اقتصاد در آزمایشگاه
زهرا پزشکیان
دانشآموخته اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
بیشتر از ۶۰ سال از تولد علم توسعه میگذرد، علمی که هدف غایی و نهاییاش رهایی انسانها از درد، رنج و بدبختی است. اگرچه توسعه در یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده، تمامی ابعاد زندگی بشر را دربرمیگیرد و از پزشکی تا جامعهشناسی و اقتصاد همه درباره آن نظر میدهند اما با یک نگاه دقیقتر و اقتصادی صرف، توسعه و بهطور ویژه اقتصاد توسعه به دنبال از بین بردن فقر و نابرابریهای اقتصادی است. نظریهپردازان و اقتصاددانان از بدو پیدایش اقتصاد توسعه سعی در ارائه نظریات و راهکارهای مختلف داشتهاند؛ راهکارهایی که طیف گستردهای از تلاشها برای افزایش رشد اقتصادی و راهحلهای بازارمحور مانند کاهش محدودیت تجارت خارجی تا کمکهای کلان جهانی و هدایای خیرخواهانه و حتی افزایش فرصتهای انتخاب افراد در جامعه را شامل میشود و بعضا به نتایج متفاوت و متناقضی نیز رسیده است.
دانشآموخته اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
بیشتر از ۶۰ سال از تولد علم توسعه میگذرد، علمی که هدف غایی و نهاییاش رهایی انسانها از درد، رنج و بدبختی است. اگرچه توسعه در یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده، تمامی ابعاد زندگی بشر را دربرمیگیرد و از پزشکی تا جامعهشناسی و اقتصاد همه درباره آن نظر میدهند اما با یک نگاه دقیقتر و اقتصادی صرف، توسعه و بهطور ویژه اقتصاد توسعه به دنبال از بین بردن فقر و نابرابریهای اقتصادی است. نظریهپردازان و اقتصاددانان از بدو پیدایش اقتصاد توسعه سعی در ارائه نظریات و راهکارهای مختلف داشتهاند؛ راهکارهایی که طیف گستردهای از تلاشها برای افزایش رشد اقتصادی و راهحلهای بازارمحور مانند کاهش محدودیت تجارت خارجی تا کمکهای کلان جهانی و هدایای خیرخواهانه و حتی افزایش فرصتهای انتخاب افراد در جامعه را شامل میشود و بعضا به نتایج متفاوت و متناقضی نیز رسیده است.
زهرا پزشکیان
دانشآموخته اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
بیشتر از ۶۰ سال از تولد علم توسعه میگذرد، علمی که هدف غایی و نهاییاش رهایی انسانها از درد، رنج و بدبختی است. اگرچه توسعه در یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده، تمامی ابعاد زندگی بشر را دربرمیگیرد و از پزشکی تا جامعهشناسی و اقتصاد همه درباره آن نظر میدهند اما با یک نگاه دقیقتر و اقتصادی صرف، توسعه و بهطور ویژه اقتصاد توسعه به دنبال از بین بردن فقر و نابرابریهای اقتصادی است. نظریهپردازان و اقتصاددانان از بدو پیدایش اقتصاد توسعه سعی در ارائه نظریات و راهکارهای مختلف داشتهاند؛ راهکارهایی که طیف گستردهای از تلاشها برای افزایش رشد اقتصادی و راهحلهای بازارمحور مانند کاهش محدودیت تجارت خارجی تا کمکهای کلان جهانی و هدایای خیرخواهانه و حتی افزایش فرصتهای انتخاب افراد در جامعه را شامل میشود و بعضا به نتایج متفاوت و متناقضی نیز رسیده است.
اما تصویری که از سطح پایین بهداشت و رفاه و تحصیلات در بسیاری از مناطق فقیرنشین کشورهای توسعهنیافته و حتی درحال توسعه مشاهده میشود نه تنها به ما نشان میدهد که در دستیابی به رهیافتی عملی و قابلاجرا برای از بین بردن فقر و نابرابری ناکام ماندهایم بلکه این نکته را گوشزد میکند که اساسا توسعهنیافتگی و فقر حاصل هزاران مسأله کوچکتر است که راهحلهای احتمالی آنها ضرورتا در یک راستا نیستند و بهصورت کلی یک راهحل طلایی کلاننگر برای مبارزه با فقر و رسیدن به توسعهیافتگی وجود ندارد.بنابراین باید از نگاه کلاننگر و بالا به پایین و طرح پرسشهای بزرگ در اقتصاد توسعه مانند این پرسش که چقدر باید به بازار آزاد در کمک به فقرا باور داشته باشیم؟ و یا اینکه اساسا کمکهای جهانی نقشی در این زمینه ایفا میکنند؟ فاصله بگیریم و با تغییر رویکرد، یک نگاه از پایین به بالا، توجه به جزئیات، درک روش تصمیمگیری مردم و احترام به شواهد ارزیابیها از یک طرف دادههای خرد را هسته تحلیل در سیاستگذاریهای توسعه قرار دهیم و از طرف دیگر دغدغههای روزمره فقرا را از میان گپوگفت با آنان دریابیم.
