هدف فعالیت اصلی بر ایجاد تغییری باشد که خواستار آن هستید (بخش دوم)

مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد

در مقاله هفته گذشته این سوال را مطرح کردیم که آیا کسب‌و‌کارها مسوولیت بالاتری برای بیان ارزش‌های اجتماعی دارند یا باید به دنبال سودآوری باشند؟ پرسش دیگر در این میان این است که آیا ممکن است پذیرش ارزش‌ها بتواند به ایجاد سود کمک کند؟ برای یافتن پاسخ این سوال‌ها داستان ملاقات نویسنده مقاله با مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیس‌بوک را بیان کردیم. زاکربرگ در این دیدار بیان کرد که «من فیس‌بوک را به‌عنوان یک کسب‌و‌کار شروع نکردم اما طی چندین سال به این درک رسیدم که تنها راه برای ایجاد آنچه که می‌خواستم این است که یک موتور اقتصادی خوب پشت آن باشد. نامه سرگشاده زاکربرگ که در ماه فوریه ارسال شد به گفته او دقیقا پیرو «نامه موسس» نبود. نامه موسس برای سهام‌دارانی نوشته شد که در حال خریدن عرضه اولیه سهام بودند تا آنها را به گوناگونی کارکرد شرکت آگاه سازند.

نامه جدید هدف متفاوتی دارد؛ کمتر در مورد چگونگی کار ما و بیشتر در مورد آنچه می‌خواهیم انجام دهیم است.» طبق گفته‌های زاکربرگ آنچه از سال ۲۰۱۲ به شدت تغییر کرده است شک و تردید فزاینده در مورد پیوستگی جهانی است. او می‌گوید «وقتی در سال ۲۰۰۴ کارمان را شروع کردیم، ایده متصل کردن جهان واقعا یک ایده بحث‌انگیز نبود. مردم تصور می‌کردند که این ایده خوبی است.» از او پرسیدم «اما در چند سال گذشته، این ایده تغییر کرده است، درست است؟ نه فقط در آمریکا، بلکه در اروپا و آسیا نیز چنین است. مردمی که با جهانی‌سازی مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند، صدای خود را بلندتر کرده‌اند.» زاکربرگ می‌گوید « احساس می‌کنم کسی باید توضیح دهد که چرا وصل کردن افراد خوب است و ما یکی از سازمان‌هایی هستیم که به نظر من باید این کار را انجام دهیم.» همان‌طور که زاکربرگ در مورد این مسائل صحبت می‌کرد، به من نگاه کرد؛ در حالی که به ندرت پلک می‌زد.

او متمرکز شده بود. من چندین روش که برخی شرکت‌ها ارزش‌های خود را بیان می‌کنند را متذکر شدم. به‌عنوان مثال استارباکس متعهد شده است پناهندگان را استخدام ‌کند یا سایر شرکت‌ها که متعهد به فعالیت‌های خیرخواهانه شدند. اما زاکربرگ، فیس‌بوک را به سمت فعالیت یا فلسفه اجتماعی خارجی هدایت نمی‌کند. او می‌گوید «به نظر من فعالیت اصلی شما باید بر ایجاد تغییری باشد که خواستار آن هستید.» شرکت‌های بسیار زیادی با بخش‌های کوچکی از منابع خود، کارهای زیبایی انجام می‌دهند. امیدوارم که ماموریت اصلی ما اصلی‌ترین چیزی باشد که می‌خواهیم به انجام برسانیم: ایجاد جهانی آزادتر و متصل‌تر. تقریبا همه منابع ما برای این هدف به‌کار گرفته می‌شوند. او در ادامه می‌گوید «زمانی که می‌خواستم کارهایی مانند سرمایه‌گذاری در آموزش و اصلاح قانون مهاجرت و اصلاح قانون کیفری انجام دهم، این کار را از طریق یک سازمان متفاوت انجام می‌دهم؛ از طریق بنیاد خیریه Chan Zuckerberg Initiative.» (او و همسرش، پریسیلا چان این بنیاد را برای عمل به وعده خود در اهدای ۹۹ درصد سهام فیس‌بوک طی دوران زندگی خود به راه انداختند.)

