«سواری مجانی» را چه کسانی می گیرند؟

مرتضی زارع
کارشناس اقتصادی

روزی پادشاهی از رعایای خود خواست هر کس قدری شیر در دیگی که به درب خانه او می‌آورند بریزد تا آن را بین افراد فقیر تقسیم کنند. وقتی دیگ آماده شد شاه برای چشیدن طعم شیر درب آن را برداشت اما با دیگی از آب مواجه شد، تمامی رعایا با خیال اینکه نفر قبلی در دیگ شیر ریخته، به‌جای سهم خود آب ریخته بودند تا بتوانند هم در طرح شاه شرکت کنند، هم هزینه‌ای بابت آن نپردازند یا به‌عبارتی مردم می‌خواستند از دیگران سواری مجانی بگیرند. (یعنی در راهی که دیگران دارند می‌روند ما بر مرکب آنان سوار شویم بدون آن‌که هزینه‌ای پرداخت کنیم تا همگی به یک مقصد برسیم)

 

این وضعیتی نیست که منحصر به داستان‌ها باشد. اغلب ما صحنه‌هایی می‌بینیم که مردم در مواجه با حالتی که انگیزه کمی برای پرداخت هزینه یک فعالیت دارند منتظر می‌مانند تا دیگران این کار را بکنند و آنها مجانی بر اسب منفعت سوار شوند. برای مثال اگر شما به اهالی ساختمان توصیه می‌کنید که برای نظافت بهتر ساختمان دو روز در طول هفته شخصی بیاید و این کار را انجام دهد، همگی به‌صورت لفظی موافقت می‌کنند ولی بعد از انجام کار کسی برای پرداخت هزینه صحبتی نمی‌کند چون امیدوار است شما این کار را انجام دهید، طلافروشی که در یک پاساژ نگهبان برای مغازه خود استخدام می‌کند و مغازه‌های اطراف بدون اینکه حرفی از کمک هزینه به او بزنند از خدمات او بهره می‌گیرند نمونه دیگری از این مساله است، یا وقتی ظرف‌ها در خوابگاه یا خانه‌های دانشجویی انباشت می‌شود این پدیده به‌خوبی قابل مشاهده است که همگی به تصور اینکه دیگران این کار را خواهند کرد از شست‌وشوی آنها امتناع می‌کنند.

در سواری مجانی فرد از خدمات موجود بهره‌مند می‌شود در حالی که پول یا هزینه‌ای بابت آن پرداخت نمی‌کند.این هزینه می‌تواند هزینه فرصت نیز باشد مثلا وقتی شما مجبور به شستن ظرف‌ها هستید در آن زمان نمی‌توانید به انجام تکالیف دانشگاهی خود بپردازید و این همان هزینه فرصتی است که شما برای شستن ظرف‌ها می‌پردازید. هزینه استفاده از هر وسیله و خدماتی در جامعه قیمت آن است. وقتی قیمت کالایی بالا می‌رود بالطبع تقاضا یا تمایل شما برای خرید آن کاهش می‌یابد. برای مثال تصور کنید فردا نان بربری سر کوچه شما تابلو بزند هرعدد نان با کنجد فقط «پنجاه تومان»، به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر اتفاقی در هجوم مردم برای خرید نان نیفتد، احتمالا صفی طولانی تشکیل می‌شود چون در واقع مردم می‌دانند کالایی که دارند می‌خرند در قبال هزینه‌ای که می‌پردازند ناچیز است. بنابراین، مردم به‌خوبی هزینه‌ها و منافع خود را می‌سنجند و به‌محض وجود چنین فرصت‌هایی ممکن است پدیده مفت‌سواری با یک تحلیل هزینه فایده سرانگشتی اتفاق بیفتد.

