دلایل ناتوانی ترامپ در پاره کردن برجام
کامران کرمی
همگان، اظهارات جنجالی دونالد ترامپ درخصوص پاره کردن برجام در دوران کارزار انتخاباتی اش با هیلاری کلینتون را که توافق هستهای را بدترین معامله برای آمریکا دانسته بود که به تقویت ایران در خاورمیانه منجر شده است، بیشتر شبیه یک جوک و شوخی سیاسی میدانستند، آن هم از سوی کسی که تجربه سیاست ورزی ندارد و بیشتر عمر خود را صرف پول و تجارت کرده است. اما در همان زمان که همگان باده مستانه پیروزی هیلاری را سر میدادند،یک اتفاق غیر قابل پیشبینی رخ داد و دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه پیروز پنجاه و هشتمین رقابتهای ریاستجمهوری در آمریکا شد و بیش از پیش گمانهها درباره واقعی شدن اظهارات او درخصوص برجام مطرح و مایه نگرانی افکار عمومی و اعضای ۱+۵ گردید.
کامران کرمی
همگان، اظهارات جنجالی دونالد ترامپ درخصوص پاره کردن برجام در دوران کارزار انتخاباتی اش با هیلاری کلینتون را که توافق هستهای را بدترین معامله برای آمریکا دانسته بود که به تقویت ایران در خاورمیانه منجر شده است، بیشتر شبیه یک جوک و شوخی سیاسی میدانستند، آن هم از سوی کسی که تجربه سیاست ورزی ندارد و بیشتر عمر خود را صرف پول و تجارت کرده است. اما در همان زمان که همگان باده مستانه پیروزی هیلاری را سر میدادند،یک اتفاق غیر قابل پیشبینی رخ داد و دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه پیروز پنجاه و هشتمین رقابتهای ریاستجمهوری در آمریکا شد و بیش از پیش گمانهها درباره واقعی شدن اظهارات او درخصوص برجام مطرح و مایه نگرانی افکار عمومی و اعضای ۱+۵ گردید.
اینکه ترامپ قادر باشد توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ را که دارای پشتوانه حقوق بینالملل است و قطعنامه شورای امنیت آن را بهعنوان یک توافق بینالمللی به رسمیت شناخته است، ملغی یا با تعدیل برخی بندها اصلاح کند، موضوع دشواری است که به سادگی شعارهای انتخاباتی نیست. چون ساختارهای آمریکا مانع از آن میشوند تا اظهارات شخصی و انتخاباتی که بعضا ناپخته و محصول فرآیندهای پشت پرده برای کسب رای و جلب نظر افکار عمومی است، بهعنوان خروجی تصمیمات در حوزه سیاست خارجی مطرح شود. همچنین عدم همسویی راهبردی اروپا و آمریکا درخصوص برجام مانع بسیار مهم دیگری برای ترامپ است که کار را برای او حتی در صورت اراده جدی برای لغو برجام بسیار دشوار میکند؛ چراکه اتحادیه قاره سبز راه خود را بهدلیل مشکلاتی که امروزه گریبانگیر آن شده، از جهانگشایی و یکه تازی آمریکا جدا کرده است.در این نوشتار به دلایل دشواریهای لغو برجام برای ترامپ اشاره شده است:
۱. تفاوت بین سیاستهای اعلامی و اعمالی
اظهارات ترامپ درباره برجام یادآور زمانی است که «ریچارد روزکرانس» نظریه پرداز معاصر آمریکایی روابط بینالملل از آن سخن میگفت :«لزومی ندارد که سیاست اعلامی با سیاست اعمالی یکی باشد، یعنی میتوانی چیزی را بگویی، اما چیز دیگری را به انجام برسانی... میتوانی بگویی «مبارزه با تروریسم»، اما از تروریستها حمایت مالی و لجستیکی به عمل آوری.» سخنان روزکرانس نشان میدهد که موقعیت و جایگاه گوینده سخن نقش مهمی در واقعی و غیرواقعی بودن اظهارات سیاستمداران بازی میکند. آنچه ترامپ در زمان کمپینهای انتخاباتی تحت عنوان پاره کردن برجام و بعدا با چرخش در مواضع از اصلاح برجام سخن به میان آورد، تا حد زیادی کارکرد انتخاباتی برای جلب نظر عمومی و ریخته شدن آرای انتخاباتی داشت و مسلما در مقام رئیسجمهور آمریکا چنین اظهاراتی آن هم با این عریانی و صراحت، امکان تحقق ندارد. در واقع سیاستهای اعلامی بیشتر برای فضاسازی و ایجاد موقعیت برای برتری صورت میگیرد و ممکن است در دو قالب تهدید بدون پشتوانه و یا پیشنهاد پاداش مطرح شود. در ارتباط بین دولتها این مسئله میتواند برای پیشدستی یا ضربه اول مطرح شود و دولت دیگر را بهدلیل پیامدهایی که تصور میکند واقعی است، به تغییر رفتار وادار کند، اما پس از تحقق این موضوع، سیاست اعلامی بهصورت اعمالی محقق نمیگردد.