رویکرد آزمونی در علوم انسانی
به همین منظور رویکرد نسبتا جدیدی در اقتصاد توسعه در سالهای اخیر بهوجود آمده است که پایه و اساس آن درک مسأله و ارائه راهحل برمبنای شواهد قابل استناد است که به آن رویکرد آزمونی گفته میشود و اساس بسیاری از تحولات را در اقتصاد توسعه پدید آورده است. درواقع روش یا رویکرد آزمونی (Experimental) از زمانهای بسیار قدیم و در علوم تجربی وجود داشته است، بدین صورت که دانشمندان علوم طبیعی برای یافتن تأثیرات داروها بر انسانها دست به آزمایش و مشاهده میزدند اما در علوم انسانی و اجتماعی استفاده از این روش چندان مرسوم نبوده است، درواقع مسأله یافتن علیّت در پدیدههای انسانی و اجتماعی بهدلیل دشواری ذاتی این پدیدهها با سایر پدیدههای موجود در عالم متفاوت است و نخستین بار جان استوارت میل، فیلسوف انگلیسی سده ۱۹ میلادی بهطور مشخص به موضوع علیّت در پدیدههای انسانی پرداخت. میل معتقد بود که دو رویکرد کلی برای مطالعه علیّت وجود دارد که نخستین آن پژوهشهای شهودی بود. در این روش پژوهشگر برای پیدا کردن علیّت در یک پدیده، به دنبال تفاوتهای طبیعی بین پدیدههای مختلف بود و تلاش میکرد دادهای مجزا را بهعنوان علت پیدایش طیفهای مختلف نتایج پیدا کند. اما روش دوم پژوهشهای آزمونی بود که یکی از اصولیترین روشها برای بهدست آوردن تبیین علی از فرضیهای نظری (تاثیر معنادار متغیر مستقل بر متغیر وابسته) است.
در این روش پژوهشگر با تشکیل دو گروه کاملا مشابه به نام گروه آزمایش و گروه شاهد (مقایسه) و ایجاد مداخله یا همان اعمال تغییر در گروه آزمایش، یک آزمون را انجام میدهد. درصورتیکه نتایج بهدست آمده برای هریک از این گروهها، با کنترل سایر عوامل احتمالی مؤثر، باهم متفاوت باشد، میتوان ادعا کرد که این تفاوت ناشی از مداخله صورت گرفته توسط پژوهشگر است. در چند دهه اخیر تعداد زیادی از پژوهشگران علوم اجتماعی بهخصوص اقتصاددانان بهدنبال استفاده از مزایای روشهای آزمونی مورداستفاده در علوم طبیعی بودهاند و به همین منظور آزمونهای آزمایشگاهی و میدانی گستردهای را در جهان واقعی اجرا کردهاند، به این معنی که افراد در دنیای واقعی را به دو گروه آزمایش و مقایسه تقسیم میکنند تا تغییرات واقعی موردانتظارشان را مشاهده کنند. این آزمونها برای گستره بزرگی از پرسشها استفاده میشوند، بعضی مواقع هدف از یک آزمون ارزیابی ادعاهای نظری بهوسیله آزمون کردن روابط علّی است. برای مثال پژوهشگران نظریه بازیها از آزمونهای آزمایشگاهی استفاده میکنند تا نشان دهند که چگونه نااطمینانی یا شانس میتواند یک معامله با دوطرف خریدار و فروشنده را تحت تاثیر قرار دهد. این آزمونها اغلب در فضاهای بهشدت انتزاعی اجرا میشوند که قوانین آن به سبک معاملات در دنیای واقعی درآمدهاند و آزمودنیها در آن، افراد معمولی (مانند اعضای یک دانشگاه یا اجتماع) و نه تجار و دیپلماتها و قانونگذاران هستند؛ به این دسته از آزمونها آزمون آزمایشگاهی گفته میشود. در طرف دیگر آزمونهایی قرار دارند که تلاش میکنند بهشدت واقعی و غیرانتزاعی باشند؛ این آزمونهای تصادفی که در جهان واقعی اجرا میشوند آزمونهای میدانی هستند. واژه میدانی به این دلیل که آزمایشهای کشاورزی همیشه در مزارع و زمینها انجام میشده و این آزمونها تاحدودی مشابه آزمایشهای تجربی هستند، بهکار برده میشود. بنابراین رویکرد آزمونی، رویکرد نسبتاً جدیدی را در اقتصاد توسعه تشکیل میدهد که به جای طرح پرسشهای کلی که تاکنون پاسخی مناسب برایشان پیدا نشده است، با طرح پرسشهای کوچک و انجام آزمونهای آزمایشگاهی و میدانی مختلف توانستهاند پاسخهای کارا و مناسبی برای مسائل مختلف از قبیل فقر و تبعیضهای جنسیتی پیدا کنند. همچنین سیاستگذاران و متولیانی که میخواهند برنامههایی برای بهبود وضعیت فقرا اجرا کنند نیز با استفاده از این آزمونها میتوانند پیامدهای سیاست و برنامه موردنظرشان را از این طریق ارزیابی و پیشبینی کنند.
