گفتوگو با آرش صمیمی آهنگساز و نوازنده فلوت
جهانیشدن موسیقی سنتی نزدیک است
لی لا رضایی آرش صمیمی یکی از نوازندگان و آهنگسازان حرفهای موسیقی ایرانی و موسیقی کردی است. او ساز فلوت را بهصورت حرفهای مینوازد و تاکنون در آلبومهای بسیاری نوازندگی کرده است. این آهنگساز از سال ۱۳۶۴ آموزش نوازندگی فلوت را آغاز و از سال ۶۹ رسما در ارکستر رادیو کرمانشاه نوازندگی کرده است. او میگوید: فعالیت پدرش درعرصه موسیقی باعث شده تا علاقه اش به این هنر از دوران کودکی در او شکل بگیرد و گوشش به موسیقی پاپ عادت کند. صمیمی با تاثیر از صدای فلوت زنده یادان عماد رام و خسرو پیشکاری این ساز را انتخاب کرده است.
لی لا رضایی آرش صمیمی یکی از نوازندگان و آهنگسازان حرفهای موسیقی ایرانی و موسیقی کردی است. او ساز فلوت را بهصورت حرفهای مینوازد و تاکنون در آلبومهای بسیاری نوازندگی کرده است.این آهنگساز از سال 1364 آموزش نوازندگی فلوت را آغاز و از سال 69 رسما در ارکستر رادیو کرمانشاه نوازندگی کرده است. او میگوید: فعالیت پدرش درعرصه موسیقی باعث شده تا علاقه اش به این هنر از دوران کودکی در او شکل بگیرد و گوشش به موسیقی پاپ عادت کند. صمیمی با تاثیر از صدای فلوت زنده یادان عماد رام و خسرو پیشکاری این ساز را انتخاب کرده است. آنچه میخوانید گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با این نوازنده و آهنگساز است.
ساز تخصصی شما فلوت است و ممکن است آنقدرها طرفدار نداشته باشد. جایگاه این ساز در موسیقی ایران کجا است؟ در موسیقی پاپ و ارکسترال ملی به ویژه در ارکستر گلها در سالهای دور از این ساز ایرانی استفاده خوبی میشد و مرحوم سیروس حدادی سولیست گلها بودند و آثار بزرگی از خود برجای گذاشتند. متاسفانه امروزه فلوت نوازی ایرانی به شکل عجیبی فراموش شده است.
این ساز در موسیقی دنیا چه جایگاهی دارد؟
فلوت توسط شادروان عماد رام و پنجه سحرآمیزش سالها پیش بهعنوانسازی ایرانی به دنیا معرفی شده است. او یک نابغه تمام عیار در نوازندگی فلوت ایرانی بود و همراه استاد پایور نوازندگی میکرد و صدای سنتور را با فلوت در هم میآمیختند وحتی در خارج از کشورهم در دهه هفتاد شمسی، کنسرتهای بزرگی با ارکستر سنفونیک لهستان و لس آنجلس برگزار کردند.
فکر میکنید بتوان فلوت را بهعنوانسازی ایرانی به دنیا معرفی کرد و با موسیقی روز دنیا تلفیقش کرد؟
امروزه ساز فلوت در دنیا بیشتر در ارکسترسنفونیکها و گاه در موسیقی پاپ کاربرد دارد و تا اندازه زیادی بهعنوان سولیست جایگاهش را از دست داده است. در گذشته نوابغی همچون باخ و موتزارت کنسرتوهای فلوت مینوشتند اما حالا دیگر خبری از آن موسیقیهای فاخر نیست و ارکسترهای بزرگ در قالب یک کیبورد با سمپلهای فراوان به اجرا در میآیند.
در شرایطی که این روزها موسیقی بیشتر به سمت الکترونیک حرکت میکند، فکر نمیکنید جایگاه نوازندگی رو به نابودی است؟
موسیقی الکترونیک جایگاه خودش را دارد و من هرگز آن را نفی نمیکنم. اما باید توجه کرد که هرچیزی جایگاه خودش را دارد و قرار نیست به دلیل رشد موسیقی الکترونیک، موسیقی کلاسیک و ارکسترال به نابودی کشیده شود. افراط بیش از حد و ارزان بودن استفاده از سازهای الکترونیک شرایط را به وجود آورده که این روزها تنها موسیقیای تولید میشود که مصرفی است و تاریخ مصرف دارد.
