مسوولیت اجتماعی شرکتها و بازار رنجورکتاب
علی رضیانی جامعهشناس و پژوهشگر حوزه توسعه در دنیای امروز با توجه به گسترش آگاهیهای عمومی، شرکتها و سازمانها علاوه بر انجام وظایف سنتی خود، مکلف به انجام فعالیتهایی هستند تا بتوانند به انتظارات جامعه پاسخ دهند. اگر در گذشته شرکتها در ازای دریافت پول، با ارائه خدمات و کالای با کیفیت به همه انتظارات مصرفکنندگانشان پاسخ داده بودند اما امروز به هیچعنوان اینطور نیست و مردم انتظار ارائه خدمات بیشتر از آنچه بهایش را پرداختهاند دارند. بهطور مثال در همین کشور خودمان، کارخانهای که در یک شهر فعالیت میکند نهتنها موظف است که کالایی باکیفیت و با قیمت مناسب ارائه کند، بلکه موظف است که قوانین زیستمحیطی را رعایت کند و حتی حامی مالی تیم فوتبال آن شهر نیز شود! مردم این حمایت را نه از سر لطف بلکه حق طبیعی خود میدانند.
علی رضیانی جامعهشناس و پژوهشگر حوزه توسعه در دنیای امروز با توجه به گسترش آگاهیهای عمومی، شرکتها و سازمانها علاوه بر انجام وظایف سنتی خود، مکلف به انجام فعالیتهایی هستند تا بتوانند به انتظارات جامعه پاسخ دهند. اگر در گذشته شرکتها در ازای دریافت پول، با ارائه خدمات و کالای با کیفیت به همه انتظارات مصرفکنندگانشان پاسخ داده بودند اما امروز به هیچعنوان اینطور نیست و مردم انتظار ارائه خدمات بیشتر از آنچه بهایش را پرداختهاند دارند. بهطور مثال در همین کشور خودمان، کارخانهای که در یک شهر فعالیت میکند نهتنها موظف است که کالایی باکیفیت و با قیمت مناسب ارائه کند، بلکه موظف است که قوانین زیستمحیطی را رعایت کند و حتی حامی مالی تیم فوتبال آن شهر نیز شود! مردم این حمایت را نه از سر لطف بلکه حق طبیعی خود میدانند. دردنیایی که از 100 اقتصاد برتر آن، 51 عدد آن را شرکتهایی تشکیل میدهند که تاثیرگذاریشان براقتصاد جهانی از اکثر کشورهای در حال توسعه بیشتر است؛ این حق طبیعی مردم است که همانطور که ازدولتها توقعاتی دارند، از شرکتها نیز به همان نسبت انتظاراتی داشته باشند. البته شرکتهای موفق نیز به خوبی به این
موضوع پیبردهاند که تحقق این انتظارات، اعتماد اجتماعی ووفاداری مشتریان را بالا میبرد ودر این فضای رقابتی، وفاداری مشتریان است که از کسبوکارشان حمایت خواهد کرد. این موضوع بهقدری اهمیت پیدا کرده است که امروزه کمترشرکت موفقی را در جهان میبینیم که گزارش سالانه مسوولیت اجتماعی خود را منتشر نکند.
برای مسوولیت اجتماعی شرکتها تعاریف گوناگونی ذکر شده است اما یکی از بهترین تعاریف، تعریف انجمن کیفیت آمریکا است که مسوولیت اجتماعی را بهعنوان رفتار و مشارکت تجاری مردم و سازمانها از نظراخلاقی با در نظرگرفتن جامعه، فرهنگ و اقتصاد تعریف نموده وآن را تلاشی میداند که افراد، شرکتها و دولتها از طریق آن میتواند اثرمثبتی برتوسعه، تجارت وجامعه داشته باشند. با توجه به این تعریف شرکتها و سازمانهای ما چقدر به این مسوولیت اجتماعی خود بهخصوص در امر فرهنگ عمل میکنند؟!
همانطور که میدانید یکی ازشاخص های توسعه، سرانه مطالعه مردم است. چرا شرکتهای ما قدمی درجهت توسعه پایدار برنمیدارند و نهایت فعالیتشان کمک به امورخیریه وحمایت از تیمهای ورزشی است؟ در روزگاری که اهالی کتاب در وضعیت بغرنجی بهسر میبرند و هر روز در گوشهای از این شهر کرکره کتابفروشی یا ناشری پایین کشیده میشود؛ آیا این حق اهالی فرهنگ نیست که از شرکتها و سازمانها توقع حمایت داشته باشند؟
همه ما (حداقل تا یک نسل) هرموقع که از خیابان کریمخان رد شویم به فرزندانمان خواهیم گفت که این بانک و رستورانی که اینجا میبینی، زمانی کتابفروشی بزرگ و موفقی بود. آیا این شرکتها با صرف هزینهای کمتر نسبت به خرید این املاک و با حمایت از این کتابفروشان علاوه بر مسوولیت اجتماعیشان، به واسطه اعتبار فرهنگی که کسب میکردند، به سود به مراتب بالاتری دست نمییافتند؟
کرانت استاد برجسته مدیریت استراتژیک، مسوولیت اجتماعی را یکی از مهمترین محورهای تعیینکننده دانش وعمل مدیریت دردنیای امروز میداند و نتایج یکی از تحقیقات در ایران نیز نشان میدهد که62 درصد از شرکتهای ناموفق، وفاداری مشتریان را موثرتلقی نکردهاند.
