چه کنید وقتی از شغل خود متنفرید
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
اغلب بسیار اتفاق میافتد که در شغلتان احساس راکد بودن کنید، وضعیت ترفیع به نظر ظالمانه بیاید، برای انجام کارهای روزانه بیانگیزه شوید و هیچ پروژهای را با شور و شوق نپذیرید.
اخیرا در پژوهشی نشان داده شده است که تقریبا نیمی از آمریکاییها (۷/ ۴۷ درصد) در سر کار خوشحال نیستند بنابراین تنها شما نیستید که در سر کار احساس بدبختی میکنید. به زبان ساده، شما از شغلتان متنفرید. حدس بزنید چه میشود؟ احتمالا رئیس شما از این نفرت آگاه است. در اینجا برخی مواردی که شما نادانسته و احتمالا بدون آگاهی به رئیستان میگویید که چقدر از کارتان متنفر هستید را آوردهایم.
اغلب بسیار اتفاق میافتد که در شغلتان احساس راکد بودن کنید، وضعیت ترفیع به نظر ظالمانه بیاید، برای انجام کارهای روزانه بیانگیزه شوید و هیچ پروژهای را با شور و شوق نپذیرید.
اخیرا در پژوهشی نشان داده شده است که تقریبا نیمی از آمریکاییها (۷/ ۴۷ درصد) در سر کار خوشحال نیستند بنابراین تنها شما نیستید که در سر کار احساس بدبختی میکنید. به زبان ساده، شما از شغلتان متنفرید. حدس بزنید چه میشود؟ احتمالا رئیس شما از این نفرت آگاه است. در اینجا برخی مواردی که شما نادانسته و احتمالا بدون آگاهی به رئیستان میگویید که چقدر از کارتان متنفر هستید را آوردهایم.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
اغلب بسیار اتفاق میافتد که در شغلتان احساس راکد بودن کنید، وضعیت ترفیع به نظر ظالمانه بیاید، برای انجام کارهای روزانه بیانگیزه شوید و هیچ پروژهای را با شور و شوق نپذیرید.
اخیرا در پژوهشی نشان داده شده است که تقریبا نیمی از آمریکاییها (۷/ ۴۷ درصد) در سر کار خوشحال نیستند بنابراین تنها شما نیستید که در سر کار احساس بدبختی میکنید. به زبان ساده، شما از شغلتان متنفرید. حدس بزنید چه میشود؟ احتمالا رئیس شما از این نفرت آگاه است. در اینجا برخی مواردی که شما نادانسته و احتمالا بدون آگاهی به رئیستان میگویید که چقدر از کارتان متنفر هستید را آوردهایم.
از عباراتی چون «این شغل من نیست»
استفاده میکنید
در محیط کار بارها پیش میآید که درخواست ترفیع کنید و از سمتی که برای آن استخدام شدهاید، فرار کنید. اغلب احساس میکنید که سهم ناعادلانهای از حجم کار را در مقایسه با همکارانتان متقبل شدهاید یا اینکه کارهایی را انجام میدهید که از نظر شما با شغل آنها در سازمان متناسب است. وقتی این مسائل به گوش رئیستان میرسد، شما به عنوان یک فرد غیرتیمی دیده میشوید. اگر شما در شغلتان شاد بودید، هرگز در کار سستی نمیکردید. اگر احساس میکنید که بیش از حد قبول مسوولیت کردهاید یا از بیش از حد کار کردن است یا بیش از توانتان به خود استرس وارد کردهاید.
بنابراین تلاش کنید تا تفکر خود را تغییر دهید و مسیری را که باعث ایجاد ناامیدی در رئیستان میشود عوض کنید. برای اتمام پروژهها درخواست زمان بیشتری کرده یا زمانی که نیاز به کمک داشتید حتما درخواست کمک کنید.
با این روش، به طور موثر بدون اینکه احساس کنید در شغلتان مورد تحقیر قرار گرفتهاید، در مورد مسائل مهم صحبت کردهاید.
منتقد افراد و فرآیندهای سازمان هستید
شما دیگران را بهخاطر پروژههایی که به سرانجام نرسیدهاند، مقصر میدانید. یا ابزارهایی را که برای رسیدن به هدف استفاده کردهاید در ناکامی مسیرتان سرزنش میکنید. این کار باعث میشود که رئیستان تنها غرغرهای شما را بشنود بدون اینکه یک راهحل پیشنهاد بدهید. اولین قدم را برای نشان دادن آنچه کارآیی ندارد بردارید و ببینید چگونه عملکرد شغلی شما بهبود مییابد
. بسیار بهتر است طوری با رئیستان برخورد کنید که دریابد جوانب شغلتان را که موجب ناموفق شدن میشود، شناختهاید و روشهای جایگزین برای پیشبرد اهداف شغلی را پیشنهاد کنید. این نشاندهنده این مساله است که شما به حل مشکل علاقهمندید و شغلتان را بهتر انجام خواهید داد.
