اهمیت تعادل بین متن و تصویر در طراحیهای کسبوکار
مترجم: مریم رضایی برای طراحی بروشور، وبسایت یا هر کار تبلیغاتی دیگری متن مهمتر است یا تصویر؟ این معمایی است که همه کسبوکارها با آن دست و پنجه نرم میکنند: اینکه برای انتقال پیام شرکت و ارتباط با مخاطب، چه زمانی باید از عکس و چه زمان باید از متن استفاده کرد. واقعیت این است که عکس و متن هر دو اجزای اصلی هر پروژه طراحی هستند. اما تفاوت اصلی بین پروژهای که اثربخش است و پروژهای که نقص دارد، ایجاد تعادل بین این دو است. در حالی که تصاویر اغلب سریعتر پردازش میشوند، متن میتواند درک بیشتری ایجاد کند.
مترجم: مریم رضایی برای طراحی بروشور، وبسایت یا هر کار تبلیغاتی دیگری متن مهمتر است یا تصویر؟ این معمایی است که همه کسبوکارها با آن دست و پنجه نرم میکنند: اینکه برای انتقال پیام شرکت و ارتباط با مخاطب، چه زمانی باید از عکس و چه زمان باید از متن استفاده کرد. واقعیت این است که عکس و متن هر دو اجزای اصلی هر پروژه طراحی هستند. اما تفاوت اصلی بین پروژهای که اثربخش است و پروژهای که نقص دارد، ایجاد تعادل بین این دو است. در حالی که تصاویر اغلب سریعتر پردازش میشوند، متن میتواند درک بیشتری ایجاد کند. ایجاد تعادل مناسب بین محتوای متنی و تصویری ترکیبی است از درک پروژه و بهترین روش انتقال محتوا، مخاطب، انتظارات و سنجش عوامل.
هر پروژه طراحی - فارغ از هر عامل دیگر - باید با یک هدف شروع شود؛ اینکه بدانید قرار است با این طراحی چه کاری انجام دهید؟ برخی از اهداف متداولی که برای طراحی وجود دارد عبارتند از آگاهی برند، آموزش، فروش، تعامل با مشتری، ایجاد وفاداری یا تماس با مشتری. البته اهداف زیاد دیگری هم وجود دارند، اما بیشتر آنها به همین چند هدف اولیه برمیگردند.
این بسیار مهم است که به هدف کلی و نیز اهداف جزئی پروژههای طراحی خود فکر کنید. بهعنوان مثال، طراحی یک کارت ویزیت کار سادهای است و هدف آن برقراری تماس با مخاطبان است. اما میتوانید با استفاده از هر دو طرف کارت، طراحی خود را توسعه دهید. بهطور مشابه، پروژههای طراحی وبسایت نیز میتوانند اهداف متعدد را دربرگیرند که بر اساس آن نسبت عکس به متن تغییر میکند.
ایجاد تعادل بین متن و تصویر با توجه به محتوایی که میخواهید داشته باشید، آسانتر میشود. انواع محتوایی که عمدتا بر محوریت تصویر طراحی میشوند عبارتند از:
وبلاگها
تجارت و فروش
رسانههای اجتماعی
تبلیغات محصول
اپلیکیشنها و صفحات اصلی وبسایتها
انواع محتوایی که عمدتا بر محوریت متن طراحی میشوند عبارتند از:
کتابها
برخی وبلاگها
کتابهای راهنما
دستورالعملها و آییننامهها
چالش ترکیب تصویر با متن که معمولا بد مدیریت میشود، میتواند به آشفتگی درهمی منجر شود که در آن نه عکس و نه کلمات تاثیری را که به دنبال آن هستید، ندارند. خبر خوب این است که با دنبال کردن چند رهنمود ساده میتوانید به بهترین تعادل ممکن بین عکس و متن دست یابید. در این صورت نتیجه نهایی، پیامتان را با خلاقیت و شفافیت منتقل میکند.
در اینجا پنج رهنمود کلی را که باید دنبال کنید، ارائه میکنیم:
تصویری که استفاده میکنید به اندازه متن نقش بزرگی در برقراری ارتباط ایفا میکند. بنابراین نیازی نیست تصویری انتخاب کنید که خیلی به متن نزدیک باشد. در عوض، به دنبال تصویری باشید که احساسات و محتوای متنی را که کنار عکس میآید، با هم مطابقت دهد. بهعنوان مثال، اگر کسبوکارتان میخواهد مشتری را برای «مواد غذایی سالم و تازه» جذب کند، از تصویر کلی یک ساندویچ در یک زمینه سفید استفاده نکنید. در عوض، تصویری را انتخاب کنید که فردی را نشان میدهد که در حال تهیه غذا با مواد گرم و تازه است. اگر تصویر بیش از حد شلوغ است، بهطوری که متن به چشم نمیآید، یک قسمت را تیرهتر کنید.
