در ایران ناشر خصوصی نداریم
فواد شمس یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که معمولا دست‌اندرکاران حوزه چاپ و نشر کتاب با آن مواجه هستند، مساله اقتصادی است؛ به‌نحوی‌که حتی این معضل اقتصادی تا جایی پیش رفته که نفس صنعت نشر ایران را گرفته است. مهدی فیروزان که سال‌ها تجربه اداره شهر کتاب را داشته و به قول معروف خاک کتاب را خورده بر این اعتقاد است که ناشران خصوصی در ایران روی لبه تیغ گام بر می‌دارند و هر لحظه احتمال ورشکسته شد‌نشان وجود دارد. از نظر او یکی از مشکلات عمده ناشران دیر فروش رفتن کتاب‌های‌شان است. یک ناشر وقتی که کتابی را روانه بازار می‌کند، یعنی پس از چاپ کتاب باید چند سالی را صبر کند تا کتاب به فروش برسد تا شاید سرمایه‌اش برگردد. در این وضعیت واقعا امید به کسب سودشان چندان واقع‌بینانه نیست. از نظر فیروزان در این شرایط دولت و ارگان‌های مربوطه خصوصا وزارت ارشاد لازم استچتر حمایتی بیشتر برای ناشران گسترده کنند.
ارزیابی شما از حمایت‌های دولتی در حوزه نشر چیست و فکر می‌کنید کمک‌های دولت به صنعت چاپ و نشر تا الان به چه شکلی بوده است؟
کمک‌های دولتی تا الان به شکل بی‌نظم و بدون برنامه انجام گرفته است. در مورد مساله یارانه‌های کاغذ که بسیار به ناشران ضربه زده است. از طرف دیگر در مورد خرید کتاب از ناشران توسط ارگان‌های دولتی ما شاهد برخورد سلیقه‌ای بوده‌ایم. البته این دو مورد بیشتر در دولت قبلی بوده است؛ اما هنوز برخی از این موارد امروز هم دیده می‌شود. مساله یارانه کاغذ خیلی مهم بود که ضربه بدی به ناشران زده است. متاسفانه به صورت مشخص رویه‌ای و قانونی وجود ندارد. معلوم نیست چه کسانی در این زمینه تصمیم می‌گیرند که کدام کتاب را به چه تعدادی از چه ناشری بخرند؟ اصلا معیار مشخصی وجود ندارد. این دست بی‌نظمی‌ها و بی‌سروسامانی معضل اصلی و بزرگی است که ما شاهد آن هستیم. یک سیستم و نظام مشخصی برای اعطای این کمک‌ها از طرف دولت به ناشران و فعالان صنعت نشر وجود ندارد. به‌نظر من باید یک سیستم مشخصی وجود داشته باشد که در حد متوسط و معقول برخی نیاز‌های ناشران را تامین کند و برای ناشر شرایطی را فراهم کند که از راه نشروفروش کتاب در آمد مکفی داشته باشد.
از نظر شما وضعیت اقتصادی صنعت نشر و چاپ کتاب در ایران چگونه است؟
به جرات باید گفت که در حال حاضر صنعت چاپ و نشر کتاب در ایران یک وضعیت نابسامان و نامطلوب دارد. از یک طرف دولت و به‌خصوص وزارت ارشاد به‌عنوان متولی امر چاپ و نشر کتاب در کشور یک برنامه‌ریزی درست و هماهنگ و مدون ندارد و از سوی دیگر ناشران هم توانایی انجام اقدامات مفید برای سرو سامان دادن به این وضعیت را ندارند. این همه دست به دست هم داده است که وضعیت نشر و چاپ کتاب چندان خوب نباشد. مشکلات اقتصادی مردم هم مزید بر علت است. بسیاری از مردم ما آن‌قدر مشکلات اقتصادی و معیشتی دارند که اصلا به سمت کتاب‌خوانی و به تبع آن خرید کتاب نمی‌روند. یک خانواده ابتدا باید نیازهای اولیه‌اش در حوزه مسکن و خوراک و پوشاک را تامین کند تا فراغ بالی پیداکند که کتاب بخواند. نمی‌تواند هزینه سنگین کتاب‌خوانی را هم بپردازد. در چنین وضعیتی است که ناشران ما درگیر مسائل روزمره می‌شوند و اصلا نباید انتظار داشت که خلاقیتی و کار بزرگی از خود بروز دهند.