دانشآموخته اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
بیشتر از ۶۰ سال از تولد علم توسعه میگذرد، علمی که هدف غایی و نهاییاش رهایی انسانها از درد، رنج و بدبختی است. اگرچه توسعه در یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده، تمامی ابعاد زندگی بشر را دربرمیگیرد و از پزشکی تا جامعهشناسی و اقتصاد همه درباره آن نظر میدهند اما با یک نگاه دقیقتر و اقتصادی صرف، توسعه و بهطور ویژه اقتصاد توسعه به دنبال از بین بردن فقر و نابرابریهای اقتصادی است. نظریهپردازان و اقتصاددانان از بدو پیدایش اقتصاد توسعه سعی در ارائه نظریات و راهکارهای مختلف داشتهاند؛ راهکارهایی که طیف گستردهای از تلاشها برای افزایش رشد اقتصادی و راهحلهای بازارمحور مانند کاهش محدودیت تجارت خارجی تا کمکهای کلان جهانی و هدایای خیرخواهانه و حتی افزایش فرصتهای انتخاب افراد در جامعه را شامل میشود و بعضا به نتایج متفاوت و متناقضی نیز رسیده است.
اما تصویری که از سطح پایین بهداشت و رفاه و تحصیلات در بسیاری از مناطق فقیرنشین کشورهای توسعهنیافته و حتی درحال توسعه مشاهده میشود نه تنها به ما نشان میدهد که در دستیابی به رهیافتی عملی و قابلاجرا برای از بین بردن فقر و نابرابری ناکام ماندهایم بلکه این نکته را گوشزد میکند که اساسا توسعهنیافتگی و فقر حاصل هزاران مسأله کوچکتر است که راهحلهای احتمالی آنها ضرورتا در یک راستا نیستند و بهصورت کلی یک راهحل طلایی کلاننگر برای مبارزه با فقر و رسیدن به توسعهیافتگی وجود ندارد.بنابراین باید از نگاه کلاننگر و بالا به پایین و طرح پرسشهای بزرگ در اقتصاد توسعه مانند این پرسش که چقدر باید به بازار آزاد در کمک به فقرا باور داشته باشیم؟ و یا اینکه اساسا کمکهای جهانی نقشی در این زمینه ایفا میکنند؟ فاصله بگیریم و با تغییر رویکرد، یک نگاه از پایین به بالا، توجه به جزئیات، درک روش تصمیمگیری مردم و احترام به شواهد ارزیابیها از یک طرف دادههای خرد را هسته تحلیل در سیاستگذاریهای توسعه قرار دهیم و از طرف دیگر دغدغههای روزمره فقرا را از میان گپوگفت با آنان دریابیم.