اگر تلاش کردهاید پیامتان را فشرده کرده و توضیحی خلاصه از آن بهدست آورید، ممکن است وسوسه شوید برای برجسته نشان دادن آن، متن را وسط تصویر قرار دهید. اما این اشتباه است. در عوض جریان کلی تصویر را در نظر بگیرید؛ آیا چشمان شما به طرف مشخصی کشیده میشود؟ آیا موضوع عکس به سمت خاصی اشاره دارد؟ اینها بهترین نقاط برای قرار دادن متن در تصویر هستند.
همچنین میتوانید با قرار دادن یک قاب در اطراف متن، شاید قابی که شکل جالبی داشته باشد و یا دیگر المانهای گرافیکی مثل خط، نقطه یا فلش توجه خواننده را جلب کنید. اگر قابی که در نظر میگیرید، زمینه رنگی داشته باشد، کمی آن را شفاف کنید. این کار باعث میشود تصویر زمینه را از طریق قاب ببینید که در واقع کل تصویر را با هم نشان میدهد.»
متنی که انتخاب میکنید باید خوانا باشد، بنابراین برای یک تصویر تاریک، متنی با رنگ روشن انتخاب کنید و برعکس. استفاده از یک رنگ مکمل، مثل آبی برای تصویر نارنجی نیز میتواند استراتژی خوبی باشد.
در نهایت، از وسوسه استفاده از متنهای بزرگ و سنگین دوری کنید. گاهی اوقات بهترین روش برای جلب توجه افراد این است که فونت سبکتر و نازکتر انتخاب کنید، چون در این صورت تصویر انتخابی بیشتر به چشم میآید. همچنین متن سبک و روشن باعث میشود به اندازه کافی کنتراست ایجاد شود تا آن متن خوانا باشد.
همچنین پنج نکته کوتاه برای ایجاد تعادل بین متن و تصویر در طراحیهای کسبوکار عبارتند از:
1) اگر به الفاظ نیاز ندارید، از آنها استفاده نکنید.
۲) اطلاعات تصویری را بهصورت تصویری ارائه کنید، چیزهایی را که نمیتوانید با تصویر نشان دهید با کلمات توصیف نکنید.
3) از به کار بردن کلمات غیرضروری یا تصاویر تکراری بپرهیزید.
۴) اگر فکر میکنید طراحی بیشتر به سمت متن یا تصویر متمایل است، این جهتدهی را برگردانید.
5) اگر نمیدانید چقدر متن لازم دارید، برای متن و تصویر مساحت یکسانی در نظر بگیرید تا به «تعادلی واضح» دست یابید.
در نهایت باید گفت این روزها، پروژههای طراحی بیشتر تصویر را محور قرار میدهند، در حالی که طراحی با محوریت متن نیز میتواند اثرگذار باشد. اجازه دهید محتوا استراتژی پروژههای طراحی شما را دیکته کند. به این فکر کنید که اهداف پروژه، انتظار مخاطب، سنگینی المانها و نحوه ارائه، بر استفاده از تصویر و متن اثر بگذارد.
هر پروژه طراحی - فارغ از هر عامل دیگر - باید با یک هدف شروع شود؛ اینکه بدانید قرار است با این طراحی چه کاری انجام دهید؟ برخی از اهداف متداولی که برای طراحی وجود دارد عبارتند از آگاهی برند، آموزش، فروش، تعامل با مشتری، ایجاد وفاداری یا تماس با مشتری. البته اهداف زیاد دیگری هم وجود دارند، اما بیشتر آنها به همین چند هدف اولیه برمیگردند.
این بسیار مهم است که به هدف کلی و نیز اهداف جزئی پروژههای طراحی خود فکر کنید. بهعنوان مثال، طراحی یک کارت ویزیت کار سادهای است و هدف آن برقراری تماس با مخاطبان است. اما میتوانید با استفاده از هر دو طرف کارت، طراحی خود را توسعه دهید. بهطور مشابه، پروژههای طراحی وبسایت نیز میتوانند اهداف متعدد را دربرگیرند که بر اساس آن نسبت عکس به متن تغییر میکند.
