بررسی وضعیت صنعت برق کشور؛
تغییر ساختار صنعت برق کشور پس از ۱۰ سال
تغییر ساختار صنعت برق کشور از سال ۱۳۸۲ آغاز شد و توانست با تدوین آئیننامهها و رویههای متعدد در مدتی قریب به ۱۰ سال، نیروگاههایی با قیمت و توان تولیدی بالا به بازار برق عرضه کند. امروزه دیگر صورتحسابها بر اساس آمادگی، قیمتدهی و جرائم صادر میشود. برخی از نیروگاهها به ویژه در خراسان، به بخش خصوصی که اکثرا نهادهای وابسته به دولت هستند واگذار شدهاند. اما پس از گذشت حدود یک دهه از تغییر ساختار صنعت برق در ایران نمیتوان از موفق بودن یا شکست این تغییر سخن گفت. برای روشن شدن موضوع تغییر ساختار صنعت برق مطالبی به شرح زیر برای خوانندگان عزیز ارائه میگردد.
تغییر ساختار صنعت برق کشور از سال 1382 آغاز شد و توانست با تدوین آئیننامهها و رویههای متعدد در مدتی قریب به 10 سال، نیروگاههایی با قیمت و توان تولیدی بالا به بازار برق عرضه کند. امروزه دیگر صورتحسابها بر اساس آمادگی، قیمتدهی و جرائم صادر میشود. برخی از نیروگاهها به ویژه در خراسان، به بخش خصوصی که اکثرا نهادهای وابسته به دولت هستند واگذار شدهاند. اما پس از گذشت حدود یک دهه از تغییر ساختار صنعت برق در ایران نمیتوان از موفق بودن یا شکست این تغییر سخن گفت. برای روشن شدن موضوع تغییر ساختار صنعت برق مطالبی به شرح زیر برای خوانندگان عزیز ارائه میگردد.
اهمیت صنعت برق
صنعت برق زیربناییترین صنعت در دنیای معاصر است. تمامی صنایع، بیمارستانها، شرکتها و ادارات و حتی زندگی افراد تحت تاثیر انرژی برق و محصولات برقی است. با وجود انرژی برق است که خدمات بانکها، ادارات، بیمارستانها و تقریبا همه تولیدات و خدمات امکان ارائه پیدا میکنند. مشکلات ناشی از قطع شدن برق برای هر جامعهای غیر قابل تصور خواهد بود. در کنار اهمیت این کالا و یا خدمت -که در کالا و خدمت بودن آن اختلاف وجود دارد- تولید، انتقال و توزیع آن نیز دارای ویژگیهای خاصی است که برخی از آنها عبارتند از:
۱-حساس بودن
۲-هزینهبر بودن
۳-غیرقابل ذخیره بودن
۴-نیاز داشتن به تکنولوژی بالا در تولید، انتقال و توزیعpic۱
برق کالایی حساس است و در بسیاری از کاربردها نمیتوان قیمتی برای عدم وجود آن در نظر گرفت به خصوص که پای مرگ و زندگی افراد در میان باشد. بنابراین یکی از وظایف اصلی دولتها ارائه انرژی برق مناسب به آحاد مردم است. علاوه بر آن تولید، انتقال و توزیع انرژی نیازمند سرمایهگذاریهای فراوان و تکنولوژی بالایی است. انرژی برق در طیف گسترده غیرقابل ذخیره است و یا حداقل برای ذخیره کردن آن بایستی هزینههای فراوان پرداخت که اغلب اقتصادی نیست.
به خاطر اهمیت روزافزون انرژی برق، دولتها در تولید و ارائه آن به مردم دخالت مینمایند و برای عرضه مناسب و به موقع آن حداکثر دقت و نظارت را به کار میگیرند. به این خاطر در بسیاری از کشورها، عرضه انرژی برق کاملا در انحصار دولت است. اما از آنجایی که انحصار در تولید و عرضه هر محصولی باعث ناکارآمدی سیستم میشود و انحصارگر در بیشتر مواقع هزینه ناکارآمدی خود را از مردم و یا از خزانه دولت تامین میکند، بسیاری از کشورها تصمیم گرفتند ساختار این صنعت را تغییر دهند.
