تاریخ مختصر آوارگی
برای اولین بار قانون پناه بردن به کلیسا و مکانهای مقدس را شاه اتلبرت در قرن هفتم میلادی در انگلستان مدون کرد؛ اما قانون پناه بردن به مکانهای مقدس به یونان و مصر باستان بازمیگردد. در ایران نیز پناهندگی بهصورت بست نشینی و تحصن در اماکن مقدس و بقاع متبرکه و مساجد و خانههای علما و سادات مورد احترام مردم، یا متنفذین دولتی، اصطبل شاهی، زیر توپ و بیرق و تلگرافخانه شاه و در چند قرن اخیر پناه بردن به قنسولخانهها و سفارتخانهها مرسوم بوده است. یکی از نمونههای مشهور پناه بردن به بقاع متبرکه بست نشستن آغامحمدخان قاجار در شاهچراغ بعد از شورش برادرش حسینقلیخان بوده است که بعد از چند روز کریمخان زند آغامحمدخان را بخشید و گناه برادر را به پای او حساب نکرد.
برای اولین بار قانون پناه بردن به کلیسا و مکانهای مقدس را شاه اتلبرت در قرن هفتم میلادی در انگلستان مدون کرد؛ اما قانون پناه بردن به مکانهای مقدس به یونان و مصر باستان بازمیگردد. در ایران نیز پناهندگی بهصورت بست نشینی و تحصن در اماکن مقدس و بقاع متبرکه و مساجد و خانههای علما و سادات مورد احترام مردم، یا متنفذین دولتی، اصطبل شاهی، زیر توپ و بیرق و تلگرافخانه شاه و در چند قرن اخیر پناه بردن به قنسولخانهها و سفارتخانهها مرسوم بوده است. یکی از نمونههای مشهور پناه بردن به بقاع متبرکه بست نشستن آغامحمدخان قاجار در شاهچراغ بعد از شورش برادرش حسینقلیخان بوده است که بعد از چند روز کریمخان زند آغامحمدخان را بخشید و گناه برادر را به پای او حساب نکرد.
اگر بخواهیم تعریف کنوانسیون ۱۹۵۱ از پناهندگان را مبنای تشخیص پناهندگان در دورههای گذشته بدانیم در طول تاریخ مثالهای زیادی را میتوان شاهد آورد؛ برای نمونه قانون فونتین بلو در قرن هفدهم پروتستانیسم را در فرانسه ممنوع اعلام کرد و به تبع آن صدها هزار نفر از اعضای کلیسای پروتستان فرانسه به انگلستان و هلند و دیگر کشورهای اروپایی گریختند یا نمونه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، مهاجرت تعداد زیادی از یهودیان در قرن ۱۹ است. نزدیک به ۲ میلیون نفر از یهودیان در بازه زمانی صد ساله از روسیه مهاجرت کردند یا مهاجرت مسلمانان اروپا به ترکیه در قرن نوزدهم.
نخستین بار که پناهندگان در تاریخ بهصورت پدیدهاى گسترده و تودهگیر جلوهگر شدند، پس از پایان جنگ جهانى اول بود: برههاى که امپراتورىهاى بزرگ روسیه، اتریش _ مجارستان و عثمانى فروپاشیدند و پیماننامههاى صلح نظم نوینى در جهان آفریدند و همه اینها ساختار جمعیتى و سرزمینى اروپاى مرکزى و شرقى را از بیخ و بن دگرگون ساختند. در مدت زمان کوتاهى، یک میلیون و نیم تن از مردمان روسیه سفید، هفتصد هزار تن ارمنى، پانصد هزار تن بلغارى، یک میلیون یونانى و صدها هزار آلمانى، مجارى و رومانیایى یار و دیار خود را ترک گفتند و به سرزمینهاى دیگر کوچیدند و از آن زمان تاکنون هیاتهای مختلفی برای رسیدگی به امور پناهندگان تشکیل شده است که مهمترین آنها شامل این موارد میشود: اداره رسیدگى به امور پناه جویان روسى و ارمنى نانسن (۱۹۲۱) این سازمان به خاطر انقلاب 1917 روسیه به 5/ 1 میلیون نفر فراری از خاک روسیه یاری رساند. همچنین در خلال جنگهای داخلی 1913 تا 1921 روسیه به اغلب اشرافزادههایی که از دولت کمونیستی فرار میکردند، یاری رساند. مورد بعدی آوارگی بیش از یک میلیون ارمنی در پی حوادث معروف به نسل کشی ارامنه در سالهای 1915 تا 1923 بود.