او می‌افزاید «این‌طور نیست که کارمندان فیس‌بوک به این قبیل مسائل اعتقادی نداشته باشند. تصور من تنها این است که ماموریت فیس‌بوک زیربنای اجتماعی برای یک جامعه جهانی است.» در خلال این ماموریت، فیس‌بوک ابزارهایی ایجاد کرده است که جمع‌آوری پول برای فعالیت‌های خیریه و حمایت‌های اجتماعی را ممکن می‌سازد. اغلب زمانی که شرکت‌ها ادعا می‌کنند که می‌خواهند ارزش‌‌محور یا ماموریت‌محور باشند نوعی شک و تردید وجود دارد؛ چرا که به نظر می‌رسد نتایج مالی کوتاه‌مدت بر دیگر ارزش‌های شرکتی پیشی می‌گیرد. وقتی از زاکربرگ در مورد این مساله جویا شدم، او هیچ عدم ارتباطی بین انجام یک ماموریت بالاتر و رسیدن به اهداف مالی را قبول نمی‌کرد. او می‌گوید «مردم می‌خواهند رهبران کسب‌و‌کار قابل‌اعتماد باشند و پای حرفشان بایستند.» زمانی که از زاکربرگ پرسیدم آیا فیس‌بوک نقص‌هایی در طراحی دارد که ممکن است ارزش‌ها و ماموریت آن را زیر سوال ببرد، او گفت «به نظرم من منصفانه است که به آنها نقص بگوییم؛ چرا که هیچ سیستمی کامل نیست. جهان در حال تغییر است و شما باید برای پیشرفت خودتان را با آن وفق دهید.»

سپس من یک سوال اخلاقی را مطرح کردم: آیا کسب‌و‌کارهای موفقی مانند فیس‌بوک، که به‌طور نامتناسب از ظهور تکنولوژی جدید متنفع شده‌اند، مسوولیت خاصی در قبال افرادی که با پیشروی تکنولوژی عقب‌ مانده‌اند دارند؟ پاسخ زاکربرگ این بود «به نظرم درست است. بسیاری از بحث‌های کنونی و جنبش ضدجهانی‌سازی به این دلیل است که برای سال‌ها و دهه‌های بسیاری افراد تنها در مورد خوبی متصل کردن جهان صحبت می‌کردند و به این موضوع واقف نبودند که در این میان برخی افراد مورد غفلت واقع شده‌اند. مسوولیت ما این است که این ارتباطات برای همه مفید است.» او می‌گوید «آنچه نیرنگ‌آمیز است این است که من معتقدم مسائل بسیار زیادی که در جهان شاهد آن هستیم تنها پرسش‌های اقتصادی نیستند. بلکه سوالات اجتماعی از معنا، هدف، مقام و بخشی از چیز بزرگتر از خودتان بودن است. قطعا بخش اقتصادی بسیار بزرگ است. اما من تصور می‌کنم با وجود اینکه تا چه حد از نظر اقتصادی عملکرد خوبی دارید، مسائلی در زندگی خود و نیاز به ساختاری حمایتی اجتماعی در دور و بر خود دارید.» و این دلیلی است که چرا او به شدت به تلاش فیس‌بوک در ایجاد جامعه متعهد است.

نگرش زاکربرگ یک نگرش ثابت و منضبط است: اگر هر کار که این شرکت انجام می‌دهد با هدف ارتباط دادن افراد مرتبط است و اگر این هدف یک اولویت بالاتر از کسب درآمد یا واکنش به تغییرات سیاسی کوتاه‌مدت یا هر چیز دیگری باشد، آنگاه پیشرفت بلندمدت در این بخش چیزی است که بیشترین اهمیت را دارد. اما این چیزی است که او و بنگاه اقتصادی‌اش را آسیب‌پذیر می‌کند: به‌طور کلی هر نوع کمبودی در هر بخش این کسب‌و‌کار به گذشته بازمی‌گردد و اینکه فیس‌بوک را در برابر انتقادها رها ساخت. چالش او این است که به‌جای گرفتن موضع دفاعی، از شکایات به‌عنوان انگیزه‌ای برای بهتر کردن فیس‌بوک استفاده کند.