تغییر ساختار برق در دنیا
در دهه ۱۹۹۰ میلادی برخی کشورها به استفاده از مزایای رقابت اقتصادی که درتولید سایر کالاها و خدمات کارآمدی خود را نشان داده و موجب افزایش کیفیت، کاهش هزینههای تولید و اختراعات بیشمار گردیده بود، تمایل نشان دادند. بر این مبنا تعدادی از کشورها ساختار برق خود را از حالت انحصاری خارج کرده و به حالت رقابتی تبدیل نمودند. البته با توجه به خاص بودن این صنعت، کشورهایی که با احتیاط بیشتری رقابت را در تولید، انتقال و توزیع وارد کردند در استفاده از مزایای رقابت موفقتر بودند و برخی کشورها مانند آمریکا که با شتاب بیشتری به سمت رقابت رفتند با معضلات بزرگی مانند ورشکستگی شرکتهای توزیع کننده برق مواجه شدند. از آن پس بود که تغییر ساختار برق با احتیاط بیشتری اجرا شد.
ساختار سنتی و ساختار رقابتی
با توجه به توضیحات ارائه شده، در صنعت برق دو نوع ساختار وجود دارد:
۱-ساختار سنتی یا انحصاری
۲-ساختار جدید یا رقابتی
نمودارهای زیر هر یک از این دو ساختار را نشان میدهد.pic۲
ساختار سنتی
همانطور که در نمودار بالا نشان داده شده است در ساختار سنتی، شرکت برق که در اکثر مواقع دولتی است وظیفه تولید، انتقال و توزیع را بر عهده دارد، که از آن با عنوان «انحصار» نام برده میشود.
ساختار رقابتی
در ساختار رقابتی، تولیدکنندگان انرژی برق، توان تولید انرژی خود را همراه با قیمتهای پیشنهادی در بازار برق ارائه میکند و شرکتهای توزیع نیز میزان انرژی مورد نیاز خود را با توجه به کمترین قیمت پیشنهادی از بازار برق خریداری میکنند. در این بازار، تولیدکنندگانی که قیمت تمام شده کمتری داشته باشند در رقابت با دیگران فروش بیشتری خواهند داشت و طبعا سود بیشتری میبرد. بنابراین در این ساختار همه تولید کنندگان به دنبال کاهش هزینههای تولید بوده و موجبات کاهش هزینههای تولید انرژی فراهم میشود.
به طور خلاصه، اهداف اصلی تغییر ساختار برق عبارتند از:
۱-جدا کردن بخشهای مختلف صنعت برق و قیمتگذاری برای خدمات هر یک از بخشها
۲-امکان استفاده از سرمایه بخش خصوصی در تولید، انتقال و توزیع انرژی
۳-امکان استفاده از دانش و مدیریت بخش خصوصی در تولید، انتقال و توزیع انرژی
۴-رقابتی کردن تولید انرژی و امکان کاهش هزینههای عرضه انرژی به مردم
چند نکته درباره رقابت در صنعت برق کشور
الف) تغییر ساختار برق در کشورهایی صورت گرفته است که اصل و اساس سیستم اقتصادی آنها بر مبنای بازار بوده است و رقابتی کردن صنعت برق انتهای صف خصوصیسازی این کشورها به شمار میآید. اما در کشور ما، هنوز بسیاری از صنایع سبک دولتی دارند و بنابراین رقابتی کردن صنعت برق زود هنگام شروع شده است. در کشوری مثل ایران که دولت در همه صنایع از تولید کفش گرفته تا آهن و ساختمانسازی سرمایهگذاری کرده است و با به وجود آوردن نوعی شبه انحصار، در زمینههای کماهمیت موجبات ضرر و زیان اقتصادی بخش خصوصی را فراهم میکند، اولویت خصوصیسازی با سایر صنایع است.
ب) سرمایهگذاریهای کلان گذشته موجب شده، تولید برق در ایران به اندازه مصرف مورد نیاز کشور باشد و کمتر اتفاق افتاده کمبودهای مزمن به وجود بیاید. بنابراین برای مشارکت بخش خصوصی، صرفا اقدام به فروش نیروگاههای موجود شده است و در چنین حالتی بخش خصوصی در اضافه تولید برق عملا نقشی اساسی بازی نمیکند.pic۳
ج) واگذاری اکثر نیروگاهها، به بخشهای شبه دولتی بوده است که اولا پولی برای خرید نیروگاهها پرداخت نکرده و بر اساس تبصره و بندهای مختلف تخفیفات ویژه خواستهاند و در واقع نوعی مالک بدون پرداخت دین بشمار میآیند و ثانیا شرکتها و موسسسات خریدار غالبا هیچ سابقهای در صنعت برق ندارند و این تجربه اولین تجربه آنها در صنعت برق محسوب میشود.
د) نبود شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ و متمول نیز معضل دیگری است. زیرا با قطع حمایت مالی دولت احتمالا سرمایهگذاری در صنعت برق با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد. صنعت برق صنعتی نیست که حتی بزرگترین شرکتهای خصوصی ایران بدون مشکل، بتوانند از عهده گردش مالی مورد نیاز آن برآیند.
ارسال نظر