گفتوگو با ارسلان پالیزبان به مناسبت انتشار آلبوم «آوای وصل»
نغمات کهن در موسیقی ما جا دارند؟
یاسمین نمکچیان ارسلان پالیزبان آهنگساز و نوازنده تحصیلکردهای است که در یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور در رشته مهندسی تحصیل کرده است و در کنار آن موسیقی را هم به عنوان یکی از مهمترین ارکان زندگیاش ادامه داده است. او نزد استاد برجستهای همچون داریوش صفوت تکنیکهای موسیقی را آموزش دیده و اگرچه سال های زیادی از فعالیتش در این عرصه موسیقی میگذرد، اما نخستین آلبومش را با عنوان «آوای وصل» چندی پیش روانه بازار کرده است. آلبومی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و بهعنوان اثر اول یک آهنگساز کار قابل تاملی به شمار می آید.
یاسمین نمکچیان ارسلان پالیزبان آهنگساز و نوازنده تحصیلکردهای است که در یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور در رشته مهندسی تحصیل کرده است و در کنار آن موسیقی را هم به عنوان یکی از مهمترین ارکان زندگیاش ادامه داده است. او نزد استاد برجستهای همچون داریوش صفوت تکنیکهای موسیقی را آموزش دیده و اگرچه سال های زیادی از فعالیتش در این عرصه موسیقی میگذرد، اما نخستین آلبومش را با عنوان «آوای وصل» چندی پیش روانه بازار کرده است. آلبومی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و بهعنوان اثر اول یک آهنگساز کار قابل تاملی به شمار می آید. توجه پالیزبان به موسیقی مقامی را باید مهمترین ویژگی این آلبوم دانست.با ارسلان پالیزبان به بهانه انتشار اولین آلبومش به گفتوگو نشستهایم.
اگر ممکن است کمی از خودتان بگوییدمن متولد سال 1346 در شهر کرمانشاه هستم. تحصیلات ابتدایی را تا مقطع دیپلم در کرمانشاه گذراندم.
در سال ۱۳۶۵ در کنکور سراسری در رشته مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف قبول و در سال ۱۳۷۰ فارغالتحصیل شدم. از آن تاریخ تاکنون بهمدت ۲۳ سال در زمینه پروژههای طراحی و ساخت پالایشگاههای پتروشیمی و نفت و گاز مشغول بهکار هستم.
فعالیت در زمینه موسیقی را از چه زمانی آغاز کردید و زیر نظر چه کسانی آموزش دیدهاید؟
من از ۱۰ سالگی فراگیری ساز تنبور را شروع و بهدلیل قرابت خانوادگی با اساتید و مشاهیر نوازنده تنبور بهطور پیوسته به آموزش این ساز پرداخته و همواره از هر فرصتی چه حضوری و یا شنیداری استفاده کرده و به آموختههای خود اضافه میکردم که البته این روند قطعا تا آخر عمرم نیز ادامه خواهد داشت.
در 20 سالگی آشنایی ام با استاد بزرگ موسیقی ملی ایران زنده یاد دکتر داریوش صفوت موجب شد که تحول بزرگی در زندگی موسیقیاییام رخ بدهد و دریچه ذهنی من را به سمت موسیقی اصیل ایرانی و ردیف بگشاید. من مدت تقریبا 4 سال ناپیوسته در خدمت این استاد بزرگ بودم و به یادگیری اصول نوازندگی ساز سه تار و فراگیری ردیف تلاش کردم. باید عرض کنم که دکتر داریوش صفوت نه تنها برای من بلکه برای خیلی از اساتید بزرگ موسیقی معلم اخلاق و معلم موسیقی و پدر محسوب میشوند. پس از این دوران طی تقریبا 25 سال گذشته همواره نسبت به تکمیل اطلاعات موسیقیایی ام در زمینه موسیقی مقامی و ردیف در خلوت خود تلاش کردم که سعی میکنم این روند را تا ابد ادامه بدهم.