سازمان بعدی هیات عالى پناهندگان آلمانى (۱۹۳۶) بود، این سازمان با پیدایش و گسترش فاشیسم در دو کشور ایتالیا و آلمان، شروع به کار کرد. در این میان ۲۰۰ هزار نفر از یهودیان توانستند از دست نازیها فرار کنند و به فرانسه پناه برند و ۵۵ هزار نفر هم به فلسطین پناه بردند. (فلسطینی که بعدها خود یکی از بزرگترین جمعیت آوارگان قرن بیست را رقم زد.) سازمانهای بعدی که در این زمینه دایر شدهاند، کمیته بین الدولتین پناهندگان (۱۹۳۸)، کمیته رسیدگى به پناه جویان بینالمللى در سازمان ملل (۱۹۴۶) و کمیسیون عالى پناهندگان (۱۹۵۱) بودهاند که آخری تا به امروز دایر است.
یکی دیگر از نمونههای فراگیر آوارگی در دهههای اخیر آوارگی پناهجویان افغان بوده که نزدیک به چهار دهه درگیر جنگهای داخلی و خارجی بودهاند. میزان آوارگی افغانها به حدی بود که تا قبل از آغاز بحران سوریه پرجمعیتترین آوارگان دنیا را طی چند دهه اخیر تشکیل میدادند. فلسطینیها هم یکی از پرجمعیتترین آوارگان جهان به شمار میایند که از نیم قرن پیش روزبهروز بر تعداد آنان نیز افزوده شده است. یکی دیگر از کشورهایی که آمار تعداد زیادی آواره را طی دهههای اخیر به خود اختصاص داده کشور عراق است که معمولا در سالهای گذشته خاک عراق را به مقصد ترکیه ترک میگویند تا شاید از آنجا بتوانند به کانادا، استرالیا یا دیگر کشورهای پناهندهپذیر بروند؛ اما پناهجویان عراقی بعد از انتظاری طولانی سرخورده و ناامید دوباره به خاک عراق باز میگردند؛ زیرا دفاتر مهاجرتی سازمان ملل گاه حتی تا سال 2020 قول مصاحبه هم نمیدهند و از آنجا که این خانوادهها نمیتوانند این مدت طولانی را با مخارج سنگین در ترکیه بمانند، بهخصوص که شرایط شغلی مناسبی هم در آنجا برایشان مهیا نیست، در نهایت بسیاری از آنان کشور ایران را برای مهاجرت انتخاب میکنند. به همین دلیل طی سالهای اخیر تعداد زیادی عراقی به مشهد و تهران مهاجرت کردهاند. تا همین اواخر سفارت آمریکا درخواست کسانی را که تمایل به مهاجرت به آمریکا داشتند میپذیرفت؛ اما حالا سفارت آمریکا فقط درخواست کسانی را میپذیرد که در رسانههای آمریکایی مشغول به کار باشند. شرط اقامت در ایران آن است که فردی ایرانی برای آنها دعوتنامه بفرستد و همین امر شرایط پناهندگی به ایران را برای آنان به نسبت دیگر کشورها آسانتر میکند.
