بخش نخست
سیسموندی؛ پیدایش معارضان اقتصاد آزاد
پس از آرای اسمیت و اظهارنظرهای بدبینهایی همچون ریکاردو و مالتوس به نظر میرسید که دانش اقتصاد دارای پایه و مبنایی قطعی شده است، البته در بین تمام این مولفان اتفاق نظر وجود نداشت. بسیاری از نکتهها هنوز مبهم و در بعضی از نظریهها جای بحث و تردید باقی بود. با تمام این گفتهها، علم اقتصاد که به تازگی پا به عرصه وجود نهاده بود، کمکم در معرض حملات سختی قرار میگرفت. در این میان، سیسموندی را میتوان یکی از مهمترین معارضان دانست که با نقدهای خود تصویری از رنجها و مشکلات و مصائب ناشی از رقابت آزاد را ترسیم کرد.
پس از آرای اسمیت و اظهارنظرهای بدبینهایی همچون ریکاردو و مالتوس به نظر میرسید که دانش اقتصاد دارای پایه و مبنایی قطعی شده است، البته در بین تمام این مولفان اتفاق نظر وجود نداشت. بسیاری از نکتهها هنوز مبهم و در بعضی از نظریهها جای بحث و تردید باقی بود. با تمام این گفتهها، علم اقتصاد که به تازگی پا به عرصه وجود نهاده بود، کمکم در معرض حملات سختی قرار میگرفت. در این میان، سیسموندی را میتوان یکی از مهمترین معارضان دانست که با نقدهای خود تصویری از رنجها و مشکلات و مصائب ناشی از رقابت آزاد را ترسیم کرد. پس از وی نیز هواداران وی راهش را ادامه دادند و به تاخت و تاز بر مواردی همچون مالکیت خصوصی، الغای ارث و تمرکز اداره صنایع در دست دولتی دانا پرداختند.
سی سال نخست قرن ۱۹ شاهد دگرگونیهای عمیقی در جهان اقتصاد بود. آزادیطلبی اقتصادی در همهجا به پیروزی دستیافته بود. در فرانسه نظام صنفی از سال ۱۷۹۱ بهطور قطع ریشهکن شده و اعتراضات و کوششهای برخی از صاحبان صنایع برای احیای آن در دوران امپراتوری اول با شکست مواجه شده بود. در انگلستان، آخرین بخش از نظامنامه شاگردی و کارآموزی بهصورت آخرین قسمت بنای رو به زوال نظام مقرراتی در سال ۱۸۱۴ ملغی شده بود. دیگر هیچ چیز مانع از آزادی اقتصادی نبود و در همه جا و همه چیز رقابت آزاد حکمفرما بود. دولتها از هر نوع مداخله در مناسبات تولید و روابط میان کارگر و کارفرما، به جز در مواردی مانند جلوگیری از ایجاد اتحادیه ها و دستهبندیها خودداری میکردند و هدف آنها دادن میدان بیشتری به جریان آزاد قانون عرضه و تقاضا بود. در هر دو کشور فرانسه و انگلستان، هیچ قانونی آزادی مطلق نظام قراردادهای کارخانهها و صنایع را محدود نمیکرد که البته به سود کارفرمایان بود و صنعت کارخانهداری جدید، با استفاده از اختراعات فنی و ماشینی، با شکوه حیرتآوری گسترش مییافت.
