چگونه ثروتمند بودن را نهادینه کنیم؟
لطفا اگر به پیشرفت گام به گام اعتقادی ندارید، با خواندن این مطلب وقت خود را هدر ندهید. اما اگر اعتقاد دارید این جمله را با خود تکرار کنید: «من می‌خواهم از این به بعد ماهانه ده هزار تومان پس‌انداز کنم.» چقدر این جمله برای شما احمقانه است؟ ممکن است که عمل کردن به این جمله برای شما احمقانه به نظر برسد اما کارشناسان اقتصاد خانواده معتقدند که عمل کردن به این جمله چندان ارتباطی به نتیجه آن (یعنی مقدار پولی که با این اقدام پس‌انداز می‌شود) ندارد بلکه هدف از انجام این کار این است که انجام یک پس‌انداز روتین، مهم‌تر از آنکه منجر به کسب یک پول قلمبه در آینده شود، یک عادت را در شما نهادینه می‌کند چراکه بررسی‌ها از تجربه شکست‌ها و موفقیت‌های افراد مختلف نشان می‌دهد که شکست بسیاری از افراد در رسیدن به اهداف، ناشی از ناتوانی در نهادینه کردن یک عادت بوده است.
شکست‌هایی مثل اینکه نمی‌توانم زبان خارجی یاد بگیرم، نمی‌توانم به تناسب اندام برسم، نمی‌توانم پس‌انداز دندان‌گیری داشته باشم، نمی‌توانم بدهی‌هایم را صاف کنم و... از این رو کارشناسان اقتصاد خانواده معتقدند: رسیدن به تمام اهداف مهمی که برای خود تعریف می‌کنیم مستلزم انجام کارهایی به صورت مرتب و منظم است و برای انجام این کارها لازم نیست موشک هوا کنیم. این حرف شاید در نگاه اول بسیار ساده به نظر برسد ولی اگر در رسیدن به اهداف خود دچار مشکل شده‌اید و هر سال در شب عید هدف‌هایی را می‌نویسید که مجبور به تکرار یا حذف آنها در سال دیگر هستید به خواندن این مطلب ادامه دهید چون قرار است راه مطمئنی را پیش روی شما بگذارد. نه تنها به باور کارشناسان اقتصاد خانواده، بلکه به باور بسیاری، تمام رموز موفقیت را می‌توان در دنیا دید و لازم نیست که چیزی را اختراع کنیم.

انباشتگی، درس طبیعت
کارشناسان اقتصاد خانواده یکی از اصول رسیدن به موفقیت را تئوری انباشتگی عنوان می‌کنند. یعنی شرکتی با ۲۰۰ سال سابقه، انباشته از تجاربی است که ادامه مسیر را برای آن آسان می‌کند، همچون حسابی پر پول که ناشی از انباشتگی سرمایه‌های خرد و کلان بسیاری است که آماده سرمایه‌گذاری در یک طرح بزرگ است. در این زمینه می‌توان از مثال‌های دیگری نیز استفاده کرد. عظمت یک درخت ۵۰۰ ساله، با تنه‌ای تنومند، ناشی از انباشتگی رشدهای متمادی سالانه است. همچنین می‌توان به حساب‌های بانکی، به شرکت، به تناسب اندام، به یادگیری مهارت‌های زندگی و به بسیاری از چیزهای دیگر که شاید در لیست اهداف شما باشند با این دید نگاه کرد. به نظر شما اگر یک فرد ۴۰ ساله سیگاری با ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن، در مسابقه دو ۵ کیلومتر شرکت کند چه اتفاقی برای او می‌افتد؟ هزاران اتفاق ممکن است برای او رخ دهد، از ایست قلبی تا بیهوشی تا اورژانس تا… اما قطعا یک اتفاق برای او نخواهد افتاد، گذشتن از خط پایان مسابقه. این مثال برای شما بدیهی نیست؟ آیا همه بر سر آن توافق نداریم؟ پس چرا زمانی‌که بحث ثروتمندشدن می‌شود، بسیاری از ما انتظار و توقع کسب ثروت در زمان کوتاه را دارند؟دونده‌ای که هر روز تمرین می‌کند و بارها مسافت ۱۰ کیلومتر را دویده، شانس بسیاری برای به پایان بردن دو ماراتن دارد و البته انسانی که روابط خوبی برقرار کرده (قطعا منظور من روابط سالم است)، اعتبار خوبی در بانک دارد و پشتوانه‌ای برای خود فراهم کرده، شانس زیادی دارد که جهش‌های بلند مالی کند. اما بسیاری از ما مثال دونده را قبول داریم، نه از آن جهت که یک فرد ناآماده قادر به دویدن نیست، بلکه از آن جهت که او نیاز به تمرین دارد، روزها و روزها، ماه‌ها و ماه‌ها؛ اما از خودمان توقع داریم بدون نهادینه کردن یک عادت ابتدایی مثل پس‌انداز منظم، پول‌دار شویم. بسیاری هرگز نمی‌دانند که چقدر از درآمد ماهانه آنها صرف خوراک، تنقلات، تفریح، حمل‌ونقل و… می‌شود ولی به دنبال یافتن بانکی با سود بالاتر هستند.

