دیوید ریکاردو؛ اقتصاددان بدبین

دیوید ریکاردو را می‌توان یکی از مهم‌ترین چهره‌ها در تاریخ علم اقتصاد دانست. وی در سال ۱۷۷۲ در لندن چشم به جهان گشود و تا سال ۱۸۲۳ زندگی کرد. این اقتصاددان انگلیسی که از تاثیرگذارترین اقتصاددانان کلاسیک بود، در سیاست نیز وارد شد و حتی به نمایندگی مجلس عوام نیز دست یافت. این اقتصاددان شهیر از مدافعان تجارت آزاد بود و برای نخستین بار ایده مزیت نسبی را وارد اقتصاد کرد.اقتصاد آزاد که اسمیت و ریکاردو از طرفداران آن بودند، مبتنی بر این بود که دولت نباید درخصوص صادرات و واردات دخالتی کند و یا در جهت حمایت از تولیدکنندگان و صنایع داخلی تعرفه‌ای بر کالاهای خارجی وضع کند. به باور آنان، اگر یک کشور خارجی بتواند کالایی را ارزان‌تر از آنچه کشور ما تولید می‌کند عرضه کند، بهتر است آن کالا را وارد کرده و بر تولید کالاهایی که در آنها مزیت داریم، متمرکز شویم. به این پدیده «مزیت مطلق» می‌گویند.

از سوی دیگر، به باور اقتصاددانانی همچون ریکاردو، اصل برتری نسبی بیانگر این است که نفع هر کشوری در تخصصی شدن تولید و ارائه‌ کالاها و خدماتی بپردازد که در آن بهترین است و با مبادله‌ مازاد آن با کشور‌های دیگر، نیاز خود به کالاها و خدمات دیگر را تامین کند. سعی در خودکفایی در واقع منجر به ایجاد نوعی فقر در میان مردم می‌شود، زیرا با تولید کالاهایی که در تولید آنها بهترین نیستند، کالای مورد نظر را با قیمتی بالاتر از قیمتی که کشورهای دیگر می‌توانند ارائه دهند به مردم خود می‌فروشند. این در حالی است که در شرایط آزاد گذاشتن مردم برای تولید کالاهایی که در تولید آنها بهترینند، بهره‌وری و سود عاید مردم می‌شود. تفاوت «مزیت نسبی» با مزیت مطلق را می‌توان در پیدایش مفهوم هزینه فرصت جست‌وجو کرد. مثال معمولی که در مورد مفهوم مزیت گفته می‌شود، رادیو و گندم است. در اقتصاد تولید هر محصولی برای کشورها امکان‌پذیر است اما هزینه تولید آن برای کشورها متفاوت و در مواردی به شکلی غیر متعارف، گزاف است.

برای مثال فرض کنید در جهان فقط دو نوع کالای گندم و رادیو برای نیازهای خوراکی و سایر نیازها تولید می‌شود، اگر دو کشور ژاپن و پاکستان بتوانند هر دو کالای رادیو و گندم را تولید کنند و پاکستان هر دو را ارزانتر از ژاپن تولید کند، پاکستان در تولید هر دو مورد بر ژاپن مزیت دارد. فرض کنید مزیت پاکستان در تولید گندم بیشتر باشد و زیان ژاپن در تولید رادیو کمتر باشد. در این صورت پاکستان باید بر تولید گندم و تخصصی‌ کردن آن تمرکز کند و رادیو را از ژاپن وارد کند. در سوی دیگر، ژاپن باید تنها رادیو تولید کرده و گندم مورد نیاز خود را از پاکستان تهیه کند. به این طریق هر دو کشور مزیت کسب می‌کنند. البته این در صورتی است که مساله کیفیت چندان مورد توجه قرار نگیرد. در کل ایده تجارت به این معنا است که«تجارت» زمانی بین دو کشور رخ می‌دهد که مقداری سود یا مزیت وجود داشته باشد. فرض کنید تجارت بین دو کشور وجود نمی‌داشت و کشورها نیاز به برآورده شدن تقاضای رادیو و گندم خود داشتند. به دلیل تفاوت در تخصص و سایر شرایط، فرض کنید که ژاپن یک واحد گندم را با صرف هزینه‌ای معادل ۵۰ ساعت کار (یا هزینه‌ای معادل پرداخت دستمزد ۵۰ ساعت) تولید می‌کرد، در حالی که این هزینه برای پاکستان تنها ۱۰ ساعت بود. برای رادیو نیز این هزینه برای ژاپن معادل ۱۰ ساعت بود در حالی که برای پاکستان حدود ۵۰ ساعت لحاظ شده بود. در واقع ژاپن بودجه‌ای معادل پرداخت ۱۰۰ ساعت کار و پاکستان معادل ۲۰ ساعت کار در اختیار داشتند.

در این صورت، پاکستان ظرفیت تولید یک واحد (واحد می‌تواند میلیون عدد یا هزار تن هم باشد) گندم و دو واحد رادیو را با صرف هزینه‌ای معادل ۲۰ ساعت داشت و ژاپن نیز ۱ واحد گندم و ۵ واحد رادیو را با صرف ۱۰۰ واحد ساعت هزینه تولید می‌کرد. در مجموع می‌توان گفت که در حالت خودکفایی و بدون تجارت، این دو کشور ۱۲۰ ساعت هزینه را برای دستیابی به ۲ واحد گندم و ۷ واحد رادیو به کار می‌بردند. اما اگر تجارت برقرار می‌شد و هر یک از دو کشور به تولید کالایی که در آن تخصص داشتند پرداخته و آن را با کالای دیگری که به آن نیاز داشتند، مبادله می‌کردند، نتیجه به شکل زیر در می‌آمد: ژاپن با تمرکز بر تولید رادیو، ۱۰ واحد رادیو را تولید می‌کرد (ژاپن بودجه‌ای معادل ۱۰۰ ساعت کار در اختیار داشت و تمرکز بر رادیو موجب تولید ۱۰ واحد رادیو می‌شد) و پاکستان با تمرکز بر تولید گندم، هر دو واحد گندم مورد نیاز را تولید می‌کرد. در این شرایط، این دو کشور روی هم رفته ۲ واحد گندم و ۱۰ واحد رادیو تولید می‌کردند و این امر منجر به تولید ۳ واحد رادیوی اضافی می‌شد که به معنی افزایش تولید و رفاه در مجموعه دو کشور بود. این افزایش نتیجه تجارت بین دو کشور بود. ریکاردو در پرورش این مطلب که چگونه تجارت و مزیت موجب سود بردن کشورها می‌شود، نقش چشمگیری داشت. یکی دیگر از ایده‌های عمیق و در خور تاملی که ریکاردو ارائه کرد، بحث مربوط به بهره مالکانه یا همان رانت بود که بعدها توسط اقتصاددانان دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت. در شماره بعد به این مبحث اشاره خواهیم کرد.