با این وجود، در کنار تمام پیشرفتهای درخشان، دو پدیده تازه و نگرانکننده توجه اشخاص صاحبنظر را به خود جلب میکرد: نخست اجتماع و تراکم یک طبقه مستمند و مسکین در مراکز عظیم تولید ثروت یعنی طبقه کارگر کارخانهها و دوم بحرانهای متوالی ناشی از فزونی تولید بر مصرف. تعدی و اجحاف و سوءاستفادههای زیادی در نیمه قرن نوزدهم نسبت به کارگران کارخانهها صورت میگرفت که بارها در کتابهای نویسندگان بزرگ به آنها اشاره شده است از آن جمله میتوان به اجیر کردن کودکان در هر سن با بدترین و ناسالمترین شرایط، طولانی کردن تقریبا مداوم کار روزانه زنان و مردان، دستمزدهای ناچیز، خشونت، بیماریها و رذائل اخلاقی ناشی از محیط نامناسب کار اشاره کرد. ژان باتیست سی در این باره نوشته است: «در انگلستان یک کارگر با در نظر گرفتن افراد خانوادهاش و با وجود همه زحمات در خور تحسین و ستایشش نمیتواند بیش از سه چهارم و گاهی بیشتر از نصف ضروریترین مصارف زندگی خود را تامین کند.»در سال ۱۸۱۵ اولین بحران بازار انگلستان را تکان داد و عده زیادی کارگر از کارخانهها اخراج شدند که موجب شورش و شکستن ماشینها شد. در سال ۱۸۱۸ رکود مجددا بازار را ملتهب کرد و در پی آن آشوبها و بینظمی عمومی جامعه انگلستان را فرا گرفت. سومین بحران نیز در سال ۱۸۲۵ و شدیدتر از موارد قبل رخ داد که موجب ورشکستی بسیاری از بازرگانان شد. این اوضاع و احوال موجب شد اعتراض ها و نقدهایی نسبت به اقتصاد آزاد شکل بگیرد و حتی برخی خواهان برافتادن مالکیت خصوصی شدند.
در این بین سیسموندی یکی از مهمترین نقشها را ایفا کرده است. به نظر وی خلاصه تمام علم اقتصاد از لحاظ نظری عبارت است از تشریح و توضیح بحرانهای اقتصادی و یافتن وسایلی عملی برای جلوگیری از اتفاق افتادن آنها و بهتر کردن وضع کارگران. سیسموند دو سیسموندی سوییسی در سال ۱۷۷۳ در ژنو چشم به جهان گشود. سیسموندی در راس یک سلسله از اقتصادشناسان و نویسندگانی قرار میگیرد که عمل و اثر آنها در تمام طول قرن ۱۹ ادامه دارد. این نویسندگان بی آنکه سوسیالیست باشند، به معایب و مفاسد نظام اقتصادی پرداختند و در جستوجوی راه میانهای بودند تا هم سوءاستفادهها و زیادهرویها را اصلاح کنند و هم اصل آزادی را قربانی نکنند. سیسموندی پیش و بیش از همه احساسات را در سبک خویش وارد میکند و به همین سبب هم هیجاناتی را برانگیخته و هم هدف سرزنشها و اعتراضات بسیاری قرار گرفته است. سیسموندی در آغاز از پیروان پرشور آزادی اقتصادی بود و در کتابی به نام «ثروت بازرگانی» که در سال ۱۸۰۳ منتشر کرد، افکار و اندیشههای آدام اسمیت را مورد بحث قرار داد. وی از سال ۱۸۱۸ مجددا به علم اقتصاد روی آورد. خود وی در این باره میگوید: «در این تاریخ من از بحران تجاری چند سال اخیر اروپا و از مصائب و دردهای دلخراش کارگران کارخانهها به شدت متاثر بودم. مصائبی که در ایتالیا و سوییس و فرانسه شاهد آن بودم و گزارشهای رسمی دلالت میکرد که در انگلستان و آلمان و بلژیک هم وضع بر همین منوال است.»
وی دریافت که نتیجهگیریهای وی با استنتاجهای آدام اسمیت به کلی متفاوت است. وی در سفر به انگلستان در سال ۱۸۱۹ نوشت: «این کشور عجیب گویی متحمل آزمایشی بزرگ برای تعلیم جهانیان است.» سیسموندی در ادامه دست به انتشار کتابی زد که موجب شهرت وی شد. «اصول جدید علم اقتصاد» که در سال ۱۸۱۹ منتشر شد، حاوی عقاید وی در این زمینه بود و پس از آن نیز در سال ۱۸۳۷ وی کتاب دیگری در مورد مطالعات تاریخی و تشریحی مخصوصا راجع به وضع کشاورزان انگلستان، ایرلند و ایتالیا منتشر و عقایدش را در آنها بیان کرد. در شماره بعدی به شرح آرای سیسموندی و نظراتش راجع به علم اقتصاد خواهیم پرداخت.
منبع: تاریخ عقاید اقتصادی نوشته شارل ژید و شارل ریست
ارسال نظر