از داریوش صفوت بهعنوان ارسطوی موسیقی ایران نام میبرند. مسیر فعالیتهای حرفهای شما بعد از آشنایی با دکتر صفوت چقدر تغییر کرد؟
زنده یاد استاد دکتر صفوت از معدود اساتید تاریخ موسیقی ایران است که نه فقط در فن و علم موسیقی استاد بودند بلکه مهمتر از آن به حکمت موسیقی اشراف کامل داشتند. در او فلسفه و اصالت موسیقی حقیقی حل شده بود. باید عرض کنم که بسیاری از بزرگان طراز اول موسیقی ایران جایگاه خود را برگرفته از اثرات وجودی این استاد بزرگ میدانند. همانطور که قبلا هم اشاره کردم بهعنوان یک شاگرد کوچک ایشان افتخار داشتم خدمتشان در آموختن تلاش کنم و همواره از سلوک معنوی و اخلاقی ایشان درس بگیرم.
مهمترین تاثیر آموزش ایشان در من پیگیری اصل و اصالت و پرهیز از قبل و قال و شهرتطلبی بود و اینکه موسیقی وسیله ارتباط با روح و معنا میباشد؛ البته این درسی بود که گرفتم ولی در میدان عمل این ادعا را ندارم و امیدوارم بتوانم حتی یک لحظه کوتاه این حقیقت را حس کنم.
بعد از سالها فعالیت اولین آلبومتان را با عنوان «آوای وصل» در ماههای اخیر منتشر کردهاید. با اینکه سالهای زیادی است در این عرصه فعالیت میکنید چرا انتشار آلبوم را با تاخیر آغازکردهاید؟
جواب به این سوال اصل ماموریت و رسالتی است که بر دوش خودم حس میکنم و امیدوارم بتوانم در خور شأن و مقام موسیقی ایرانی بتوانم این هدف را به سرانجام برسانم.
همانطور که قبلا هم اشاره کردم زندگی حرفهای من مهندسی در زمینه پروژههای نفت و گاز است و موسیقی در تمام مدت 37 سال گذشته در خلوت و تنهایی در اتاق منزلم مأنوس و یارم بوده که حتی خیلی از بستگان و آشنایان من نیز از این مساله بیاطلاع هستند؛ البته این موضوع از نظر من همیشه نقطهقوت زندگی موسیقیاییام محسوب میشود، چرا که معتقدم هنر و بهخصوص موسیقی به یک ریاضت در خلوت خود نیاز دارد و باید به دور از هیاهوی جامعه و پرهیز از کسب شهرت و غرور ناشی از آن در تنور عشق و شور معنوی که خاص روح و روان انسانی است پخته و آبدیده شود؛ البته این موضوع برای من یک الگو است که همواره در پی تکمیل این حس و حال هستم.
مدت طولانی است فکر اینکه چرا همواره موسیقی مقامی و کهن ایرانی که در نواحی مختلف سرزمین ما که مهـد موسیقی مدون بشر است بسیار مهجور است و از آن بهعنوان فقط یک سری نغمات محلی یاد میشود و فقط ردیف موسیقی ثبت شده بهعنوان اصل و شخصیت واقعی موسیقی ایران معرفی میگردد، مرا آزار میدهد.
همانطور که در کتابچه آلبوم آوای وصل توضیح دادهام موسیقی مقامی، دارای بیش از 3 هزار سال قدمت میباشد که در آن حماسه، عرفان، تربیت، درمان، کمال و اخلاقیات جزولاینفک آن است، ولی متاسفانه در 100 سال گذشته فقط آن دسته از نغمات و گوشههایی را که از درباریان سلسله پادشاهان گذشته و بهخصوص از دوران قاجاریه به ما ارث رسیده فقط الگوی موسیقی قرار داده و کوچکترین اثر از موسیقی مقامی ما در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و علمی کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته و حتی آموزش هم داده نمیشود.
در این رابطه اثر موسیقی مقامی و کهن ایرانی بر شنونده که شرایط واقعی شنوندگی را دارا باشد غیرقابل وصف است. و توضیح آن از حوصله این بحث خارج است.
مشاهده کردم که طی 40 یا 50 سال گذشته و بهخصوص در این روزها دغدغه اکثر موسیقیدانان کشور متاسفانه فقط برگزاری کنسرت و تولید آلبوم و بهطور کلی اجرای موسیقیایی است که این یک بیماری جدی و فراگیر جامعه موسیقیدانان ایرانی است که البته قسمتی از این مسابقه بزرگ و بیخط پایان؛ امرار معاش است که این تجارت و مسابقه با اصل اصیل و ملکوتی موسیقی در تضاد مطلق میباشد. موسیقیدان چه نوازنده و چه خواننده مانند هر متخصص در علوم دیگر باید هر چند مدت یکبار زمانی را برای تحقیق و مطالعه بهخصوص غنا دادن به اصالت موسیقی در خلوت خود تخصیص دهد.