در ۳۰ سال گذشته از نظر شمار پناهجو افغانها با ۷/ ۲ میلیون پناهنده ، سومالی با ۱/ ۱ میلیون و سودان با ۶۷۰ هزار نفر رکورددار شمار پناهجویان بودهاند؛ اما در سال ۲۰۱۱ با شروع درگیریهای سوریه و به فاصلهکوتاه آغاز جنگ داخلی در این کشور، بعد از نیم قرن جمعیت آوارگان جهان به آمار بحرانی بیسابقهای دست پیدا کرد. به فاصله زمانی کمتر از یک سال نزدیک به یک میلیون نفر در سوریه آواره شدند؛ بهطوری که در سال گذشته پناهندگان سوری در مجموع ۲۳ درصد شمار پناهندگان ثبت شده در کمیساریای عالی امور پناهندگان را به خود اختصاص دادند و تا سال ۲۰۱۵ این جمعیت به ۹ میلیون نفر رسیده که ۶ میلیون نفر آن در خاک سوریه آوردهاند و ۳ میلیون نفر آن در بیرون از خاک سوریه.
به این لیست میتوان آوارگان دیگری از جمله مسلمانان میانمار و بنگلادش را هم اضافه کرد. روهینگیاها قومی مسلمان هستند که در میانمار (برمه) زندگی میکنند که به روایاتی بازمانده تجار مسلمانی هستند که هزار سال پیش به این منطقه رفتهاند. در میانمار روهینگیاها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، به کار اجباری واداشته میشوند و حق مالکیت بر زمین را ندارند. افراد این قوم به دلیل اینکه تحت فشار هستند، از کشور خود فراری هستند و به امید رفتن به مالزی یا تایلند دل به وعدههای قاچاقچیانی میسپارند که جان پناهجویان کمترین ارزشی برایشان ندارد. مسلمانان بنگلادشی هم وضعی بهتر از مسلمانان میانماری ندارند. مقامات مالزی چند ماه پیش خبر از آوارگی 1018 پناهنده روهنگیایی و بنگلادشی دادند که در جزیره لنکاوی رها شده بودند.
آمار کشورهای پذیرنده
پاکستان با پذیرش 6/ 1 میلیون نفر رتبه اول پذیرش پناهجو را دارد و به ترتیب، لبنان با 1/ 1 میلیون نفر، ایران با پذیرش 982 هزار نفر و ترکیه با 824 هزار نفر در مقامهای دوم تا چهارم ایستادهاند. در این میان لبنان و اردن نسبت به جمعیت کشورشان بیشترین شمار پناهجویان را از کشورهای همسایه پذیرفتهاند و بیشترین درخواست پناهندگی با فاصله زیاد با کشورهای دیگر، در آلمان به ثبت رسیده است. در آلمان فقط در نیمه اول سال گذشته 67400 نفر تقاضای پناهندگی کردهاند. این رقم 20 هزار نفر بیشتر از رقم درخواست پناهندگی در ایالاتمتحده آمریکا و دو برابر رقم کشور فرانسه است. یک پنجم درخواستهای پناهندگی ثبت شده در آلمان مربوط به پناهندگان سوری است. با توجه به این روند این رکورد در آلمان هم به نسبت 20 سال گذشته بیسابقه است. در سال 2013 ترکیه، اردن و لبنان میزبان یک میلیون و 524 هزار و 979 نفر آواره بودهاند. این در حالی است که کل اتحادیه اروپا تنها کمتر از 30 هزار و 500 آواره سوری را پناه داده است که از این رقم 25 هزار و 500 نفر به کشور آلمان پناه بردهاند و روسیه و چین دو کشور بزرگی هستند که عملا خود را درگیر ماجرای پناهندگان نکردهاند. همچنین گزارشهای سازمان ملل حاکی از آن است که کمکرسانی به این آوارگان در پایینترین سطح ممکن بوده است. از ابتدای سال 2015 بیش از هزار و 500 نفر از آفریقایی تبارها در دریای مدیترانه غرق یا ناپدید شدهاند و در سال 2014 حدود 3 هزار و 400 نفر دچار همین سرنوشت شدهاند.