همیشه سر وقت، کارت خروج خود را میزنید
اگر بر خود روا میدانید که دقیقا در ساعت ۵ هر روز کار را ترک کنید، این کار را انجام میدهید. این کار به رئیستان میگوید که شما سرسری از کارتان میگذرید و آنچه «مورد نیاز است» را ارائه میدهید به جای اینکه «آنچه مورد انتظار است» را انجام دهید. این باعث میشود شما مانند کسی به نظر بیایید که متنظر است زمان بگذرد تا از کار فارغ شود و بقیه روز را به کار فکر نکند. برای غلبه بر این مساله، گهگاه کارهایی را که تا پایان روز علاقهمند به انجام آن هستید ادامه دهید، به این ترتیب بیشتر متمایل خواهید بود تا خود را در یک حالت بهرهور قرار دهید و اندکی بیشتر در سر کار بمانید. به این ترتیب هر چه میگذرد محیط کار آرامتر به شما اجازه میدهد تا بر پروژههای ضروری و دشوارتر تمرکز کنید. این کار به رئیستان نشان میدهد که شما می خواهید با زمان منعطف باشید و اگر نیاز باشد بیشتر هم سر کار میمانید.
با تیمتان ارتباط برقرار نمیکنید
ملاقاتهای تلفنی را کنسل و از تماس چشمی در اداره اجتناب میکنید. تلاش کنید تا مکالمهای را با همکارانتان شروع کنید، از آنها بپرسید روی چه پروژههایی کار میکنند، ایدهها و دانشتان را با آنها در میان بگذارید؛ با این کار هر فردی می فهمد که شما هم عضوی از تیم هستید و میتواند کارهای جدید و جالبی به شما پیشنهاد دهد که آنها را با علاقه انجام دهید. قرارهای ملاقات خود را حفظ و تلاش کنید تا در بحثها شرکت کنید؛ به این ترتیب به رئیستان نشان دادهاید که فعالانه کار میکنید. همیشه ایدهای برای ابراز داشته باشید حتی اگر فکر میکنید امکانپذیر نیست؛ بسیار مهم است که به رئیس و همکارانتان نشان دهید که پیش از حاضر شدن در جلسه، چیزی برای گفتن دارید.این نگرشها را امتحان کنید. تلاش کنید در محیط کار تغییر و بهبود ایجاد کنید و اگر به نتیجه مطلوب نرسیدید و هنوز از موقعیت فعلیتان ناراضی هستید، شاید زمان آن است که شغل فعلیتان را دوباره بررسی کنید یا اینکه با مدیر منابع انسانی صحبت کنید تا در صورت امکان به بخش دیگری منتقل شوید. باید تصمیم بگیرید که آیا برایتان سودمند است که گزینههای دیگر یا مسیرهای شغلی را دوباره بررسی کنید.
منبع: knote.com
اغلب بسیار اتفاق میافتد که در شغلتان احساس راکد بودن کنید، وضعیت ترفیع به نظر ظالمانه بیاید، برای انجام کارهای روزانه بیانگیزه شوید و هیچ پروژهای را با شور و شوق نپذیرید.
اخیرا در پژوهشی نشان داده شده است که تقریبا نیمی از آمریکاییها (۷/ ۴۷ درصد) در سر کار خوشحال نیستند بنابراین تنها شما نیستید که در سر کار احساس بدبختی میکنید. به زبان ساده، شما از شغلتان متنفرید. حدس بزنید چه میشود؟ احتمالا رئیس شما از این نفرت آگاه است. در اینجا برخی مواردی که شما نادانسته و احتمالا بدون آگاهی به رئیستان میگویید که چقدر از کارتان متنفر هستید را آوردهایم.
از عباراتی چون «این شغل من نیست»
استفاده میکنید
در محیط کار بارها پیش میآید که درخواست ترفیع کنید و از سمتی که برای آن استخدام شدهاید، فرار کنید. اغلب احساس میکنید که سهم ناعادلانهای از حجم کار را در مقایسه با همکارانتان متقبل شدهاید یا اینکه کارهایی را انجام میدهید که از نظر شما با شغل آنها در سازمان متناسب است. وقتی این مسائل به گوش رئیستان میرسد، شما به عنوان یک فرد غیرتیمی دیده میشوید. اگر شما در شغلتان شاد بودید، هرگز در کار سستی نمیکردید. اگر احساس میکنید که بیش از حد قبول مسوولیت کردهاید یا از بیش از حد کار کردن است یا بیش از توانتان به خود استرس وارد کردهاید.