با ذکر مطالب فوق و با تمام نواقصی که در خود میدیدم، خود را مسوول میدانم که کاری اگرچه کوچک انجام دهم، بنابراین با توجه به اینکه نغمات موسیقی مقامی کُردی را که از غنیترین مقامات موسیقیایی کهن ایرانی محسوب میشود، از طفولیت فرا گرفته ام و همچنین با فراگیری ردیفهای موسیقی اصیل ایرانی، تصمیم گرفتم که در روش نواختن خود همواره ترکیب مقام و ردیف را در دستور کار خود قرار دهم؛ بهطوریکه در حال حاضر جزء لاینفک عادت نوازندگی من شده است. آلبوم «آوای وصل» ندایی و فراخوانی است برای توجه بیشتر به موسیقی کهن و مقامی ایرانی و اینکه ساز و کاری اندیشید که روزی مقامات و نغمات موسیقیایی کهن ایرانی بهصورت آکادمیک و علمی و عملی ثبت و اشاعه شود.
کلمه «وصل» به معنی وصل آواهای کهن و موسیقی امروز است.
چطور شد که تصمیم گرفتید در این آلبوم به موسیقی مقامی روی بیاورید؟
جایگاه آواها و نغمات کهن در موسیقی ما ایرانیان به مثابه ریشه و تنه اصلی درخت است، ولی باید اشاره کنم که در آلبوم آوای وصل ترکیب و تلفیق ردیف با مقام است. اثری که موسیقی مقامی در زندگی شخصی بنده داشته مرا همیشه بر آن داشته که تا آنجا که میتوانم برای احیای آن کاری انجام دهم.
آیا به نظر شما تلفیق موسیقی مقامی با موسیقی سنتی ایران میتواند فضای تازهای را در موسیقی ایرانی شکل دهد؟
مطمئن هستم که اگر شرایطی مهیا شود و بزرگان علم موسیقی و دانشگاهیان چکیده قطعات کهن را با تئوری قوی و مستدل ثبت و عملی تدریس کنند و بدنه فعلی موسیقی ملی براساس یک بازنگری قوی و اصیل تصحیح شود، نه تنها مخاطب را با فضای تازه مواجه میسازد، بلکه اثر بخشی این موسیقی را با توجه به اصالت بیبدیل آن صدچندان میکند.
دلیل بیتوجهی بسیاری از موزیسینهای فعال کشورمان به موسیقی مقامی چیست ؟
بسیار واضح است. نه در دانشگاه و نه در هیچیک از هنرستانهای فنی موسیقی در حال حاضر ردپایی از مقام و نغمات کهن ایرانی دیده نمیشود. مهمتر از همه عوامل اینکه گوش موزیسینهای فعال کشور آشنا به این نغمات نیست و متاسفانه بهدلیل عدم شفافسازی، موسیقی مقامی ما بهعنوان موسیقی نواحی یا محلی نامیده میشود که خود این موجب شده هنرجویان موسیقی در درجه دوم اهمیت به این مساله نگاه کنند.
کلام در موسیقی ایران نقش قابل توجهی ایفا میکند و بسیاری از مخاطبان هنوز به ظرفیت شنیدن موسیقی بیکلام نرسیدهاند. فکر نمیکنید در چنین وضعیتی انتشار اولین آلبوم بدون کلام ریسک بزرگی به حساب بیاید؟
باید اشاره کنم که نخستین درک و کشف بشر از موسیقی، آوای برخاسته از نی آنهم از وزیدن باد در نیزار بوده که خود نشانگر اصالت موسیقی بیکلام است. کلام زیر مجموعه و زینت بخش موسیقی است و نه اصل آن. ضمنا باید عرض کنم هدف انتشار این آلبوم فقط برای مخاطب ایرانی هم نبوده، زیرا بسیار علاقهمند هستم که این نگاه جدید به موسیقی را به گوش تمام مخاطبان غیر ایرانی نیز برسانم تا ارزش موسیقی کهن ایرانی برای جهانیان آشکار شود. به این دلیل موسیقی بیکلام بیپیرایهتر و بیشتر قابل درک و انتقال است.
