زنان و دفاع مقدس؛
شهناز رمارم هشت سال مقاومت و پایداری، حاصل تلاش و ایثارگریهای قشرهای مختلف جامعه، زن و مرد، پیر و جوان، کاسب و کارمند، شهری و روستایی و. . . بود. در آن ایام زندگی آحاد ایرانیان که عشق دفاع از کیان میهن را داشتند با جنگ و مبارزه علیه رژیم بعثی عجین شده بود و هر فرد به فراخور توانایی خود سعی میکرد تلاشی هر چند اندک برای حفظ و حراست وطن انجام دهد. ولی زنان کشورمان به دلیل نقش بیبدیلشان در دوران دفاع مقدس شایسته تقدیر و تکریم ویژه هستند. کیست که به یاد نداشته باشد پیرزن روستایی را که پشم گوسفندانش را میچید و نخ میرشت و جوراب و دستکش میبافت تا دست و پای رزمندگان جبهههای نبرد را گرم کند، در حالی که دستان خودش در زمستان وقتی از سرچشمه آب میآورد، از سرما بیحس میشد.
شهناز رمارم هشت سال مقاومت و پایداری، حاصل تلاش و ایثارگریهای قشرهای مختلف جامعه، زن و مرد، پیر و جوان، کاسب و کارمند، شهری و روستایی و... بود.
در آن ایام زندگی آحاد ایرانیان که عشق دفاع از کیان میهن را داشتند با جنگ و مبارزه علیه رژیم بعثی عجین شده بود و هر فرد به فراخور توانایی خود سعی میکرد تلاشی هر چند اندک برای حفظ و حراست وطن انجام دهد.
ولی زنان کشورمان به دلیل نقش بیبدیلشان در دوران دفاع مقدس شایسته تقدیر و تکریم ویژه هستند. کیست که به یاد نداشته باشد پیرزن روستایی را که پشم گوسفندانش را میچید و نخ میرشت و جوراب و دستکش میبافت تا دست و پای رزمندگان جبهههای نبرد را گرم کند، در حالی که دستان خودش در زمستان وقتی از سرچشمه آب میآورد، از سرما بیحس میشد. در آن روزها زنان خانهدار ما روزها ختم قرآن و زیارت عاشورا و دیگ آش نذری برپا میکردند و شب تا صبح پای چرخهای خیاطی لباس برای رزمندگان میدوختند و دختران جوان ما با شرکت در دورههای امداد، در بیمارستانهای صحرایی امداد رسانی میکردند و زنان ما در پشت جبهه با حضور در بیمارستانها به کمک پرستاران و بهیاران میآمدند و ...
اما این تمام ماجرا نیست، چرا که هستند مادران، همسران، دختران و خواهران این مرز و بوم که نه تنها در طول هشت سال دفاع مقدس بلکه بعد از خاتمه جنگ نیز زندگیشان متاثر از آن دوران است و هنوز سایه جنگ در تمام زوایای زندگی آنان دیده میشود.
چه بسیار مادرانی که با تقدیم فرزندان برومندشان امروز در دوران میانسالی دچار انواع درد و بیماری شدهاند و عصایی ندارند که بر آن تکیه بزنند و چشمان منتظرشان بر دری است که گشوده شود و احوالی از آنان جویا شوند چه بسا نوعروسانی که از حجله عروسی با تازه داماد خداحافظی کردند و ملاقات بعدیشان در معراج شهدا بود و امروز گیس خود را در پای تنها فرزند شهید سفید کردهاند و پس از ازدواج یادگار شهید، در تنهایی و غربت با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم میکنند و علاوه بر آن نگاههای سنگین اطرافیان را هم باید تحمل کنند!
دختران شهید ما که از نوازش دستهای پرمهر پدر محروم بودهاند و در نبود پدر به خانه بخت رفتهاند، اینک نه تنها غم نداشتن پدر بر دلشان سنگینی میکند که زخم زبانهای سایرین را به دلیل امتیازات نداشتهشان تحمل میکنند.
همسران جانباز که سالهاست در خانه پرستاری دلاورمردان آسیب دیده جنگ را برعهده دارند و در بیرون از خانه مردانه وظایف پدری فرزندانشان را بر دوش میکشند و صبورانه ذرهذره آب شدن همسرانشان را نظاره میکند و جز گفتن الحمد ا... کار دیگری از دستشان برنمیآید.خواهران داغدار شهیدمان که به تأسی از قهرمان کربلا زینب کبری (ع) پیشانی بند «لبیک یا حسین» را بر سر برادران رزمندهشان میبستند و آنها را برای پیمودن مسیر کربلاییشان تشویق میکردند و اینک پس از سالیان سال در کوران حوادث زندگی بی یار و یاور مانده اند و باید پدر و مادر داغدار شهید را تیمار کنند و نه تنها جوانی خود را از دست دادهاند که بنیاد شهید بیمه خدمات درمانیشان را هم قطع کرده است!
و یا خواهران شهیدی که پس از شهادت برادرشان، پدر و مادر تحمل این داغ را نداشتهاند و دار فانی را وداع گفتهاند و سایر اعضای خانواده را بزرگ کرده و اینک پس از سروسامان دادن دیگران خود تنها مانده اند و محروم از همه خدمات حمایتی!
عزیزان بیایید برای یک بار هم که شده در سالگرد ایام دفاع مقدس به جای نواختن مارش جنگی و سرود های حماسی و رژه رفتن، جانفشانیها و ایثارگریهای آن دوران را به خاطر بیاوریم و خود را به جای آن بزرگمردان و شیرزنانی بگذاریم که دچار صدمات شدید جانی، مالی روحی و روانی شدهاند و در کوچه پسکوچههای زندگانی به فراموشی سپرده شدهاند و شاهد زخم زبان و شکوه های نسل جدید هستند که امتیازات متعلق به خانواده شهدا و ایثارگران است، نیز میباشند.این همه امتیاز ارزانی شما فقط یک روز خود را به جای آنان تصورکنید، آیا تحملش را دارید که عزیزانتان را بدهید و این امتیازات نداشته را بگیرید؟!
ارسال نظر