آیا «زنان نانآور» خوشحال هستند؟
مفهوم «زن در مقام نانآور خانه» در کشور ما چندان جاافتاده نیست. قدیمترها اگر میگفتند مردی در خانه نشسته و همسرش کار میکند و نان سفره را میآورد، همه مطمئن بودند آن مرد حتما مشکلی دارد یا خدای ناکرده مریض است، اما حالا در این زمانه به لطف دنیای مجازی و مشتقاتش شاید کمی با این مساله نرمتر برخورد شود؛ اما هنوز باور عمومی بر این است که مرد و زن با هم میتوانند نان خانه را سر سفره بیاورند. بخش اعظمی از جوامع سنتی بر این باورند که زن در محیط خانه در مقایسه با مرد میتواند مفیدتر باشد؛ چراکه کارهای خانه و مراقبت از فرزندان نیاز به ظرافت و دقتی دارد که مختص خانمهاست.
مفهوم «زن در مقام نانآور خانه» در کشور ما چندان جاافتاده نیست. قدیمترها اگر میگفتند مردی در خانه نشسته و همسرش کار میکند و نان سفره را میآورد، همه مطمئن بودند آن مرد حتما مشکلی دارد یا خدای ناکرده مریض است، اما حالا در این زمانه به لطف دنیای مجازی و مشتقاتش شاید کمی با این مساله نرمتر برخورد شود؛ اما هنوز باور عمومی بر این است که مرد و زن با هم میتوانند نان خانه را سر سفره بیاورند. بخش اعظمی از جوامع سنتی بر این باورند که زن در محیط خانه در مقایسه با مرد میتواند مفیدتر باشد؛ چراکه کارهای خانه و مراقبت از فرزندان نیاز به ظرافت و دقتی دارد که مختص خانمهاست. بهعلاوه عدهای هم معتقدند که جوامع کشورهای در حال توسعه تا هر اندازه به ابزار مدرن کشورهای توسعهیافته دسترسی داشته باشند، همچنان از محیطی مردانه و طبعا خشن برخوردارند؛ محیطی که مناسب حضور فعال خانمها نیست.
این باور شاید تا حدودی حقیقت داشته باشد، اما در زمانهای زندگی میکنیم که جامعه به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند حضور زنان است. زنان هم که ثابت کردهاند دیگر به داشتن نقش منفعل در روند رشد جامعه اکتفا نمیکنند و تا جایی که امکان دارد نهایت تلاششان را برای مشارکت فعال در جامعه به خرج می دهند.
اما مقوله «زن نانآور» مفهومی کاملا متفاوت دارد. اگر فرض کنیم جامعه به قدری به پیشرفت رسیده که دیگر خبری از پیشداوریها و پساداوریها نیست، میتوان حضور زنهای بیشماری را در جامعه پذیرفت که به عنوان تنها نانآور خانه کار میکنند و همسر و فرزندانشان هم هیچ مشکلی با این موضوع ندارند.
اما حتی در جامعهای کاملا پیشرفته هم وقتی پای زنهایی به میان میآید که نه از سر میل باطنی؛ بلکه به اجبار تبدیل به تنها نانآور خانه شدهاند، ورق برمیگردد. بررسیهای جدید نشان میدهد زنهایی که خودشان مقام «نانآور خانه» را انتخاب نکردهاند، مادر و همسران خوشحالی نیستند و نسبت به زندگی خود رضایت ندارند.
تحقیقی که در آمریکا از سوی انجمن مادران شاغل روی 2 هزار مادر و پدر شاغل از جمله 820 زن نانآور انجام شد، نشان میدهد که تنها 29 درصد زنان به انتخاب خودشان تبدیل به تنها نانآور خانه شدهاند. 71 درصد دیگر به خاطر شرایط مجبور به پذیرش این عنوان شدهاند. این در حالی است که 59 درصد از مردان نانآور به انتخاب خودشان نانآور خانه شدهاند.