آلمان
در ماده 16 قانون اساسی آلمان آمده است که این سرزمین مأمن کسانی خواهد بود که به دلیل عقاید سیاسی، نگران سرنوشت خود هستند. این قانون در سال 1949 مدون شده است. در آن زمان تقاضای پناهندگی به اندازه امروز گسترده نبود و بیشتر شامل کشورهای بلوک شرق میشد. در فاصله سالهای 1952 تا 1968 تعداد کسانی که از دولت آلمان تقاضای پناهندگی کردهاند نزدیک به 70 هزار نفر بودهاند. اغلب این تقاضاها مربوط به ناآرامیهای اجتماعی مجارستان و رویدادهای چکسلواکی سابق موسوم به بهار پراگ بوده؛ اما از آغاز دهه هفتاد موج وسیعی از متقاضیان پناهندگی از مناطق بحرانزده جهان راهی اروپا شدند و گستردگی و پیشرفت حمل و نقل هم در این روند بیتاثیر نبوده است.
عامل دیگر به پایان رسیدن طرح جذب کارگران مهاجر به آلمان بود که در سال ۱۹۷۳ به تصویب رسید. سیل مهاجران، تدوین قوانین جدید در زمینه اتباع خارجی را ضروری ساخت. تغییرات مصوب مجلس، روند بررسی تقاضاها را سرعت بخشید، اما پیش شرطهای پذیرش را سختتر کرد. از جمله اقداماتی که شرایط را برای متقاضیان سختتر کرد، دستورالعملی بود که در سال ۱۹۸۰ به تصویب رسید. طبق این دستورالعمل متقاضیان پناهندگی در ۱۲ ماه اول اجازه کار نداشتند و کمکهای اجتماعی را بهصورت کالا دریافت میکردند. اوج تقاضاها تا قبل از سال ۲۰۰۰ در سال ۱۹۹۲ بود که تحتتاثیر جنگ داخلی یوگسلاوی سابق بیش از ۴۳۸ هزار نفر از دولت آلمان تقاضای پناهندگی کردند.
این روند رو به رشد موجب شد برخی از سیاستمداران، رسانهها و مردم آلمان مشکلات اقتصادی را به حضور بیش از حد پناهندگان در آلمان نسبت دهند. بالاخره در سال 1993 تغییراتی در ماده 16 قانون اساسی داده شد و آییننامه «کشور ثالث» به تصویب رسید. هسته این آییننامه این بود که پناهجویانی که از سایر کشورهای اروپایی وارد خاک آلمان شوند حق تقاضای پناهندگی نخواهند داشت. این قانون بعدها در معاهده دوبلین منعکس شد. این تغییراتی که کشور آلمان در قوانین مربوط به پناهندگی داده نشان میدهد که حتی مهاجرپذیرترین کشور اتحادیه اروپا تا چه اندازه از تعهد به معاهدات بینالمللی مربوط به حقوق پناهجویان دور است و چگونه بار اقتصادی پناهندگان بر دوش کشورهایی با اقتصاد ضعیفتر افتاده است.
اگر بخواهیم تعریف کنوانسیون ۱۹۵۱ از پناهندگان را مبنای تشخیص پناهندگان در دورههای گذشته بدانیم در طول تاریخ مثالهای زیادی را میتوان شاهد آورد؛ برای نمونه قانون فونتین بلو در قرن هفدهم پروتستانیسم را در فرانسه ممنوع اعلام کرد و به تبع آن صدها هزار نفر از اعضای کلیسای پروتستان فرانسه به انگلستان و هلند و دیگر کشورهای اروپایی گریختند یا نمونه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، مهاجرت تعداد زیادی از یهودیان در قرن ۱۹ است. نزدیک به ۲ میلیون نفر از یهودیان در بازه زمانی صد ساله از روسیه مهاجرت کردند یا مهاجرت مسلمانان اروپا به ترکیه در قرن نوزدهم.
