خطر پوپولیسم و نقش جوامع مدنی

ما در عصر پوپولیسم زندگی می‌کنیم. در نتیجه افزایش نابرابری و گسترش این تصور که شهروندان کنترل فرآیندهای سیاسی را از دست داده‌اند، مجموعه‌ای از جنبش‌ها در غرب شکل‌ گرفته‌اند که نظم موجود را بر هم می‌زنند. پوپولیست‌های چپ مانند سیریزا (در یونان) و پودموس (اسپانیا) در جنوب اروپا شکل گرفته‌اند و دولت‌های ضد لیبرال، دموکراسی را در مرکز و شرق اروپا زیر سوال می‌برند و دسته‌بندی گروه‌های ضد مهاجرتی و ضد کاپیتالیستی در شمال و غرب اروپا و نیز در آمریکا رواج یافته است. رای به برگزیت در همه‌پرسی بریتانیا در واقع نتیجه واضح نارضایتی عمومی از نابرابری و البته موج مهاجرت‌ها بود. جذبه پوپولیست‌ها به واسطه افزایش این نارضایتی از وضع موجود افزایش یافته است. در غرب، بسیاری از افراد فکر می‌کنند به خاطر تحولات تکنولوژیک، اقتصاد جهانی و افزایش نابرابری نادیده گرفته شده‌اند.

وقایع هولناک مثل تروریسم، بیم و هراس زیادی را پراکنده است. برخی افراد، زندگی در جوامعی را که از نظر قومیتی، مذهبی و نژادی بسیار متنوع هستند نمی‌پسندند. این حس فزاینده وجود دارد که دولت‌ها و نخبگان نگرانی‌های مردم را نادیده می‌گیرند. در این فضای نارضایتی، سیاستمدارانی ظهور می‌کنند و حتی به قدرت می‌رسند که با دفاع از امنیت، رفاه اقتصادی و اولویت‌های فرهنگی اکثریت مفروض، پناهجویان، جوامع مهاجر و اقلیت‌ها را قربانی می‌کنند. در واقع، با اینکه پوپولیسم در هر دو جناح چپ و راست یافت می‌شود، اما پدیده‌ای است که با ویژگی‌های مشترک شناخته می‌شود. همان‌طور که گفته شد یکی از این ویژگی‌های اصلی نارضایتی از وضع موجود است. پوپولیست‌ها ادعا می‌کنند که نظم موجود اساسا فاسد است و کلید حل مشکلات اجتماعی در دست آنها است. پوپولیست‌ها همچنین به خوبی دیگران را سرزنش می‌کنند. این موضوع به خصوص در مورد پوپولیست‌های راست‌گرا صدق می‌کند. همه این عوامل در رفراندوم بریتانیا مشهود بود. البته با اینکه عوامل شکل‌دهنده پوپولیسم مثل نابرابری، مهاجرت و جهانی‌سازی تا حد زیادی مورد بحث قرار گرفته‌اند، اما اثری که توجه چندانی به آن نشده و در مورد بریتانیا هم وجود داشته، بحران جامعه مدنی در غرب است.

اظهارات خطرناک ترامپ

موفقیت دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا نمونه روشنی از این سیاست عدم تحمل بود. او در مبارزات انتخاباتی خود گاهی به‌صورت شفاف و روشن و گاهی به‌صورت رمزی و غیرمستقیم به نارضایتی آمریکایی‌ها از رکود اقتصادی و چندفرهنگی شدن جامعه اشاره می‌کرد، به‌طوری که حتی در برخی مواقع اصول شان انسانی و برابری را زیر سوال می‌برد. او مهاجران را دسته‌بندی می‌کرد، به پناهنده‌ها تهمت می‌زد و به قومیت‌ها و نژادها توهین می‌کرد. بدتر از آن، نوعی خلاء عملی در گفته‌های او وجود داشت. به‌عنوان مثال، بخش عمده‌ای از تبلیغات انتخاباتی او با حمله به قراردادهای تجاری و اقتصادی جهانی شکل می‌گرفت. او مهاجران را عامل بیکار شدن مردم آمریکا قلمداد می‌کرد، در حالی که بسیاری از مهاجرینی که مورد حمله او بودند و در بهره‌وری اقتصادی آمریکا نقش مهمی داشتند، نمی‌توانند برای مشاغل تولیدی از دست رفته در آمریکا کاری کنند. برنامه ترامپ برای مبارزه با تروریسم هم پوچ و بی‌فایده بود و حتی شاید نتیجه برعکس داشته باشد، چرا که مشارکت جوامع مسلمان برای شناسایی توطئه‌های تروریستی آینده بسیار مهم است.

