانه نقدی این پول مانند کشور برزیل مخصوص حضور دانشآموزان و جمعیت خیلی فقیر نیست بلکه به قشر زیادی از جامعه و با هدف افزایش مصرف توزیع میشود. پاسخ بسیار روشن است، افزایش نقدینگی در دست مردم موجب بالا رفتن تقاضای مصرفی مردم در کالاهای مختلف میشود و این امر به مثابه خرید همان مقدار کالای قبل در جامعه با قیمت بالاتر خواهد بود. بنابراین گام بعدی افزایش تورم پیرو آن افزایش واردات کالاهای جدید به کشور و از بین رفتن بخش دیگر از صنایع خواهد بود. خروجی نهایی این طرح افزایش بیکاری در جامعه و گسترش ابعاد فقر است و این همان دور باطل قبلی است.
یکی از نامزدان این طرح بگوید دلیل اینکه ترکیه در سال ۲۰۱۶ با استفاده از ضایعات فولادی و با سوخت به مراتب گرانتر نسبت به ما موفق به تولید دوبرابری فولاد با قیمت پایینتر میشود چیست؟ آیا دادن یارانه نقدی به مردم ما را به افزایش بهرهوری و بهبود تکنولوژی میرساند؟ در کشور ما حتی وقتی روی منابع مالی ارزان قیمت (وامهای کم بهره) یارانه میبندیم نمیتوانیم مقصدی مولد برای آن متصور باشیم، حال کدام اصل اساسی اقتصاد در ذهن نامزدان شکل گرفته که دادن یارانه نقدی در جهت کمک به اقتصاد کشور است؟ گویی ما یک مملکت دچار قحطی و جنگزدگی هستیم، بهنحوی که باید نان شب مردم را بینشان توزیع کرد.
خیر، این کشور نیاز به ایجاد زیرساختهای تولیدی دارد، در کشور باید پولها صرف ایجاد بستر تولید شوند تا بتوان چارهای اساسی برای مشکل مردم طراحی کرد. با افزایش تولید رفته رفته درآمد بین اقشار جامعه توزیع میشود و همراه آن سطح قیمتها افت میکند و کشور از منجلاب رکود بیرون میآید. چنین فرآیندی لازمه ارائه طرحی بلندمدت و دقیق بوده و صبوری مسوولان را میطلبد. در حال حاضر طرح هدفمندی یارانهها نیاز به اصلاح دارد. با توجه به کسریهای پیدرپی دولت برای اجرای این طرح، در گام نخست کوک کردن جامعه هدف این طرح باید مد نظر قرار گیرد. گروههای خاصی مثل فقیران نیازمند به آموزش، بهداشت و درمان باید شناسایی شوند و پرداخت یارانهها متمرکز بر این افراد شود. تحت این شرایط هم از مخارج دولت کاسته شده و هم یارانهها بهگونهای صحیح در جامعه توزیع میشوند.
ارسال نظر