نخستین بار که پناهندگان در تاریخ بهصورت پدیدهاى گسترده و تودهگیر جلوهگر شدند، پس از پایان جنگ جهانى اول بود: برههاى که امپراتورىهاى بزرگ روسیه، اتریش _ مجارستان و عثمانى فروپاشیدند و پیماننامههاى صلح نظم نوینى در جهان آفریدند و همه اینها ساختار جمعیتى و سرزمینى اروپاى مرکزى و شرقى را از بیخ و بن دگرگون ساختند. در مدت زمان کوتاهى، یک میلیون و نیم تن از مردمان روسیه سفید، هفتصد هزار تن ارمنى، پانصد هزار تن بلغارى، یک میلیون یونانى و صدها هزار آلمانى، مجارى و رومانیایى یار و دیار خود را ترک گفتند و به سرزمینهاى دیگر کوچیدند و از آن زمان تاکنون هیاتهای مختلفی برای رسیدگی به امور پناهندگان تشکیل شده است که مهمترین آنها شامل این موارد میشود: اداره رسیدگى به امور پناه جویان روسى و ارمنى نانسن (۱۹۲۱) این سازمان به خاطر انقلاب 1917 روسیه به 5/ 1 میلیون نفر فراری از خاک روسیه یاری رساند. همچنین در خلال جنگهای داخلی 1913 تا 1921 روسیه به اغلب اشرافزادههایی که از دولت کمونیستی فرار میکردند، یاری رساند. مورد بعدی آوارگی بیش از یک میلیون ارمنی در پی حوادث معروف به نسل کشی ارامنه در سالهای 1915 تا 1923 بود.
سازمان بعدی هیات عالى پناهندگان آلمانى (۱۹۳۶) بود، این سازمان با پیدایش و گسترش فاشیسم در دو کشور ایتالیا و آلمان، شروع به کار کرد. در این میان ۲۰۰ هزار نفر از یهودیان توانستند از دست نازیها فرار کنند و به فرانسه پناه برند و ۵۵ هزار نفر هم به فلسطین پناه بردند. (فلسطینی که بعدها خود یکی از بزرگترین جمعیت آوارگان قرن بیست را رقم زد.) سازمانهای بعدی که در این زمینه دایر شدهاند، کمیته بین الدولتین پناهندگان (۱۹۳۸)، کمیته رسیدگى به پناه جویان بینالمللى در سازمان ملل (۱۹۴۶) و کمیسیون عالى پناهندگان (۱۹۵۱) بودهاند که آخری تا به امروز دایر است.
یکی دیگر از نمونههای فراگیر آوارگی در دهههای اخیر آوارگی پناهجویان افغان بوده که نزدیک به چهار دهه درگیر جنگهای داخلی و خارجی بودهاند. میزان آوارگی افغانها به حدی بود که تا قبل از آغاز بحران سوریه پرجمعیتترین آوارگان دنیا را طی چند دهه اخیر تشکیل میدادند. فلسطینیها هم یکی از پرجمعیتترین آوارگان جهان به شمار میایند که از نیم قرن پیش روزبهروز بر تعداد آنان نیز افزوده شده است. یکی دیگر از کشورهایی که آمار تعداد زیادی آواره را طی دهههای اخیر به خود اختصاص داده کشور عراق است که معمولا در سالهای گذشته خاک عراق را به مقصد ترکیه ترک میگویند تا شاید از آنجا بتوانند به کانادا، استرالیا یا دیگر کشورهای پناهندهپذیر بروند؛ اما پناهجویان عراقی بعد از انتظاری طولانی سرخورده و ناامید دوباره به خاک عراق باز میگردند؛ زیرا دفاتر مهاجرتی سازمان ملل گاه حتی تا سال 2020 قول مصاحبه هم نمیدهند و از آنجا که این خانوادهها نمیتوانند این مدت طولانی را با مخارج سنگین در ترکیه بمانند، بهخصوص که شرایط شغلی مناسبی هم در آنجا برایشان مهیا نیست، در نهایت بسیاری از آنان کشور ایران را برای مهاجرت انتخاب میکنند. به همین دلیل طی سالهای اخیر تعداد زیادی عراقی به مشهد و تهران مهاجرت کردهاند. تا همین اواخر سفارت آمریکا درخواست کسانی را که تمایل به مهاجرت به آمریکا داشتند میپذیرفت؛ اما حالا سفارت آمریکا فقط درخواست کسانی را میپذیرد که در رسانههای آمریکایی مشغول به کار باشند. شرط اقامت در ایران آن است که فردی ایرانی برای آنها دعوتنامه بفرستد و همین امر شرایط پناهندگی به ایران را برای آنان به نسبت دیگر کشورها آسانتر میکند.