موج پوپولیسم در اروپا

در اروپا چنین موجی در اعتراض به رکود اقتصادی و مهاجرت‌های گسترده شکل گرفته است. با این حال، افرادی که امید داشتند با رای دادن به برگزیت جلوی مهاجرت‌ها را بگیرند، بریتانیا را در معرض ریسک اقتصادی قرار دادند. در سراسر قاره اروپا، مقامات و سیاستمداران در حال بازگشت به دوران دور و حتی پرابهامی هستند که تصور می‌شد یکدستی قومیتی در کشورها وجود داشت. این در حالی است که جوامع مهاجر در بیشتر این کشورها به‌عنوان اعضای مولد جامعه با عداوت مورد برخورد قرار می‌گیرند. در سیاست‌های ضدپناهندگی برخی رهبران این کشورها یک طعنه تراژیک وجود دارد؛ مثل ویکتور اوربان در مجارستان. اروپا پس از فروپاشی شوروی بسیاری از پناهنده‌های مجاری را پذیرفت، اما امروز دولت اوربان هر کاری که بتواند می‌کند تا زندگی را به کام مردمی که اخیرا از کشورهای جنگ‌زده خود به مجارستان پناه آورده‌اند، تلخ کند. به هر حال، بر خلاف جاذبه‌‌ای که پوپولیست‌ها ایجاد کرده‌اند، جوامع مهاجری که به‌صورت قانونی در یک کشور زندگی می‌کنند، باید طبق قانون از حقوق کامل برخوردار باشند. هیچ کس نباید در تحصیل، اشتغال و آموزش با تبعیض مواجه شود و هر کس بدون توجه به موقعیت حقوقی خود باید از امنیت و عدالت برخوردار باشد.

تقویت استبداد در ترکیه و مصر

افزایش قدرت اردوغان در ترکیه نیز نشان‌دهنده خطرات رهبری است که حقوق مردم را به اسم اکثریت پایمال می‌کند. او طی چند سال اخیر نشان داده تاب مخالفانی که برنامه‌های او را به چالش می‌کشند ندارد؛ از ساخت پارک در مرکز استانبول گرفته تا اصلاحات قانون اساسی. اردوغان و حزب عدالت و توسعه او اخیرا یک کودتای ناکام را دستمایه‌ای برای سرکوب مخالفان کرده‌اند. اعلام وضعیت فوق‌العاده به فرصتی برای تاختن به منتقدین تبدیل شد و بسیاری از رسانه‌های مستقل و گروه‌های جوامع مدنی را به انزوا کشاند. به علاوه، به اسم مبارزه با گروه پ‌ک‌ک، دولت رهبران حزب طرفدار کردها در پارلمان را زندانی و شهرداران محلی را عزل کرد. مصر هم تحت حکومت سیسی تحولی مشابه را تجربه کرد. بسیاری از مردم این کشور که از حکومت کوتاه اخوان‌المسلمین و ریاست جمهوری محمد مرسی ناراضی بودند، از کودتای نظامی سیسی در سال ۲۰۱۳ استقبال کردند.

اما سیسی حتی از دوره طولانی حسنی مبارک هم سرکوب‌گرایانه‌تر عمل کرد، به‌طوری که دست به کشتار حداقل ۸۱۷ نفر از معترضین طرفدار اخوان‌المسلمین در یک روز زد. این اتفاق یکی از بزرگ‌ترین قتل عام‌های معترضین سیاسی در دوران مدرن بود. به هر حال، آنچه در مواجهه با این حمله جهانی علیه حقوق بشر مور نیاز است، دفاع از ارزش‌های اولیه‌ای است که این حقوق را نفی می‌کنند. نقش‌های زیادی وجود دارد که باید ایفا کرد. سازمان‌های جامعه مدنی و گروه‌های حقوق بشری باید حضور پررنگ‌تری داشته باشند و اتحادهایی در همین زمینه شکل دهند و در نهایت مسوولیت اصلی به عهده خود مردم است. بهترین پادزهر موجود این است که مردم سیاستی را بخواهند که بر اساس واقعیت و ارزش‌هایی باشد که مبنای آن دموکراسی است.