در مثال‌های بالا اگر شما هزینه‌کننده اصلی باشید چه حسی خواهید داشت؟ هزینه را شما پرداخت کرده‌اید و دیگران با اینکه به آن نیاز دارند و استفاده می‌کنند، هزینه‌ای نمی‌پردازند، بالطبع ناراحت می‌شوید و سعی خواهید کرد به‌نحوی پول خود را زنده کنید. جالب است بدانید این پدیده‌ای است که در علم اقتصاد مورد توجه بوده و همواره اقتصاددانان در پی کاهش یا به‌دیگر بیان محدودسازی سواری مجانی افراد در استفاده از منابع و خدمات موجود در جامعه هستند. زیرا جدای از هزینه لازم برای تولید برخی از کالاها و خدمات، سواری مجانی امکان استفاده از آنها را مختل می‌کند و نظام بازارها را به‌هم می‌ریزد. وقتی دولت بانک‌ها را ملزم به پرداخت وام 18 درصد می‌کند اما تقریبا تمامی بانک‌ها این کار را به تعویق می‌اندازند یا بهانه‌تراشی می‌کنند تا مدت زمانی را برای خود بخرند در واقع در حال سواری مجانی هستند تا آنچه که حق مردم است و برای آنها دارای هزینه است را به تعویق بیندازند. البته پدیده سواری ‌مجانی در اقتصاد بیشتر در مورد کالاهای عمومی مورد توجه بوده است. کالاهای عمومی دو ویژگی اصلی دارند که انگیزه پرداخت هزینه از آنها را به‌شدت پایین می‌آورد، غیررقابتی بودن و غیرقابل استثناء (منع‌پذیر) بودن. پارک‌ها، جاده‌ها، امنیت و دفاع، برنامه‌های تلویزیونی و... نمونه‌هایی از کالاهای عمومی هستند.

شاید به‌نظر برسد در هر یک از این مثال‌ها با مصرف کالا توسط یک نفر، مصرف دیگران زیاد متاثر نمی‌شود، این همان مفهوم غیررقابتی بودن است، و غیرقابل استثنا یا غیرقابل منع بودن به این مفهوم است که نمی‌توان دیگران را از استفاده از این کالاها منع کرد. برای مثال مساله دفاع ملی را در نظر بگیرید که همه از منافع آن بهره‌مند می‌شوند، کسانی که در جنگ شرکت می‌کنند منافع مادی کمی نصیبشان خواهد شد اما در پی تلاش آنها همه مردم از آن مزیت بهره‌مند می‌‌شوند، از طرفی مفت‌سوار می‌داند که هیچ‌کس نمی‌تواند از منافع دفاع ملی محروم شود خواه او در جنگ شرکت کند خواه نکند، از آنجا که رفتن به جنگ برای او هزینه‌ای دارد که همان احتمال مجروح شدن یا کشته شدن است بنابراین تا جایی که بتواند در این زمینه به بهانه‌های مختلف جا خالی می‌کند. گفته شد که موضوع سواری مجانی وقتی به مشکل تبدیل می‌شود که موجب محدود شدن محصولات و خدمات در یک بازار شوند.

ایجاد خیابان‌ها برای تردد خودروها در ابتدا یک کالای عمومی غیرمنع‌پذیر است اما وقتی مردم حتی در شرایطی که نیازی به استفاده از خودروی شخص ندارند این کار را انجام می‌دهند موجب محدود شدن دسترسی سایرین و اتلاف وقت آنها می‌شوند، بنابراین خاصیت منع‌پذیری این کالا از بین می‌رود و طرح‌های زوج و فرد با رصد دوربین‌های جریمه‌ای باید به‌کار آیند تا این فرآیند بتواند به حیات خود ادامه دهد. آنچه از این مثال‌ها برمی‌آید این است که با توجه به بستر موجود در برخی بازارها ناشی از هزینه پایین کالا یا خدمات (که معلول دو ویژگی که بیان شد هستند) ممکن است انگیزه‌های افرادی به سمت استفاده مجانی سوق پیدا کند این‌گونه رفتار نهایتا منجر به محدودیت و عدم کارایی بازار خواهد شد. تحت این شرایط یکی از راه‌های مورد توجه در این تعریف دقیق حقوق مالکیت افراد در زمینه‌های مختلف و اتخاذ قوانین سازگار با آن خواهد بود تا منجر به شکل‌گیری رفتار صحیح تقاضا در این بازارها شود.

«سواری مجانی» را چه کسانی می گیرند؟