در پایان نیز اشاره کنم در تهیه این آلبوم به تنها فاکتوری که فکر نکردم کلمه ریسک بود، زیرا وقتی هدف برای کسی مقدس و مهم شناخته شد، باید با تمام وجود به آن بپردازد و جذب مخاطب در این راه فرع موضوع است.
«مشک آن است که خود ببوید نه عطار بگوید»
متأسفانه شرایط به گونهای پیش رفته است که حتی محافل جدی موسیقی و رسانههای تاثیرگذار این عرصه هم نسبت به آثار جدی بی اعتنا شدهاند. در این شرایط چگونه میتوان موسیقی جدی را به مخاطب عرضه کرد؟
من اعتقاد دارم اگر موزیسین نیت ارائه اثرات خود را برای حفظ و اشاعه هنر بر پایه اصالت بداند و نه کسب شهرت و درآمد مادی، خود این موضوع ایجاد یک فضای مثبت و تولید انرژی میکند که در جذب مخاطب اثربخش است. از طرفی اگر مخاطب نیز بهدنبال آثار اصیل و حقیقی باشد حتما این دو قطب یکدیگر را جذب میکنند. نباید به امید انتشارات، رسانهها و سایر ارکان تبلیغاتی بنشینیم. مخاطبان جدی موسیقی اصیل و معنادار در تمام دنیا و در تمام ملل و سنن در اقلیت هستند و نباید انتظار داشت هجوم و ابراز علاقهای که نسبت به سایر انواع موسیقی مانند مدرن، پاپ و راک میشود در حوزه موسیقی اصیل هم به همین شکل باشد.
در این آلبوم یک ساز ابداعی را هم به مخاطبان معرفی کردهاید. چطور شد که این ساز را ابداع کردید؟ مهمترین ویژگی این ساز چیست؟
من برای اجرای همزمان موسیقی مقامی و دستگاهی نیاز به سازی داشتم که بتوانم با حفظ اصالت صدای طنبور و سه تار و حجم صدای کافی این کار را انجام دهم. صادقانه بگویم با هیچیک از سازهای موجود نتوانستم حس رضایت خودم را بهدست آورم چرا که سازهای موجود فاقد یکی و یا بیشتر از فاکتورهای ذکر شده و مورد نیاز کار من بودند.
عمدهترین ویژگی این ساز حجم صدای بالا و زلال با اصالت طنبور و سه تار است. تعداد ۶ سیم دارد. شکل کاسه آن شبیه به سه تار است ولی ابعاد صفحه خیلی بزرگتر است و حدودا سایز صفحه نزدیک به ۲۰ سانتی متر است. جنس کاسه از ریشه درخت گردو است که خیلی منحصر به فرد است. ضخامت صفحه آن برای ایجاد صدای زلال خیلی نازک است. این ساز توسط سازندگان چیره دست، برادران مجید و سعید صفری ساخته شده است که تلاش فراوان این عزیزان در شکلگیری ساز شیدا نقش بسزا داشته که جا دارد در اینجا از زحمات ایشان تقدیر و تشکر فراوان کنم.
برای انتشار این اثر به راحتی توانستید تهیهکننده پیدا کنید؟ آیا ناشران موسیقی تمایل دارند روی چنین آثاری سرمایهگذاری کنند؟
تمامی هزینهها و سایر هماهنگیها برای تولید آلبوم آوای وصل توسط خودم انجام شده البته در این راه دوستان عزیزی هم بدون هیچ چشمداشت مادی کمک کردند که قدردان این عزیزان هستم.
ناشران و شرکتهای پخش و توزیع همگی در وهله اول یک بنگاه اقتصادی هستند و به هر کار هنری در مرحله اول بهعنوان یک عامل کسب درآمد نگاه میکنند. تمایل زیادی به ورود به بحث دنیای ناشران و توزیعکننده ندارم زیرا موضوع سرمایهگذاری و برگشت سرمایه و سایر موارد تجاری در این زمینه با روحیه و هدف اصلی من سازگار نیست و اعتقاد دارم اگر کار من درست باشد، خود مسیر خود را میپیماید.