بنابراین تلاش کنید تا تفکر خود را تغییر دهید و مسیری را که باعث ایجاد ناامیدی در رئیستان میشود عوض کنید. برای اتمام پروژهها درخواست زمان بیشتری کرده یا زمانی که نیاز به کمک داشتید حتما درخواست کمک کنید.
با این روش، به طور موثر بدون اینکه احساس کنید در شغلتان مورد تحقیر قرار گرفتهاید، در مورد مسائل مهم صحبت کردهاید.
منتقد افراد و فرآیندهای سازمان هستید
شما دیگران را بهخاطر پروژههایی که به سرانجام نرسیدهاند، مقصر میدانید. یا ابزارهایی را که برای رسیدن به هدف استفاده کردهاید در ناکامی مسیرتان سرزنش میکنید. این کار باعث میشود که رئیستان تنها غرغرهای شما را بشنود بدون اینکه یک راهحل پیشنهاد بدهید. اولین قدم را برای نشان دادن آنچه کارآیی ندارد بردارید و ببینید چگونه عملکرد شغلی شما بهبود مییابد
. بسیار بهتر است طوری با رئیستان برخورد کنید که دریابد جوانب شغلتان را که موجب ناموفق شدن میشود، شناختهاید و روشهای جایگزین برای پیشبرد اهداف شغلی را پیشنهاد کنید. این نشاندهنده این مساله است که شما به حل مشکل علاقهمندید و شغلتان را بهتر انجام خواهید داد.
همیشه سر وقت، کارت خروج خود را میزنید
اگر بر خود روا میدانید که دقیقا در ساعت ۵ هر روز کار را ترک کنید، این کار را انجام میدهید. این کار به رئیستان میگوید که شما سرسری از کارتان میگذرید و آنچه «مورد نیاز است» را ارائه میدهید به جای اینکه «آنچه مورد انتظار است» را انجام دهید. این باعث میشود شما مانند کسی به نظر بیایید که متنظر است زمان بگذرد تا از کار فارغ شود و بقیه روز را به کار فکر نکند. برای غلبه بر این مساله، گهگاه کارهایی را که تا پایان روز علاقهمند به انجام آن هستید ادامه دهید، به این ترتیب بیشتر متمایل خواهید بود تا خود را در یک حالت بهرهور قرار دهید و اندکی بیشتر در سر کار بمانید. به این ترتیب هر چه میگذرد محیط کار آرامتر به شما اجازه میدهد تا بر پروژههای ضروری و دشوارتر تمرکز کنید. این کار به رئیستان نشان میدهد که شما می خواهید با زمان منعطف باشید و اگر نیاز باشد بیشتر هم سر کار میمانید.
با تیمتان ارتباط برقرار نمیکنید
ملاقاتهای تلفنی را کنسل و از تماس چشمی در اداره اجتناب میکنید. تلاش کنید تا مکالمهای را با همکارانتان شروع کنید، از آنها بپرسید روی چه پروژههایی کار میکنند، ایدهها و دانشتان را با آنها در میان بگذارید؛ با این کار هر فردی می فهمد که شما هم عضوی از تیم هستید و میتواند کارهای جدید و جالبی به شما پیشنهاد دهد که آنها را با علاقه انجام دهید. قرارهای ملاقات خود را حفظ و تلاش کنید تا در بحثها شرکت کنید؛ به این ترتیب به رئیستان نشان دادهاید که فعالانه کار میکنید. همیشه ایدهای برای ابراز داشته باشید حتی اگر فکر میکنید امکانپذیر نیست؛ بسیار مهم است که به رئیس و همکارانتان نشان دهید که پیش از حاضر شدن در جلسه، چیزی برای گفتن دارید.این نگرشها را امتحان کنید. تلاش کنید در محیط کار تغییر و بهبود ایجاد کنید و اگر به نتیجه مطلوب نرسیدید و هنوز از موقعیت فعلیتان ناراضی هستید، شاید زمان آن است که شغل فعلیتان را دوباره بررسی کنید یا اینکه با مدیر منابع انسانی صحبت کنید تا در صورت امکان به بخش دیگری منتقل شوید. باید تصمیم بگیرید که آیا برایتان سودمند است که گزینههای دیگر یا مسیرهای شغلی را دوباره بررسی کنید.
منبع: knote.com
ارسال نظر