ذهن انسان سادگی را دوست دارد اما ما تمایل داریم که به ضرب و زور، مسائل ساده را پیچیده جلوه دهیم و او را گیج کنیم و به نتیجه‌ای هم نرسیم. صادقانه یکی از اهداف چند سال اخیر خود را که به آن نرسیده‌اید انتخاب کنید.اجازه دهید از مثالی که ممکن است تعداد زیادی از شما به آن فکر کرده‌اید اما هیچ گاه آن را به مرحله عملیاتی نرسانده‌اید استفاده کنیم. مسلما یکی از بزرگ‌ترین خواسته‌های شما در زندگی تسلط به زبان انگلیسی بوده است. شاید این موضوع به چندین سال قبل برگردد که همیشه به دنبال نرم‌افزار، دوره آموزشی یا دوره‌های صوتی آموزش زبان بوده‌اید. این پروسه طولانی و اهداف دور از دسترس همیشه مانع از رسیدن به اهداف برای شما بوده است. مثلا با خودتان می‌گفتید که 30 هفته باید بگذرد تا تنها سطح یک این دوره صوتی را تمام کنم… 30 هفته. همین پاسخ را به دفعات از سایر دوستان خود نیز شنیده‌اید. 30 هفته؟!بله رسیدن به موفقیت زمان می‌طلبد اما نکته اینجا نیست، بلکه نکته اینجاست که چندین از این 30 هفته‌ها آمد و رفت و شما آن سطح یک را هم به پایان نبرده اید، و این موضوع به این دلیل است که شاید به دنبال میان‌بری بودید که می‌دانستید برای آن وجود ندارد و این 30 هفته هم می‌گذرد و البته متاسفانه حسرت انتهای آن نه‌تنها 30 هفته بلکه ممکن است 30 سال بسیار سنگین و دردناک باشد چراکه راه برگشتی برای آن وجود ندارد. پس یا باید خواندن مطالبی این چنین را تعطیل کرد و مانند بسیاری که نمی‌دانند و نمی‌خواهند بدانند بود و یا اینکه همت داشت و بهانه‌تراشی را کنار گذاشت و پذیرفت که عادت، مادر همه دستاوردهاست.برای یافتن مهارت در این موضوع نیز نه لازم است روش‌های مختلف سرمایه‌گذاری را بدانید، نه آنکه پیش‌بینی دقیقی از آینده بازار ارز و طلا داشته باشید یا آنکه به طرز حیرت‌آوری بازی در بازار بورس را بلد باشید بلکه به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصاد خانواده فقط با پس‌انداز می‌توان در زمانی بین 10 تا 15 سال به استقلال مالی و بازنشستگی رسید که این زمان بستگی به میزان درآمد و مخارج شما دارد و اینکه چقدر از درآمد ماهانه را پس‌انداز کنید.شاید جمله ساده زیر می‌تواند بهترین هدف شما برای سال آینده باشد. به‌صورت ساده، «من می‌خواهم به‌صورت منظم با پس‌انداز ده درصد از درآمدم شروع کنم و آن را تا پایان سال ادامه بدهم.»