مدت زیادی از انتشار آلبوم شما نمیگذرد. در این مدت بازخوردهایی که گرفتهاید چگونه بوده است؟
همانطور که اشاره کردید مدت زیادی نمیگذرد ولی اکثر دوستان و شنوندگان این اثر مرا با جملاتی مانند «یک موسیقی نو» و «یک صدای جدید»، «یک ملودی کهن و اصیل» و «یک کار آرامبخش» مورد لطف خود قرار داده که البته قبلا هم بارها اشاره کردم امیدوارم برای کمک به ارتقای سطح این موسیقی با انتقاد مرا یاری دهند. من برای انجام هدفم تشنه و نیازمند به کمک و یاری و انتقاد بزرگان حوزه هنر موسیقی هستم.
اگر ممکن است کمی از خودتان بگوییدمن متولد سال 1346 در شهر کرمانشاه هستم. تحصیلات ابتدایی را تا مقطع دیپلم در کرمانشاه گذراندم.
در سال ۱۳۶۵ در کنکور سراسری در رشته مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف قبول و در سال ۱۳۷۰ فارغالتحصیل شدم. از آن تاریخ تاکنون بهمدت ۲۳ سال در زمینه پروژههای طراحی و ساخت پالایشگاههای پتروشیمی و نفت و گاز مشغول بهکار هستم.
فعالیت در زمینه موسیقی را از چه زمانی آغاز کردید و زیر نظر چه کسانی آموزش دیدهاید؟
من از ۱۰ سالگی فراگیری ساز تنبور را شروع و بهدلیل قرابت خانوادگی با اساتید و مشاهیر نوازنده تنبور بهطور پیوسته به آموزش این ساز پرداخته و همواره از هر فرصتی چه حضوری و یا شنیداری استفاده کرده و به آموختههای خود اضافه میکردم که البته این روند قطعا تا آخر عمرم نیز ادامه خواهد داشت.
در 20 سالگی آشنایی ام با استاد بزرگ موسیقی ملی ایران زنده یاد دکتر داریوش صفوت موجب شد که تحول بزرگی در زندگی موسیقیاییام رخ بدهد و دریچه ذهنی من را به سمت موسیقی اصیل ایرانی و ردیف بگشاید. من مدت تقریبا 4 سال ناپیوسته در خدمت این استاد بزرگ بودم و به یادگیری اصول نوازندگی ساز سه تار و فراگیری ردیف تلاش کردم. باید عرض کنم که دکتر داریوش صفوت نه تنها برای من بلکه برای خیلی از اساتید بزرگ موسیقی معلم اخلاق و معلم موسیقی و پدر محسوب میشوند. پس از این دوران طی تقریبا 25 سال گذشته همواره نسبت به تکمیل اطلاعات موسیقیایی ام در زمینه موسیقی مقامی و ردیف در خلوت خود تلاش کردم که سعی میکنم این روند را تا ابد ادامه بدهم.
از داریوش صفوت بهعنوان ارسطوی موسیقی ایران نام میبرند. مسیر فعالیتهای حرفهای شما بعد از آشنایی با دکتر صفوت چقدر تغییر کرد؟
زنده یاد استاد دکتر صفوت از معدود اساتید تاریخ موسیقی ایران است که نه فقط در فن و علم موسیقی استاد بودند بلکه مهمتر از آن به حکمت موسیقی اشراف کامل داشتند. در او فلسفه و اصالت موسیقی حقیقی حل شده بود. باید عرض کنم که بسیاری از بزرگان طراز اول موسیقی ایران جایگاه خود را برگرفته از اثرات وجودی این استاد بزرگ میدانند. همانطور که قبلا هم اشاره کردم بهعنوان یک شاگرد کوچک ایشان افتخار داشتم خدمتشان در آموختن تلاش کنم و همواره از سلوک معنوی و اخلاقی ایشان درس بگیرم.
مهمترین تاثیر آموزش ایشان در من پیگیری اصل و اصالت و پرهیز از قبل و قال و شهرتطلبی بود و اینکه موسیقی وسیله ارتباط با روح و معنا میباشد؛ البته این درسی بود که گرفتم ولی در میدان عمل این ادعا را ندارم و امیدوارم بتوانم حتی یک لحظه کوتاه این حقیقت را حس کنم.