به نظر شما چرا آثار دهه ۴۰ و ۵۰ موسیقی ما ماندگار شدهاند ؟
در آن دوره تفکر و سواد با احساس در هم میآمیختند و این شاخصها در تولید یک اثر نقش داشتند. امروز اما موسیقی ما تصادفی ساخته میشود و تصادفی هم تنظیم میشود. تلفیق شعر و موسیقی اصلا در موسیقی پاپ امروز معنا ندارد و ساز زنده در آثار امروزه جایگاهی ندارد. نکته جالب این است که بدون داشتن علم موسیقی هم میتوان با سازهای الکترونیک کار کرد و به همین دلیل است که هر روز تعداد آهنگسازها زیادتر میشود ودر مقابل محتوای تولیدی ضعیفتر!
آیا موسیقی الکترونیک و استفاده از سمپلها میتوانند جای سازهای آکوستیک را بگیرند و به موسیقی جان دهند؟
در بخش سازهای بادی برنجی، پیانو،گیتارباس، درامز و برخی سازهای کوبه و حتی ویلنسل و کنرباس، سمپلهای خوبی وجود دارند. چون این مدل سازها معمولا در پشت سازهایی مثل ویلن قرار میگیرند و حضور کمرنگتری دارند استفاده از آنها اشکالی ندارد اما هرگز هچ صدایی جای ساز زنده را نخواهد گرفت.
ساز زنده در یک اجرای استودیویی چه تفاوتی با موسیقی اکوستیک دارد؟
جواب این سوال مشخص است چرا که انتقال حس با استفاده از ساز زنده در مقابل ارکستر الکترونیک بسیار متفاوت است و ساز زنده به موسیقی جان میبخشد و شبیه تابلوی لبخند ژکوند روح دارد وبه همین دلیل هم بر دل مینشیند. البته برای مخاطبان عام شاید فرقی وجود نداشته باشد و متوجه ظرافتهای کار نشوند.
شما در حرفهایتان به شیوه نوازندگی عماد رام اشاره کردهاید. چرا کسی آن شیوه را نمینوازد؟
من سعی میکنم به همان شیوه ساز بزنم. ردپای نوازندگی عماد رام را در نوازندگی بسیاری از نوازندگان میتوان دید. من سالها تلاش کردم و توانستم سبک و شیوه عماد رام را احیا کنم و فلوت را بهشیوه ایشان و کاملا ایرانی بنوازم. تمام آثارشان را گوش کرده و نت به نت کار کردم تا بتوانم شیوه او را درست اجرا کنم. البته باید اشاره کنم که هیچ نوازندهای عماد رام نمیشود و او تکرارناشدنی است. با این حال من157 اثر در آرشیو رادیو تنظیم کردهام که برخی فلوت ایرانی دارند اما انگار زمانه با این سبک فلوت نوازی سر سازش و مهربانی ندارد.
چشمانداز موسیقی ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
در موسیقی سنتی پیشرفت بسیاری حاصل شده است و چون من نی هم مینوازم و شاگرد استاد حسن ناهید بوده ام و موسیقی ایرانی را میشناسم میتوانم بگویم جهانی شدن موسیقی سنتی ما بسیار نزدیک است کما اینکه استاد شجریان و شهرام ناظری دو خواننده بزرگ و جهانی ما هستند.
ساز تخصصی شما فلوت است و ممکن است آنقدرها طرفدار نداشته باشد. جایگاه این ساز در موسیقی ایران کجا است؟ در موسیقی پاپ و ارکسترال ملی به ویژه در ارکستر گلها در سالهای دور از این ساز ایرانی استفاده خوبی میشد و مرحوم سیروس حدادی سولیست گلها بودند و آثار بزرگی از خود برجای گذاشتند. متاسفانه امروزه فلوت نوازی ایرانی به شکل عجیبی فراموش شده است.
این ساز در موسیقی دنیا چه جایگاهی دارد؟
فلوت توسط شادروان عماد رام و پنجه سحرآمیزش سالها پیش بهعنوانسازی ایرانی به دنیا معرفی شده است. او یک نابغه تمام عیار در نوازندگی فلوت ایرانی بود و همراه استاد پایور نوازندگی میکرد و صدای سنتور را با فلوت در هم میآمیختند وحتی در خارج از کشورهم در دهه هفتاد شمسی، کنسرتهای بزرگی با ارکستر سنفونیک لهستان و لس آنجلس برگزار کردند.