۲. نقش ساختار در تعدیل اظهارنظرهای شخصی
نظام سیاسی در ایالاتمتحده آمریکا برخلاف دولتهای دیگر که از سیستمهای تلفیقی یا شخصی به شمار میروند و در آن نقش علایق و سلایق رهبران تصمیم گیرنده نقش مهمی در خروجی تصمیمات ایفا میکند، کاملا متاثر از فرآیندهای معطوف به ساختار است. اگرچه در آمریکا رئیسجمهور از قدرت اجرایی بسیار بالایی در مقام مقایسه با روسای جمهور دیگر کشورها برخوردار است، اما همزمان محدودیتها و نظام کنترلها بر قدرت او هم بسیار زیاد است. کنگره متشکل از سنا و مجلس نمایندگان، قضات دیوان عالی و همچنین نقش افکار عمومی در این کشور باعث شده تا دونالد ترامپ در قامت رئیسجمهوری جدید آمریکا توانایی اعمال نظرات شخصی خود را که بعضا ناشی از بیتجربگی سیاسی او به شمار میرود، نداشته باشد. از طرف دوم هم در خود بدنه دولت یعنی در قوه اجرایی بسیاری از کارشناسان، مشاوران، اتاقهای فکر و موسسات راهبردی پژوهشی باعث خواهند شد تا نظرات شخصی رئیسجمهور در یک روند پرسش و پاسخ و غربال قرار گیرد و نقاط مثبت آن تقویت و نقاط منفی حذف شود. در همین زمینه باراک اوباما، رئیسجمهور دموکرات گفته است که توافق هستهای ایران مثال خوبی است که «شکاف بین لفاظی و واقعیتها را در واشنگتن نشان میدهد؛» وقتی که مسوول آن نبودهاید میتوانید آن را توافق بد بخوانید، اما وقتی که درباره توافق و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای مسوولیت پیدا میکنید، احتمال آن که به واقعیتها نگاه کنید بیشتر خواهد شد.» این اظهارات دقیق اوباما نشان میدهد که عنصر نقش و جایگاه همواره بر عنصر شخص و نظرات او میچربد و در نهایت نظام کنترلها و محدودیتها بههمراه بدنه دولت در آمریکا متشکل از کارشناسان نظرات خام را بهصورت پخته در خروجی تصمیمات قرار میدهد.
۳. قطعنامه شورای امنیت
شاید با قاطعیت بتوان گفت که یکی از محدودیتهای ترامپ برای لغو برجام قطعنامه 2231 مصوب 20 ژوئیه 2015 است که برای استحکام حقوقی برجام در سطح بینالمللی به کار رفته و 15 عضو دائم و غیردائم شورای امنیت آن را به تصویب رساندند. استدلال اصلی بهکار رفته در این قطعنامه این است که برجام توافقی با یک کشور یا یک دولت نیست؛ بلکه بهعنوان یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تثبیت شده و با تصمیم یک دولت قابل تغییر نیست. این سازوکار لغو کلیه قطعنامههای ضدایرانی پیشین را بهدنبال داشت. بر اساس بند هفتم قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، مفاد قطعنامههای 1969 مربوط به سال 2006، 1737 مربوط به سال 2006، 1747 مربوط به سال 2007، 1803 مربوط به سال 2008، 1835 مربوط به سال 2008، 1929 مربوط به سال 2010 و 2224 مربوط به سال 2015 لغو شدهاند. بدترین این قطعنامهها، قطعنامه 1929 بود که هیلاری کلینتون، رقیب ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در شکلگیری آن نقشی اساسی داشت. از سوی دیگراستدلال مخالفان و موافقان برجام در داخل و خارج ایران این است که ترامپ با توسل به مکانیسم ماشه (Snapback) میتواند در روند این قطعنامه تداخل ایجاد کند. بند 11 قطعنامه 2231 میگوید اگر یکی از دولتهای طرف برجام درخصوص هر مسالهای که مصداق عدم پایبندی اساسی به برجام است، اعلامیهای صادر کند، ادامه اجرای بند 7 یعنی ادامه اجرای لغو قطعنامههای لغو شده، باید ظرف 30 روز مجددا در شورای امنیت به رای گذارده شود.در بند 12 هم تصریح شده است که اگر ظرف 30 روز از اعلام رسمی دولت مزبور درخصوص نقض اساسی برجام، شورای امنیت نتواند به تصویب یک قطعنامه جدید مبنی بر ادامه لغو قطعنامههای قبلی برسد، آنگاه از روز سی و یکم تمام قطعنامههای قبلی مجددا جاری گردیده و اجرای آنها همانطور که قبل از صدور قطعنامه 2231 ساری و جاری بود، از سر گرفته میشود. واضح است که سه کشور اروپایی بهعلاوه چین و روسیه در زمانی که تشخیص دهند استدلال ترامپ و آمریکا درخصوص این مکانیسم غیرواقعی است و ایران به تعهدات خود پایبند بوده و آژانس هم تایید کرده است، قطعا ظرف 30 روز یکی از این دولتها با پیش نویس جدیدی که مبنیبر لغو مجدد کلیه قطعنامههای قبلی است، قطعنامه 2231 مجددا به رای گذاشته و تصویب خواهد شد.