بعد از سالها فعالیت اولین آلبومتان را با عنوان «آوای وصل» در ماههای اخیر منتشر کردهاید. با اینکه سالهای زیادی است در این عرصه فعالیت میکنید چرا انتشار آلبوم را با تاخیر آغازکردهاید؟
جواب به این سوال اصل ماموریت و رسالتی است که بر دوش خودم حس میکنم و امیدوارم بتوانم در خور شأن و مقام موسیقی ایرانی بتوانم این هدف را به سرانجام برسانم.
همانطور که قبلا هم اشاره کردم زندگی حرفهای من مهندسی در زمینه پروژههای نفت و گاز است و موسیقی در تمام مدت 37 سال گذشته در خلوت و تنهایی در اتاق منزلم مأنوس و یارم بوده که حتی خیلی از بستگان و آشنایان من نیز از این مساله بیاطلاع هستند؛ البته این موضوع از نظر من همیشه نقطهقوت زندگی موسیقیاییام محسوب میشود، چرا که معتقدم هنر و بهخصوص موسیقی به یک ریاضت در خلوت خود نیاز دارد و باید به دور از هیاهوی جامعه و پرهیز از کسب شهرت و غرور ناشی از آن در تنور عشق و شور معنوی که خاص روح و روان انسانی است پخته و آبدیده شود؛ البته این موضوع برای من یک الگو است که همواره در پی تکمیل این حس و حال هستم.
مدت طولانی است فکر اینکه چرا همواره موسیقی مقامی و کهن ایرانی که در نواحی مختلف سرزمین ما که مهـد موسیقی مدون بشر است بسیار مهجور است و از آن بهعنوان فقط یک سری نغمات محلی یاد میشود و فقط ردیف موسیقی ثبت شده بهعنوان اصل و شخصیت واقعی موسیقی ایران معرفی میگردد، مرا آزار میدهد.
همانطور که در کتابچه آلبوم آوای وصل توضیح دادهام موسیقی مقامی، دارای بیش از 3 هزار سال قدمت میباشد که در آن حماسه، عرفان، تربیت، درمان، کمال و اخلاقیات جزولاینفک آن است، ولی متاسفانه در 100 سال گذشته فقط آن دسته از نغمات و گوشههایی را که از درباریان سلسله پادشاهان گذشته و بهخصوص از دوران قاجاریه به ما ارث رسیده فقط الگوی موسیقی قرار داده و کوچکترین اثر از موسیقی مقامی ما در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و علمی کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته و حتی آموزش هم داده نمیشود.
در این رابطه اثر موسیقی مقامی و کهن ایرانی بر شنونده که شرایط واقعی شنوندگی را دارا باشد غیرقابل وصف است. و توضیح آن از حوصله این بحث خارج است.
مشاهده کردم که طی 40 یا 50 سال گذشته و بهخصوص در این روزها دغدغه اکثر موسیقیدانان کشور متاسفانه فقط برگزاری کنسرت و تولید آلبوم و بهطور کلی اجرای موسیقیایی است که این یک بیماری جدی و فراگیر جامعه موسیقیدانان ایرانی است که البته قسمتی از این مسابقه بزرگ و بیخط پایان؛ امرار معاش است که این تجارت و مسابقه با اصل اصیل و ملکوتی موسیقی در تضاد مطلق میباشد. موسیقیدان چه نوازنده و چه خواننده مانند هر متخصص در علوم دیگر باید هر چند مدت یکبار زمانی را برای تحقیق و مطالعه بهخصوص غنا دادن به اصالت موسیقی در خلوت خود تخصیص دهد.