به هر حال از آنجایی که به صورت قراردادی مسوولیت خانهداری و مراقبت از فرزندان از ازل بر عهده مادر بوده و هنوز هم هست، مردان اگر هم در خانه بمانند و کار نکنند، همچنان بخش زیادی از مسوولیت یا دستکم نگرانیهای خانه روی دوش خانم خانه خواهد بود. البته این حقیقت مطلق نیست و بدون شک مردهای خانهداری هم وجود دارند که از پس مسوولیتهای خود به خوبی برآیند.
اما واقعا دلیل این میزان نارضایتی در میان زنهایی که خودشان مقام نانآور خانه را انتخاب نکردهاند، چیست؟ پاسخ این سوال را باید با یکی دیگر از یافتههای این تحقیق داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد 89 درصد از زنان نانآوری که از زندگی و انتخاب خود راضی هستند، در واقع از عملکرد همسر خود در خانه، چه به لحاظ انجام کارهای خانه و چه تربیت و مراقبت از فرزندان، راضیاند.
نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که وقتی پای رضایت از زندگی به میان میآید، تفاوت بسیار زیادی میان مردان و زنان نانآور وجود دارد. جای تعجب ندارد که مردان نانآور نسبت به زنان نانآور خوشحالتر و راضیتر هستند. چون به هر حال کار بیرون از خانه هر چقدر برای یک مرد سخت باشد، به اندازه کار در خانه و به خصوص مراقبت از فرزندان سخت نیست. آمار و ارقام به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که ۷۶ درصد مردان نانآور نسبت به تقسیم وظایف در خانواده خود رضایت کامل دارند.
با وجود تفاوتهای عمده میان دیدگاه زنان و مردان به مقوله نانآوری یک دیدگاه مشترک میان آنها وجود دارد؛ مردان و زنانی که در این تحقیق شرکت کردند، بر سر این حقیقت با هم توافق نظر دارند که «انتظار زن و مرد یک خانواده از نقشها و مسوولیتهای یکدیگر نیاز به تغییر دارد.» 74 درصد از زنان نانآور و 72 درصد از مردان نانآور حاضر در این تحقیق بر این باورند که جامعه با وجود مردان به عنوان «نانآور اصلی خانه» راحتتر خواهد بود.
این نتیجهای است که مردان و زنان شاغل جامعه آمریکا به آن رسیدهاند؛ کشوری که از میان هر ۱۰ خانوادهای که صاحب فرزند است، مادر چهار خانواده نانآور اصلی یا تنها نانآور محسوب میشود. البته با توجه به اینکه تعداد زنان نانآور در سراسر دنیا رو به افزایش است - چراکه شرایط اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف ایجاب میکند زنان هم نقش فعالی در جوامع داشته باشند - تصویر جوامع کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته از خانواده، به معنای مرسوم و سنتی آن، بدون شک تغییر خواهد کرد. شیوه زندگی نسلهای جدید و جوانتر گواه بارزی برای اثبات این ادعا است.
این باور شاید تا حدودی حقیقت داشته باشد، اما در زمانهای زندگی میکنیم که جامعه به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند حضور زنان است. زنان هم که ثابت کردهاند دیگر به داشتن نقش منفعل در روند رشد جامعه اکتفا نمیکنند و تا جایی که امکان دارد نهایت تلاششان را برای مشارکت فعال در جامعه به خرج می دهند.
اما مقوله «زن نانآور» مفهومی کاملا متفاوت دارد. اگر فرض کنیم جامعه به قدری به پیشرفت رسیده که دیگر خبری از پیشداوریها و پساداوریها نیست، میتوان حضور زنهای بیشماری را در جامعه پذیرفت که به عنوان تنها نانآور خانه کار میکنند و همسر و فرزندانشان هم هیچ مشکلی با این موضوع ندارند.