فکر میکنید بتوان فلوت را بهعنوانسازی ایرانی به دنیا معرفی کرد و با موسیقی روز دنیا تلفیقش کرد؟
امروزه ساز فلوت در دنیا بیشتر در ارکسترسنفونیکها و گاه در موسیقی پاپ کاربرد دارد و تا اندازه زیادی بهعنوان سولیست جایگاهش را از دست داده است. در گذشته نوابغی همچون باخ و موتزارت کنسرتوهای فلوت مینوشتند اما حالا دیگر خبری از آن موسیقیهای فاخر نیست و ارکسترهای بزرگ در قالب یک کیبورد با سمپلهای فراوان به اجرا در میآیند.
در شرایطی که این روزها موسیقی بیشتر به سمت الکترونیک حرکت میکند، فکر نمیکنید جایگاه نوازندگی رو به نابودی است؟
موسیقی الکترونیک جایگاه خودش را دارد و من هرگز آن را نفی نمیکنم. اما باید توجه کرد که هرچیزی جایگاه خودش را دارد و قرار نیست به دلیل رشد موسیقی الکترونیک، موسیقی کلاسیک و ارکسترال به نابودی کشیده شود. افراط بیش از حد و ارزان بودن استفاده از سازهای الکترونیک شرایط را به وجود آورده که این روزها تنها موسیقیای تولید میشود که مصرفی است و تاریخ مصرف دارد.
به نظر شما چرا آثار دهه ۴۰ و ۵۰ موسیقی ما ماندگار شدهاند ؟
در آن دوره تفکر و سواد با احساس در هم میآمیختند و این شاخصها در تولید یک اثر نقش داشتند. امروز اما موسیقی ما تصادفی ساخته میشود و تصادفی هم تنظیم میشود. تلفیق شعر و موسیقی اصلا در موسیقی پاپ امروز معنا ندارد و ساز زنده در آثار امروزه جایگاهی ندارد. نکته جالب این است که بدون داشتن علم موسیقی هم میتوان با سازهای الکترونیک کار کرد و به همین دلیل است که هر روز تعداد آهنگسازها زیادتر میشود ودر مقابل محتوای تولیدی ضعیفتر!
آیا موسیقی الکترونیک و استفاده از سمپلها میتوانند جای سازهای آکوستیک را بگیرند و به موسیقی جان دهند؟
در بخش سازهای بادی برنجی، پیانو،گیتارباس، درامز و برخی سازهای کوبه و حتی ویلنسل و کنرباس، سمپلهای خوبی وجود دارند. چون این مدل سازها معمولا در پشت سازهایی مثل ویلن قرار میگیرند و حضور کمرنگتری دارند استفاده از آنها اشکالی ندارد اما هرگز هچ صدایی جای ساز زنده را نخواهد گرفت.
ساز زنده در یک اجرای استودیویی چه تفاوتی با موسیقی اکوستیک دارد؟
جواب این سوال مشخص است چرا که انتقال حس با استفاده از ساز زنده در مقابل ارکستر الکترونیک بسیار متفاوت است و ساز زنده به موسیقی جان میبخشد و شبیه تابلوی لبخند ژکوند روح دارد وبه همین دلیل هم بر دل مینشیند. البته برای مخاطبان عام شاید فرقی وجود نداشته باشد و متوجه ظرافتهای کار نشوند.
شما در حرفهایتان به شیوه نوازندگی عماد رام اشاره کردهاید. چرا کسی آن شیوه را نمینوازد؟
من سعی میکنم به همان شیوه ساز بزنم. ردپای نوازندگی عماد رام را در نوازندگی بسیاری از نوازندگان میتوان دید. من سالها تلاش کردم و توانستم سبک و شیوه عماد رام را احیا کنم و فلوت را بهشیوه ایشان و کاملا ایرانی بنوازم. تمام آثارشان را گوش کرده و نت به نت کار کردم تا بتوانم شیوه او را درست اجرا کنم. البته باید اشاره کنم که هیچ نوازندهای عماد رام نمیشود و او تکرارناشدنی است. با این حال من157 اثر در آرشیو رادیو تنظیم کردهام که برخی فلوت ایرانی دارند اما انگار زمانه با این سبک فلوت نوازی سر سازش و مهربانی ندارد.
چشمانداز موسیقی ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
در موسیقی سنتی پیشرفت بسیاری حاصل شده است و چون من نی هم مینوازم و شاگرد استاد حسن ناهید بوده ام و موسیقی ایرانی را میشناسم میتوانم بگویم جهانی شدن موسیقی سنتی ما بسیار نزدیک است کما اینکه استاد شجریان و شهرام ناظری دو خواننده بزرگ و جهانی ما هستند.
ارسال نظر