با ذکر مطالب فوق و با تمام نواقصی که در خود میدیدم، خود را مسوول میدانم که کاری اگرچه کوچک انجام دهم، بنابراین با توجه به اینکه نغمات موسیقی مقامی کُردی را که از غنیترین مقامات موسیقیایی کهن ایرانی محسوب میشود، از طفولیت فرا گرفته ام و همچنین با فراگیری ردیفهای موسیقی اصیل ایرانی، تصمیم گرفتم که در روش نواختن خود همواره ترکیب مقام و ردیف را در دستور کار خود قرار دهم؛ بهطوریکه در حال حاضر جزء لاینفک عادت نوازندگی من شده است. آلبوم «آوای وصل» ندایی و فراخوانی است برای توجه بیشتر به موسیقی کهن و مقامی ایرانی و اینکه ساز و کاری اندیشید که روزی مقامات و نغمات موسیقیایی کهن ایرانی بهصورت آکادمیک و علمی و عملی ثبت و اشاعه شود.
کلمه «وصل» به معنی وصل آواهای کهن و موسیقی امروز است.
چطور شد که تصمیم گرفتید در این آلبوم به موسیقی مقامی روی بیاورید؟
جایگاه آواها و نغمات کهن در موسیقی ما ایرانیان به مثابه ریشه و تنه اصلی درخت است، ولی باید اشاره کنم که در آلبوم آوای وصل ترکیب و تلفیق ردیف با مقام است. اثری که موسیقی مقامی در زندگی شخصی بنده داشته مرا همیشه بر آن داشته که تا آنجا که میتوانم برای احیای آن کاری انجام دهم.
آیا به نظر شما تلفیق موسیقی مقامی با موسیقی سنتی ایران میتواند فضای تازهای را در موسیقی ایرانی شکل دهد؟
مطمئن هستم که اگر شرایطی مهیا شود و بزرگان علم موسیقی و دانشگاهیان چکیده قطعات کهن را با تئوری قوی و مستدل ثبت و عملی تدریس کنند و بدنه فعلی موسیقی ملی براساس یک بازنگری قوی و اصیل تصحیح شود، نه تنها مخاطب را با فضای تازه مواجه میسازد، بلکه اثر بخشی این موسیقی را با توجه به اصالت بیبدیل آن صدچندان میکند.
دلیل بیتوجهی بسیاری از موزیسینهای فعال کشورمان به موسیقی مقامی چیست ؟
بسیار واضح است. نه در دانشگاه و نه در هیچیک از هنرستانهای فنی موسیقی در حال حاضر ردپایی از مقام و نغمات کهن ایرانی دیده نمیشود. مهمتر از همه عوامل اینکه گوش موزیسینهای فعال کشور آشنا به این نغمات نیست و متاسفانه بهدلیل عدم شفافسازی، موسیقی مقامی ما بهعنوان موسیقی نواحی یا محلی نامیده میشود که خود این موجب شده هنرجویان موسیقی در درجه دوم اهمیت به این مساله نگاه کنند.
کلام در موسیقی ایران نقش قابل توجهی ایفا میکند و بسیاری از مخاطبان هنوز به ظرفیت شنیدن موسیقی بیکلام نرسیدهاند. فکر نمیکنید در چنین وضعیتی انتشار اولین آلبوم بدون کلام ریسک بزرگی به حساب بیاید؟
باید اشاره کنم که نخستین درک و کشف بشر از موسیقی، آوای برخاسته از نی آنهم از وزیدن باد در نیزار بوده که خود نشانگر اصالت موسیقی بیکلام است. کلام زیر مجموعه و زینت بخش موسیقی است و نه اصل آن. ضمنا باید عرض کنم هدف انتشار این آلبوم فقط برای مخاطب ایرانی هم نبوده، زیرا بسیار علاقهمند هستم که این نگاه جدید به موسیقی را به گوش تمام مخاطبان غیر ایرانی نیز برسانم تا ارزش موسیقی کهن ایرانی برای جهانیان آشکار شود. به این دلیل موسیقی بیکلام بیپیرایهتر و بیشتر قابل درک و انتقال است.
در پایان نیز اشاره کنم در تهیه این آلبوم به تنها فاکتوری که فکر نکردم کلمه ریسک بود، زیرا وقتی هدف برای کسی مقدس و مهم شناخته شد، باید با تمام وجود به آن بپردازد و جذب مخاطب در این راه فرع موضوع است.
