جایگاه قانون در اعتراض به فیلمها
علیرضا مجمع عضو گروه فرهنگ و هنر مساله خیلی ساده است. فیلمی از دولت مجوز ساخت میگیرد و بعد از آن پروانه نمایش. این پروانه ساخت و نمایش که میگویم به این سادگیها نیست. اول تهیهکننده فیلمنامه را میبرد شورای پروانه ساخت، بعد اعضای این شورا با کلی بالا و پایین کردن فیلمنامه و ذکر موارد ممیزی روی آن و اصلاح آن توسط نویسنده و تهیهکننده به آن پروانه ساخت میدهند. بعد از اینکه فیلمبرداری تمام شد، دوباره فیلم ساختهشده به شورای پروانه نمایش فرستاده میشود و موارد دیگر گفته میشود و حذف و ممیزی مجدد و بالاخره پروانه نمایش.
علیرضا مجمع عضو گروه فرهنگ و هنر مساله خیلی ساده است. فیلمی از دولت مجوز ساخت میگیرد و بعد از آن پروانه نمایش. این پروانه ساخت و نمایش که میگویم به این سادگیها نیست. اول تهیهکننده فیلمنامه را میبرد شورای پروانه ساخت، بعد اعضای این شورا با کلی بالا و پایین کردن فیلمنامه و ذکر موارد ممیزی روی آن و اصلاح آن توسط نویسنده و تهیهکننده به آن پروانه ساخت میدهند. بعد از اینکه فیلمبرداری تمام شد، دوباره فیلم ساختهشده به شورای پروانه نمایش فرستاده میشود و موارد دیگر گفته میشود و حذف و ممیزی مجدد و بالاخره پروانه نمایش. این قانون اینجا است. جای دیگر ممکن است قانون دیگری داشته باشد. حالا فکر کنید بعد از این همه بالا و پایین، فیلمی در جشنواره فجر نمایش داده میشود و سروصداها و اعتراضها آغاز میشود. نظرم روی فیلم «عصبانی نیستم» است. این وسط تقصیر سازنده چیست که کارش را خواسته قانونی پیش ببرد و میخواهد اپوزیسیون نباشد. حالا بعد از همه این حرفها کارگردان را مجبور میکنند نامه بدهد و فیلمش را از بخش مسابقه خارج کند. او این کار را میکند، اما چند روز بعد سروصداهای دیگری آغاز میشود و این بار نوبت به
بهترین فیلم جشنواره فجر؛ «رستاخیز» میرسد. این ماجرا ادامه دارد، اگر فکری برای آن نشود، همچنان هر کسی در هر جایگاهی، خود میخواهد قانون خود را بنا کند و تازه اگر هم بتواند بنا کند، عده دیگری میآیند و به قانون او ایراد میگیرند. قانون بد، بهتر از بیقانونی است. پس نگاهمان را باید عوض کنیم. کمی سعه صدر، کمی خویشتنداری؛ مدارا و گفتوگو و نقد. نسخهای جز این نمیشود برای مناقشات فرهنگی این زمانه تجویز کرد
ارسال نظر