اگر بخواهید از عمده‌ترین و مهم‌ترین مشکلات صنعت چاپ و نشر کتاب نام ببرید چه چیزی را بیشتر از باقی مشکلات موجب وضعیت نامناسب این صنعت در شرایط حال حاضر ایران می‌دانید؟
الان بزرگ‌ترین بحث که در مورد مساله کتاب و صنعت نشر و چاپ آن مطرح است این است که چگونه کتاب به دست مردم برسد؟ راه مناسبی که کتاب به دست مشتری برسد چیست؟ در واقع باید گفت عدم توزیع مناسب کتاب در سرتاسر کشور بزرگ‌ترین مشکلی است که ناشران با آن دست به گریبان هستند. از یک طرف توزیع مکانی ناشران نا متوازن است. اکثر ناشران ما در تهران یا چند شهر بزرگ دیگر متمرکز شده‌اند. نمی‌توانند کتاب‌های‌شان را در کشور با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی و پراکندگی خاص جمعیتی در ایران توزیع کنندوضعیت نشر و چاپ کتاب از این نظر نابسامان است. باید یک سیستم توزیع سراسری و اطلاع‌رسانی متناسب وجود داشته باشد. از طرف دیگر مشکل بزرگ دیگری که ناشران دارند و روی قیمت کتاب هم تاثیر منفی خود را می‌گذارد این است که هزینه فراوانی برای توزیع کتاب می‌دهند. ناشر به‌طور متوسط 40 درصد قیمت پشت جلد کتاب را به توزیع‌کننده می‌دهد و توزیع‌کننده هم حدود 25 درصد آن را به کتاب‌فروش می‌دهد. اینجا کلی قیمت کتاب بالا می‌رود و موجب گرانی کتاب می‌شود. مشتری هم ناراضی است از این گرانی. تمام هزینه سنگین انبارداری و توزیع را هم حساب کنید و در انتها واقعا سودی برای ناشر نمی‌ماند. با اینکه کتاب هم خیلی گران عرضه شده است.. با این پروسه کاری قیمت کتاب حدود 40 تا 50 درصد گران‌تر از قیمت واقعی به دست مشتری می‌رسد. از نظر من مشکل توزیع و فروش کتاب واقعا معضل مهمی است که باید برای رفع آن چاره‌اندیشی کرد. در این وضعیت باید سیستم و نظامی به وجود بیاید که کتاب به‌عنوان یک کالای علمی، هنری و ... به شکل راحت‌تر و ارزان‌تر به دست خریدار برسد. به‌نظر من باید با همکاری دولت و البته با مدیریت خود ناشران این سیستم را به وجود بیاوریم. در اینجا نیاز است که دولت به ناشران و توزیع کنندگان کتاب کمک کند. وام‌ها و تسهیلاتی در اختیار ناشران قرار داده شود تا آنان به نحوی احسن هم کتاب را تولید کنند و هم به بهترین نحو و به ارزان‌ترین شکل آن را توزیع کنند. پس اگر بخواهم به شکل خلاصه بگویم مهم‌ترین گرفتاری‌های ناشر در وضعیت فعلی صنعت چاپ و نشر همان موضوع توزیع و فروش کتاب است که ناشر باید پس از انتشار کتابش چند سالی صبر کند تا کتاب بعد از سال‌ها خاک خوردن در انبار و کتابفروشی‌ها شاید به فروش برسد و شاید آن سرمایه اولیه بازگردد. حالا این وسط اصلا بحث سود کردن به کنار در این وضعیت اگر بخواهیم توقع این را داشته باشیم که یک جامعه کتاب‌خوان داشته باشیم دولت باید تسهیلات لازم را فراهم کند. یک راه کوتاه مدت هم این است که دولت کتاب‌ها را بخرد و خودش در کتابخانه‌های عمومی، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی توزیع کند. التبه این کار هم باید اندکی با حساب و کتاب باشد نه از روی سلیقه‌های فردی و برخی ملاحظات غیر کارشناسانه.