شرکتها و سازمانها چه کمکی میتوانند به بازار کتاب کنند؟
برای پاسخ به این سوال لازم است که اهالی فرهنگ و کتاب را به چهار دسته کلی تقسیم کنیم و برای هردسته راهحلی ارائه دهیم:
نویسندگان و مترجمان - ناشران - کتابفروشان - کتابخوانها
1.نویسندگان و مترجمان: اکثر نویسندگان و مترجمان کشور برای امرار معاش خود مجبور هستند که دست به فعالیتهای اقتصادی دیگری نیز بزنند که این امر یعنی تولید فرهنگی کمتر و محرومیت مخاطبانشان از دسترسی به کتابهای تالیفی و ترجمه شده بیشتر.
در این زمینه شرکتها وسازمانها میتوانند از این افراد بهعنوان سفیران فرهنگی خود استفاده کنند تا علاوه بر بالا بردن اعتبار برند و جذب مشتریان بیشتر، به مسوولیت اجتماعیشان نیز عمل کرده باشند. همچنین طرحهای تشویقی مثل بیمههای عمر و بیمههای درمانی و تامین هزینههای درمانی این قشر میتواند انگیزهای برای فعالیت بیشتر باشد.
2.ناشران: مشکل عمده ناشران هزینههای سنگین چاپ است؛ تا جایی که این امر باعث شده است که ناشران به راحتی ریسک نکنند و تا مطمئن از فروش کتاب نباشند، دست به چاپ آن نزنند و این امرخود سبب محرومیت کشور از شناخت استعدادهای جوان میشود که مطمئنا درآینده با بحران کمبود نویسنده دچار خواهیم شد.
در این زمینه شرکتها و سازمانها میتوانند با در اختیار قرار دادن کاغد به ناشران نسبت به چاپ کتابهای تازه اقدام کنند. بدیهی است که کسب یک جایزه ادبی داخلی یا خارجی میتواند اعتبار زایدالوصفی برای حامی مالی ناشر به ارمغان آورد.
3.کتاب فروشان: مشکل بزرگ کتابفروشان بحث اجاره بهای ملک و همچنین بحث هزینه فایده است. شرکتها و سازمانها میتوانند با تقبل هزینه اجاره بهای ملک علاوه بر کسب اعتبار اجتماعی، از فضاهای موجود در فروشگاه برای تبلیغ برند خود استفاده کنند.
۴. کتابخوانها: با توجه به بالا رفتن قیمت کتاب در سالهای اخیر،کتاب از سبد بسیاری از خانوادههای ایرانی حذفشده است. شرکتها و سازمانها میتوانند با ارائه بنهای کتاب ،کارمندان، دانشجویان، دانشآموزان و سایر اقشار مردم را درجهت کتابخوانی تشویق کنند. همچنین برگزاری مسابقات کتابخوانی، جلسات نقد کتاب و ازهمه مهمتر احداث کتابخانه میتواند نتایج چشمگیری در اعتبار برند شرکتها داشته باشد.
درنهایت شرکتها و سازمانها به یاد داشته باشند که مصرفکنندگان خواهان خرید کالا از سازمانها و شرکتهای مورد اعتماد هستند. تامینکنندگان خواهان مشارکت تجاری با سازمانهای قابل اعتماد هستند. کارکنان خواهان کار برای سازمانهایی هستند که مورد احترام باشندو نهایتا سرمایهگذاران کلان خواهان حمایت از سازمانهایی هستند که از لحاظ اجتماعی مشروع باشند.
برای مسوولیت اجتماعی شرکتها تعاریف گوناگونی ذکر شده است اما یکی از بهترین تعاریف، تعریف انجمن کیفیت آمریکا است که مسوولیت اجتماعی را بهعنوان رفتار و مشارکت تجاری مردم و سازمانها از نظراخلاقی با در نظرگرفتن جامعه، فرهنگ و اقتصاد تعریف نموده وآن را تلاشی میداند که افراد، شرکتها و دولتها از طریق آن میتواند اثرمثبتی برتوسعه، تجارت وجامعه داشته باشند. با توجه به این تعریف شرکتها و سازمانهای ما چقدر به این مسوولیت اجتماعی خود بهخصوص در امر فرهنگ عمل میکنند؟!