«مشک آن است که خود ببوید نه عطار بگوید»
متأسفانه شرایط به گونهای پیش رفته است که حتی محافل جدی موسیقی و رسانههای تاثیرگذار این عرصه هم نسبت به آثار جدی بی اعتنا شدهاند. در این شرایط چگونه میتوان موسیقی جدی را به مخاطب عرضه کرد؟
من اعتقاد دارم اگر موزیسین نیت ارائه اثرات خود را برای حفظ و اشاعه هنر بر پایه اصالت بداند و نه کسب شهرت و درآمد مادی، خود این موضوع ایجاد یک فضای مثبت و تولید انرژی میکند که در جذب مخاطب اثربخش است. از طرفی اگر مخاطب نیز بهدنبال آثار اصیل و حقیقی باشد حتما این دو قطب یکدیگر را جذب میکنند. نباید به امید انتشارات، رسانهها و سایر ارکان تبلیغاتی بنشینیم. مخاطبان جدی موسیقی اصیل و معنادار در تمام دنیا و در تمام ملل و سنن در اقلیت هستند و نباید انتظار داشت هجوم و ابراز علاقهای که نسبت به سایر انواع موسیقی مانند مدرن، پاپ و راک میشود در حوزه موسیقی اصیل هم به همین شکل باشد.
در این آلبوم یک ساز ابداعی را هم به مخاطبان معرفی کردهاید. چطور شد که این ساز را ابداع کردید؟ مهمترین ویژگی این ساز چیست؟
من برای اجرای همزمان موسیقی مقامی و دستگاهی نیاز به سازی داشتم که بتوانم با حفظ اصالت صدای طنبور و سه تار و حجم صدای کافی این کار را انجام دهم. صادقانه بگویم با هیچیک از سازهای موجود نتوانستم حس رضایت خودم را بهدست آورم چرا که سازهای موجود فاقد یکی و یا بیشتر از فاکتورهای ذکر شده و مورد نیاز کار من بودند.
عمدهترین ویژگی این ساز حجم صدای بالا و زلال با اصالت طنبور و سه تار است. تعداد ۶ سیم دارد. شکل کاسه آن شبیه به سه تار است ولی ابعاد صفحه خیلی بزرگتر است و حدودا سایز صفحه نزدیک به ۲۰ سانتی متر است. جنس کاسه از ریشه درخت گردو است که خیلی منحصر به فرد است. ضخامت صفحه آن برای ایجاد صدای زلال خیلی نازک است. این ساز توسط سازندگان چیره دست، برادران مجید و سعید صفری ساخته شده است که تلاش فراوان این عزیزان در شکلگیری ساز شیدا نقش بسزا داشته که جا دارد در اینجا از زحمات ایشان تقدیر و تشکر فراوان کنم.
برای انتشار این اثر به راحتی توانستید تهیهکننده پیدا کنید؟ آیا ناشران موسیقی تمایل دارند روی چنین آثاری سرمایهگذاری کنند؟
تمامی هزینهها و سایر هماهنگیها برای تولید آلبوم آوای وصل توسط خودم انجام شده البته در این راه دوستان عزیزی هم بدون هیچ چشمداشت مادی کمک کردند که قدردان این عزیزان هستم.
ناشران و شرکتهای پخش و توزیع همگی در وهله اول یک بنگاه اقتصادی هستند و به هر کار هنری در مرحله اول بهعنوان یک عامل کسب درآمد نگاه میکنند. تمایل زیادی به ورود به بحث دنیای ناشران و توزیعکننده ندارم زیرا موضوع سرمایهگذاری و برگشت سرمایه و سایر موارد تجاری در این زمینه با روحیه و هدف اصلی من سازگار نیست و اعتقاد دارم اگر کار من درست باشد، خود مسیر خود را میپیماید.
مدت زیادی از انتشار آلبوم شما نمیگذرد. در این مدت بازخوردهایی که گرفتهاید چگونه بوده است؟
همانطور که اشاره کردید مدت زیادی نمیگذرد ولی اکثر دوستان و شنوندگان این اثر مرا با جملاتی مانند «یک موسیقی نو» و «یک صدای جدید»، «یک ملودی کهن و اصیل» و «یک کار آرامبخش» مورد لطف خود قرار داده که البته قبلا هم بارها اشاره کردم امیدوارم برای کمک به ارتقای سطح این موسیقی با انتقاد مرا یاری دهند. من برای انجام هدفم تشنه و نیازمند به کمک و یاری و انتقاد بزرگان حوزه هنر موسیقی هستم.
ارسال نظر