در ۳۰ سال گذشته از نظر شمار پناهجو افغانها با ۷/ ۲ میلیون پناهنده ، سومالی با ۱/ ۱ میلیون و سودان با ۶۷۰ هزار نفر رکورددار شمار پناهجویان بودهاند؛ اما در سال ۲۰۱۱ با شروع درگیریهای سوریه و به فاصلهکوتاه آغاز جنگ داخلی در این کشور، بعد از نیم قرن جمعیت آوارگان جهان به آمار بحرانی بیسابقهای دست پیدا کرد. به فاصله زمانی کمتر از یک سال نزدیک به یک میلیون نفر در سوریه آواره شدند؛ بهطوری که در سال گذشته پناهندگان سوری در مجموع ۲۳ درصد شمار پناهندگان ثبت شده در کمیساریای عالی امور پناهندگان را به خود اختصاص دادند و تا سال ۲۰۱۵ این جمعیت به ۹ میلیون نفر رسیده که ۶ میلیون نفر آن در خاک سوریه آوردهاند و ۳ میلیون نفر آن در بیرون از خاک سوریه.
به این لیست میتوان آوارگان دیگری از جمله مسلمانان میانمار و بنگلادش را هم اضافه کرد. روهینگیاها قومی مسلمان هستند که در میانمار (برمه) زندگی میکنند که به روایاتی بازمانده تجار مسلمانی هستند که هزار سال پیش به این منطقه رفتهاند. در میانمار روهینگیاها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، به کار اجباری واداشته میشوند و حق مالکیت بر زمین را ندارند. افراد این قوم به دلیل اینکه تحت فشار هستند، از کشور خود فراری هستند و به امید رفتن به مالزی یا تایلند دل به وعدههای قاچاقچیانی میسپارند که جان پناهجویان کمترین ارزشی برایشان ندارد. مسلمانان بنگلادشی هم وضعی بهتر از مسلمانان میانماری ندارند. مقامات مالزی چند ماه پیش خبر از آوارگی 1018 پناهنده روهنگیایی و بنگلادشی دادند که در جزیره لنکاوی رها شده بودند.
آمار کشورهای پذیرنده
پاکستان با پذیرش 6/ 1 میلیون نفر رتبه اول پذیرش پناهجو را دارد و به ترتیب، لبنان با 1/ 1 میلیون نفر، ایران با پذیرش 982 هزار نفر و ترکیه با 824 هزار نفر در مقامهای دوم تا چهارم ایستادهاند. در این میان لبنان و اردن نسبت به جمعیت کشورشان بیشترین شمار پناهجویان را از کشورهای همسایه پذیرفتهاند و بیشترین درخواست پناهندگی با فاصله زیاد با کشورهای دیگر، در آلمان به ثبت رسیده است. در آلمان فقط در نیمه اول سال گذشته 67400 نفر تقاضای پناهندگی کردهاند. این رقم 20 هزار نفر بیشتر از رقم درخواست پناهندگی در ایالاتمتحده آمریکا و دو برابر رقم کشور فرانسه است. یک پنجم درخواستهای پناهندگی ثبت شده در آلمان مربوط به پناهندگان سوری است. با توجه به این روند این رکورد در آلمان هم به نسبت 20 سال گذشته بیسابقه است. در سال 2013 ترکیه، اردن و لبنان میزبان یک میلیون و 524 هزار و 979 نفر آواره بودهاند. این در حالی است که کل اتحادیه اروپا تنها کمتر از 30 هزار و 500 آواره سوری را پناه داده است که از این رقم 25 هزار و 500 نفر به کشور آلمان پناه بردهاند و روسیه و چین دو کشور بزرگی هستند که عملا خود را درگیر ماجرای پناهندگان نکردهاند. همچنین گزارشهای سازمان ملل حاکی از آن است که کمکرسانی به این آوارگان در پایینترین سطح ممکن بوده است. از ابتدای سال 2015 بیش از هزار و 500 نفر از آفریقایی تبارها در دریای مدیترانه غرق یا ناپدید شدهاند و در سال 2014 حدود 3 هزار و 400 نفر دچار همین سرنوشت شدهاند.