رویکرد آزمونی در علوم انسانی
به همین منظور رویکرد نسبتا جدیدی در اقتصاد توسعه در سالهای اخیر بهوجود آمده است که پایه و اساس آن درک مسأله و ارائه راهحل برمبنای شواهد قابل استناد است که به آن رویکرد آزمونی گفته میشود و اساس بسیاری از تحولات را در اقتصاد توسعه پدید آورده است. درواقع روش یا رویکرد آزمونی (Experimental) از زمانهای بسیار قدیم و در علوم تجربی وجود داشته است، بدین صورت که دانشمندان علوم طبیعی برای یافتن تأثیرات داروها بر انسانها دست به آزمایش و مشاهده میزدند اما در علوم انسانی و اجتماعی استفاده از این روش چندان مرسوم نبوده است، درواقع مسأله یافتن علیّت در پدیدههای انسانی و اجتماعی بهدلیل دشواری ذاتی این پدیدهها با سایر پدیدههای موجود در عالم متفاوت است و نخستین بار جان استوارت میل، فیلسوف انگلیسی سده ۱۹ میلادی بهطور مشخص به موضوع علیّت در پدیدههای انسانی پرداخت. میل معتقد بود که دو رویکرد کلی برای مطالعه علیّت وجود دارد که نخستین آن پژوهشهای شهودی بود. در این روش پژوهشگر برای پیدا کردن علیّت در یک پدیده، به دنبال تفاوتهای طبیعی بین پدیدههای مختلف بود و تلاش میکرد دادهای مجزا را بهعنوان علت پیدایش طیفهای مختلف نتایج پیدا کند. اما روش دوم پژوهشهای آزمونی بود که یکی از اصولیترین روشها برای بهدست آوردن تبیین علی از فرضیهای نظری (تاثیر معنادار متغیر مستقل بر متغیر وابسته) است.
در این روش پژوهشگر با تشکیل دو گروه کاملا مشابه به نام گروه آزمایش و گروه شاهد (مقایسه) و ایجاد مداخله یا همان اعمال تغییر در گروه آزمایش، یک آزمون را انجام میدهد. درصورتیکه نتایج بهدست آمده برای هریک از این گروهها، با کنترل سایر عوامل احتمالی مؤثر، باهم متفاوت باشد، میتوان ادعا کرد که این تفاوت ناشی از مداخله صورت گرفته توسط پژوهشگر است. در چند دهه اخیر تعداد زیادی از پژوهشگران علوم اجتماعی بهخصوص اقتصاددانان بهدنبال استفاده از مزایای روشهای آزمونی مورداستفاده در علوم طبیعی بودهاند و به همین منظور آزمونهای آزمایشگاهی و میدانی گستردهای را در جهان واقعی اجرا کردهاند، به این معنی که افراد در دنیای واقعی را به دو گروه آزمایش و مقایسه تقسیم میکنند تا تغییرات واقعی موردانتظارشان را مشاهده کنند. این آزمونها برای گستره بزرگی از پرسشها استفاده میشوند، بعضی مواقع هدف از یک آزمون ارزیابی ادعاهای نظری بهوسیله آزمون کردن روابط علّی است. برای مثال پژوهشگران نظریه بازیها از آزمونهای آزمایشگاهی استفاده میکنند تا نشان دهند که چگونه نااطمینانی یا شانس میتواند یک معامله با دوطرف خریدار و فروشنده را تحت تاثیر قرار دهد. این آزمونها اغلب در فضاهای بهشدت انتزاعی اجرا میشوند که قوانین آن به سبک معاملات در دنیای واقعی درآمدهاند و آزمودنیها در آن، افراد معمولی (مانند اعضای یک دانشگاه یا اجتماع) و نه تجار و دیپلماتها و قانونگذاران هستند؛ به این دسته از آزمونها آزمون آزمایشگاهی گفته میشود. در طرف دیگر آزمونهایی قرار دارند که تلاش میکنند بهشدت واقعی و غیرانتزاعی باشند؛ این آزمونهای تصادفی که در جهان واقعی اجرا میشوند آزمونهای میدانی هستند. واژه میدانی به این دلیل که آزمایشهای کشاورزی همیشه در مزارع و زمینها انجام میشده و این آزمونها تاحدودی مشابه آزمایشهای تجربی هستند، بهکار برده میشود. بنابراین رویکرد آزمونی، رویکرد نسبتاً جدیدی را در اقتصاد توسعه تشکیل میدهد که به جای طرح پرسشهای کلی که تاکنون پاسخی مناسب برایشان پیدا نشده است، با طرح پرسشهای کوچک و انجام آزمونهای آزمایشگاهی و میدانی مختلف توانستهاند پاسخهای کارا و مناسبی برای مسائل مختلف از قبیل فقر و تبعیضهای جنسیتی پیدا کنند. همچنین سیاستگذاران و متولیانی که میخواهند برنامههایی برای بهبود وضعیت فقرا اجرا کنند نیز با استفاده از این آزمونها میتوانند پیامدهای سیاست و برنامه موردنظرشان را از این طریق ارزیابی و پیشبینی کنند.
ارسال نظر