ایجاد تعادل بین متن و تصویر با توجه به محتوایی که میخواهید داشته باشید، آسانتر میشود. انواع محتوایی که عمدتا بر محوریت تصویر طراحی میشوند عبارتند از:
وبلاگها
تجارت و فروش
رسانههای اجتماعی
تبلیغات محصول
اپلیکیشنها و صفحات اصلی وبسایتها
انواع محتوایی که عمدتا بر محوریت متن طراحی میشوند عبارتند از:
کتابها
برخی وبلاگها
کتابهای راهنما
دستورالعملها و آییننامهها
چالش ترکیب تصویر با متن که معمولا بد مدیریت میشود، میتواند به آشفتگی درهمی منجر شود که در آن نه عکس و نه کلمات تاثیری را که به دنبال آن هستید، ندارند. خبر خوب این است که با دنبال کردن چند رهنمود ساده میتوانید به بهترین تعادل ممکن بین عکس و متن دست یابید. در این صورت نتیجه نهایی، پیامتان را با خلاقیت و شفافیت منتقل میکند.
در اینجا پنج رهنمود کلی را که باید دنبال کنید، ارائه میکنیم:
تصویری که استفاده میکنید به اندازه متن نقش بزرگی در برقراری ارتباط ایفا میکند. بنابراین نیازی نیست تصویری انتخاب کنید که خیلی به متن نزدیک باشد. در عوض، به دنبال تصویری باشید که احساسات و محتوای متنی را که کنار عکس میآید، با هم مطابقت دهد. بهعنوان مثال، اگر کسبوکارتان میخواهد مشتری را برای «مواد غذایی سالم و تازه» جذب کند، از تصویر کلی یک ساندویچ در یک زمینه سفید استفاده نکنید. در عوض، تصویری را انتخاب کنید که فردی را نشان میدهد که در حال تهیه غذا با مواد گرم و تازه است. اگر تصویر بیش از حد شلوغ است، بهطوری که متن به چشم نمیآید، یک قسمت را تیرهتر کنید.
اگر تلاش کردهاید پیامتان را فشرده کرده و توضیحی خلاصه از آن بهدست آورید، ممکن است وسوسه شوید برای برجسته نشان دادن آن، متن را وسط تصویر قرار دهید. اما این اشتباه است. در عوض جریان کلی تصویر را در نظر بگیرید؛ آیا چشمان شما به طرف مشخصی کشیده میشود؟ آیا موضوع عکس به سمت خاصی اشاره دارد؟ اینها بهترین نقاط برای قرار دادن متن در تصویر هستند.
همچنین میتوانید با قرار دادن یک قاب در اطراف متن، شاید قابی که شکل جالبی داشته باشد و یا دیگر المانهای گرافیکی مثل خط، نقطه یا فلش توجه خواننده را جلب کنید. اگر قابی که در نظر میگیرید، زمینه رنگی داشته باشد، کمی آن را شفاف کنید. این کار باعث میشود تصویر زمینه را از طریق قاب ببینید که در واقع کل تصویر را با هم نشان میدهد.»
متنی که انتخاب میکنید باید خوانا باشد، بنابراین برای یک تصویر تاریک، متنی با رنگ روشن انتخاب کنید و برعکس. استفاده از یک رنگ مکمل، مثل آبی برای تصویر نارنجی نیز میتواند استراتژی خوبی باشد.
در نهایت، از وسوسه استفاده از متنهای بزرگ و سنگین دوری کنید. گاهی اوقات بهترین روش برای جلب توجه افراد این است که فونت سبکتر و نازکتر انتخاب کنید، چون در این صورت تصویر انتخابی بیشتر به چشم میآید. همچنین متن سبک و روشن باعث میشود به اندازه کافی کنتراست ایجاد شود تا آن متن خوانا باشد.
همچنین پنج نکته کوتاه برای ایجاد تعادل بین متن و تصویر در طراحیهای کسبوکار عبارتند از:
1) اگر به الفاظ نیاز ندارید، از آنها استفاده نکنید.
۲) اطلاعات تصویری را بهصورت تصویری ارائه کنید، چیزهایی را که نمیتوانید با تصویر نشان دهید با کلمات توصیف نکنید.
3) از به کار بردن کلمات غیرضروری یا تصاویر تکراری بپرهیزید.
۴) اگر فکر میکنید طراحی بیشتر به سمت متن یا تصویر متمایل است، این جهتدهی را برگردانید.
5) اگر نمیدانید چقدر متن لازم دارید، برای متن و تصویر مساحت یکسانی در نظر بگیرید تا به «تعادلی واضح» دست یابید.
در نهایت باید گفت این روزها، پروژههای طراحی بیشتر تصویر را محور قرار میدهند، در حالی که طراحی با محوریت متن نیز میتواند اثرگذار باشد. اجازه دهید محتوا استراتژی پروژههای طراحی شما را دیکته کند. به این فکر کنید که اهداف پروژه، انتظار مخاطب، سنگینی المانها و نحوه ارائه، بر استفاده از تصویر و متن اثر بگذارد.
ارسال نظر