اما حتی در جامعهای کاملا پیشرفته هم وقتی پای زنهایی به میان میآید که نه از سر میل باطنی؛ بلکه به اجبار تبدیل به تنها نانآور خانه شدهاند، ورق برمیگردد. بررسیهای جدید نشان میدهد زنهایی که خودشان مقام «نانآور خانه» را انتخاب نکردهاند، مادر و همسران خوشحالی نیستند و نسبت به زندگی خود رضایت ندارند.
تحقیقی که در آمریکا از سوی انجمن مادران شاغل روی 2 هزار مادر و پدر شاغل از جمله 820 زن نانآور انجام شد، نشان میدهد که تنها 29 درصد زنان به انتخاب خودشان تبدیل به تنها نانآور خانه شدهاند. 71 درصد دیگر به خاطر شرایط مجبور به پذیرش این عنوان شدهاند. این در حالی است که 59 درصد از مردان نانآور به انتخاب خودشان نانآور خانه شدهاند.
به هر حال از آنجایی که به صورت قراردادی مسوولیت خانهداری و مراقبت از فرزندان از ازل بر عهده مادر بوده و هنوز هم هست، مردان اگر هم در خانه بمانند و کار نکنند، همچنان بخش زیادی از مسوولیت یا دستکم نگرانیهای خانه روی دوش خانم خانه خواهد بود. البته این حقیقت مطلق نیست و بدون شک مردهای خانهداری هم وجود دارند که از پس مسوولیتهای خود به خوبی برآیند.
اما واقعا دلیل این میزان نارضایتی در میان زنهایی که خودشان مقام نانآور خانه را انتخاب نکردهاند، چیست؟ پاسخ این سوال را باید با یکی دیگر از یافتههای این تحقیق داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد 89 درصد از زنان نانآوری که از زندگی و انتخاب خود راضی هستند، در واقع از عملکرد همسر خود در خانه، چه به لحاظ انجام کارهای خانه و چه تربیت و مراقبت از فرزندان، راضیاند.
نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که وقتی پای رضایت از زندگی به میان میآید، تفاوت بسیار زیادی میان مردان و زنان نانآور وجود دارد. جای تعجب ندارد که مردان نانآور نسبت به زنان نانآور خوشحالتر و راضیتر هستند. چون به هر حال کار بیرون از خانه هر چقدر برای یک مرد سخت باشد، به اندازه کار در خانه و به خصوص مراقبت از فرزندان سخت نیست. آمار و ارقام به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که ۷۶ درصد مردان نانآور نسبت به تقسیم وظایف در خانواده خود رضایت کامل دارند.
با وجود تفاوتهای عمده میان دیدگاه زنان و مردان به مقوله نانآوری یک دیدگاه مشترک میان آنها وجود دارد؛ مردان و زنانی که در این تحقیق شرکت کردند، بر سر این حقیقت با هم توافق نظر دارند که «انتظار زن و مرد یک خانواده از نقشها و مسوولیتهای یکدیگر نیاز به تغییر دارد.» 74 درصد از زنان نانآور و 72 درصد از مردان نانآور حاضر در این تحقیق بر این باورند که جامعه با وجود مردان به عنوان «نانآور اصلی خانه» راحتتر خواهد بود.
این نتیجهای است که مردان و زنان شاغل جامعه آمریکا به آن رسیدهاند؛ کشوری که از میان هر ۱۰ خانوادهای که صاحب فرزند است، مادر چهار خانواده نانآور اصلی یا تنها نانآور محسوب میشود. البته با توجه به اینکه تعداد زنان نانآور در سراسر دنیا رو به افزایش است - چراکه شرایط اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف ایجاب میکند زنان هم نقش فعالی در جوامع داشته باشند - تصویر جوامع کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته از خانواده، به معنای مرسوم و سنتی آن، بدون شک تغییر خواهد کرد. شیوه زندگی نسلهای جدید و جوانتر گواه بارزی برای اثبات این ادعا است.
ارسال نظر