همانطور که میدانید یکی ازشاخص های توسعه، سرانه مطالعه مردم است. چرا شرکتهای ما قدمی درجهت توسعه پایدار برنمیدارند و نهایت فعالیتشان کمک به امورخیریه وحمایت از تیمهای ورزشی است؟ در روزگاری که اهالی کتاب در وضعیت بغرنجی بهسر میبرند و هر روز در گوشهای از این شهر کرکره کتابفروشی یا ناشری پایین کشیده میشود؛ آیا این حق اهالی فرهنگ نیست که از شرکتها و سازمانها توقع حمایت داشته باشند؟
همه ما (حداقل تا یک نسل) هرموقع که از خیابان کریمخان رد شویم به فرزندانمان خواهیم گفت که این بانک و رستورانی که اینجا میبینی، زمانی کتابفروشی بزرگ و موفقی بود. آیا این شرکتها با صرف هزینهای کمتر نسبت به خرید این املاک و با حمایت از این کتابفروشان علاوه بر مسوولیت اجتماعیشان، به واسطه اعتبار فرهنگی که کسب میکردند، به سود به مراتب بالاتری دست نمییافتند؟
کرانت استاد برجسته مدیریت استراتژیک، مسوولیت اجتماعی را یکی از مهمترین محورهای تعیینکننده دانش وعمل مدیریت دردنیای امروز میداند و نتایج یکی از تحقیقات در ایران نیز نشان میدهد که62 درصد از شرکتهای ناموفق، وفاداری مشتریان را موثرتلقی نکردهاند.
شرکتها و سازمانها چه کمکی میتوانند به بازار کتاب کنند؟
برای پاسخ به این سوال لازم است که اهالی فرهنگ و کتاب را به چهار دسته کلی تقسیم کنیم و برای هردسته راهحلی ارائه دهیم:
نویسندگان و مترجمان - ناشران - کتابفروشان - کتابخوانها
1.نویسندگان و مترجمان: اکثر نویسندگان و مترجمان کشور برای امرار معاش خود مجبور هستند که دست به فعالیتهای اقتصادی دیگری نیز بزنند که این امر یعنی تولید فرهنگی کمتر و محرومیت مخاطبانشان از دسترسی به کتابهای تالیفی و ترجمه شده بیشتر.
در این زمینه شرکتها وسازمانها میتوانند از این افراد بهعنوان سفیران فرهنگی خود استفاده کنند تا علاوه بر بالا بردن اعتبار برند و جذب مشتریان بیشتر، به مسوولیت اجتماعیشان نیز عمل کرده باشند. همچنین طرحهای تشویقی مثل بیمههای عمر و بیمههای درمانی و تامین هزینههای درمانی این قشر میتواند انگیزهای برای فعالیت بیشتر باشد.
2.ناشران: مشکل عمده ناشران هزینههای سنگین چاپ است؛ تا جایی که این امر باعث شده است که ناشران به راحتی ریسک نکنند و تا مطمئن از فروش کتاب نباشند، دست به چاپ آن نزنند و این امرخود سبب محرومیت کشور از شناخت استعدادهای جوان میشود که مطمئنا درآینده با بحران کمبود نویسنده دچار خواهیم شد.
در این زمینه شرکتها و سازمانها میتوانند با در اختیار قرار دادن کاغد به ناشران نسبت به چاپ کتابهای تازه اقدام کنند. بدیهی است که کسب یک جایزه ادبی داخلی یا خارجی میتواند اعتبار زایدالوصفی برای حامی مالی ناشر به ارمغان آورد.
3.کتاب فروشان: مشکل بزرگ کتابفروشان بحث اجاره بهای ملک و همچنین بحث هزینه فایده است. شرکتها و سازمانها میتوانند با تقبل هزینه اجاره بهای ملک علاوه بر کسب اعتبار اجتماعی، از فضاهای موجود در فروشگاه برای تبلیغ برند خود استفاده کنند.
۴. کتابخوانها: با توجه به بالا رفتن قیمت کتاب در سالهای اخیر،کتاب از سبد بسیاری از خانوادههای ایرانی حذفشده است. شرکتها و سازمانها میتوانند با ارائه بنهای کتاب ،کارمندان، دانشجویان، دانشآموزان و سایر اقشار مردم را درجهت کتابخوانی تشویق کنند. همچنین برگزاری مسابقات کتابخوانی، جلسات نقد کتاب و ازهمه مهمتر احداث کتابخانه میتواند نتایج چشمگیری در اعتبار برند شرکتها داشته باشد.
درنهایت شرکتها و سازمانها به یاد داشته باشند که مصرفکنندگان خواهان خرید کالا از سازمانها و شرکتهای مورد اعتماد هستند. تامینکنندگان خواهان مشارکت تجاری با سازمانهای قابل اعتماد هستند. کارکنان خواهان کار برای سازمانهایی هستند که مورد احترام باشندو نهایتا سرمایهگذاران کلان خواهان حمایت از سازمانهایی هستند که از لحاظ اجتماعی مشروع باشند.
ارسال نظر