۴. عدم همسویی راهبردی اروپا با آمریکا
اما شاید مهمترین چالش ترامپ را بتوان در فقدان همراهی اتحادیه اروپا و دیگر اعضای 1+5 در پاره کردن، لغو یا اصلاح برجام دانست. اگر در زمان گذشته این همسویی استراتژیک وجود داشت، در شرایط کنونی چنین موضوعی بسیار دشوار خواهد بود. در همین ارتباط روز دوشنبه 24 آبان 95، اتحادیه اروپا در یک نشست اضطراری با تصویب بیانیه 10 مادهای از برجام حمایت و راه خود را از ترامپ جدا کرد. وزیران خارجه اتحادیه اروپا گفتند که این اتحادیه «تعهد قاطعی» نسبت به اجرای این توافق دارد. فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شب گذشته در پایان یک نشست غیررسمی میان وزرای خارجه اتحادیه اروپا، از این توافق دفاع کرد و گفت که پایدار ماندن برجام و اجرای آن از اولویتهای اتحادیه اروپاست. خانم موگرینی برجام را توافقی توصیف کرد که شورای امنیت سازمان ملل هم بر آن صحه گذاشته و تاکید کرد که حمایت از اجرای کامل این توافق از وظایف این سازمان است.باراک اوباما نیز در همان روز در یک کنفرانس خبری با توصیه به ترامپ درخصوص پایبندی به توافق هستهای گفت: «به خاطر داشته باشید که این توافق فقط بین ما و ایرانیها نیست. توافق بین ایران و گروه ۵ به علاوه یک یعنی کشورهای دیگر از جمله برخی از نزدیکترین متحدان ماست. اگر ما از برجام خارج شویم به معنای آن خواهد بود که باید کشورهای اروپایی یا روسیه یا چین را که به توافق پایبند ماندهاند تحریم کنیم.»
۵. فقدان آلترناتیو جایگزین
با این وجود حال سوال اساسی از دونالد ترامپ این است که به فرض که این محدودیتهای اساسی که در سطور بالا به آن اشاره شد، در مقام عمل هیچکدام نتوانست مانع از اقدام او شود، چه آلترناتیو جایگزینی برای توافق هستهای مطرح خواهد بود؟ لغو این توافق چه منافعی را نصیب ایالاتمتحده میکند؟ در زمانی که هنری کیسینجر هممسلکی ترامپ در حزب جمهوریخواه میگوید لغو برجام معامله بزرگی را نصیب آمریکا نخواهد کرد، آیا مجددا باید به گفت وگوهای سخت و فشرده نشست و وینهای 1 تا 10 و ژنو و لوزانهای 1 تا 3 را در مدت زمان 2 سال از سرگرفت؟ آیا توافقی را که به گفته اوباما موثر بوده و مانع از آنچه دستیابی ایران به سلاح هستهای خوانده، میشود لغو کرد تا مجددا سایه تهدید و ناامنی بر فراز خاورمیانه گسترانیده شود؟ بیشک هرگونه اقدام ترامپ میتواند واکنش دیگر متحدین خود و اقدام عاجل تهران را بهدنبال داشته باشد، که یکی از بدیهیترین اقدامات ایران این است که از زیر بار تمامی تعهداتش بیرون خواهد آمد.
ارسال نظر