آلمان
در ماده 16 قانون اساسی آلمان آمده است که این سرزمین مأمن کسانی خواهد بود که به دلیل عقاید سیاسی، نگران سرنوشت خود هستند. این قانون در سال 1949 مدون شده است. در آن زمان تقاضای پناهندگی به اندازه امروز گسترده نبود و بیشتر شامل کشورهای بلوک شرق میشد. در فاصله سالهای 1952 تا 1968 تعداد کسانی که از دولت آلمان تقاضای پناهندگی کردهاند نزدیک به 70 هزار نفر بودهاند. اغلب این تقاضاها مربوط به ناآرامیهای اجتماعی مجارستان و رویدادهای چکسلواکی سابق موسوم به بهار پراگ بوده؛ اما از آغاز دهه هفتاد موج وسیعی از متقاضیان پناهندگی از مناطق بحرانزده جهان راهی اروپا شدند و گستردگی و پیشرفت حمل و نقل هم در این روند بیتاثیر نبوده است.
عامل دیگر به پایان رسیدن طرح جذب کارگران مهاجر به آلمان بود که در سال ۱۹۷۳ به تصویب رسید. سیل مهاجران، تدوین قوانین جدید در زمینه اتباع خارجی را ضروری ساخت. تغییرات مصوب مجلس، روند بررسی تقاضاها را سرعت بخشید، اما پیش شرطهای پذیرش را سختتر کرد. از جمله اقداماتی که شرایط را برای متقاضیان سختتر کرد، دستورالعملی بود که در سال ۱۹۸۰ به تصویب رسید. طبق این دستورالعمل متقاضیان پناهندگی در ۱۲ ماه اول اجازه کار نداشتند و کمکهای اجتماعی را بهصورت کالا دریافت میکردند. اوج تقاضاها تا قبل از سال ۲۰۰۰ در سال ۱۹۹۲ بود که تحتتاثیر جنگ داخلی یوگسلاوی سابق بیش از ۴۳۸ هزار نفر از دولت آلمان تقاضای پناهندگی کردند.
این روند رو به رشد موجب شد برخی از سیاستمداران، رسانهها و مردم آلمان مشکلات اقتصادی را به حضور بیش از حد پناهندگان در آلمان نسبت دهند. بالاخره در سال 1993 تغییراتی در ماده 16 قانون اساسی داده شد و آییننامه «کشور ثالث» به تصویب رسید. هسته این آییننامه این بود که پناهجویانی که از سایر کشورهای اروپایی وارد خاک آلمان شوند حق تقاضای پناهندگی نخواهند داشت. این قانون بعدها در معاهده دوبلین منعکس شد. این تغییراتی که کشور آلمان در قوانین مربوط به پناهندگی داده نشان میدهد که حتی مهاجرپذیرترین کشور اتحادیه اروپا تا چه اندازه از تعهد به معاهدات بینالمللی مربوط به حقوق پناهجویان دور است و چگونه بار اقتصادی پناهندگان بر دوش کشورهایی با اقتصاد ضعیفتر افتاده است.
ارسال نظر