دوئل با شیطان
مارک فالون دستیار آموزش افسران فدرال در وزارت امنیت داخلی امریکا همه کشورها نمی‌توانند همگام با معیارهای اخلاقی که تعیین کرده‌اند به پیش بروند. پس از حملات 11 سپتامبر 2011، شکنجه با آب، محرومیت از خواب، توهینِ با ضرب و شتم و شکنجه‌های جنسی که توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برای اخذ بازجویی از زندانیان به‌کار گرفته می‌شد خیانت به ارزش‌های آمریکا بود. کمیته اطلاعاتی سنا با انتقاد از برنامه شکنجه‌های سیا، مدافعان این آژانس را خشمگین و رقبای آمریکا را آسوده‌خاطر ساخت. بااین‌حال، پخش تاکتیک‌های شکنجه‌گیری سیا به‌خاطر تمام معایبی که داشت مهم است چرا که این گامی ضروری به جلو به‌سوی رستگاری است.
گزارش کمیته اطلاعاتی سنا، سیا را به سوءمدیریت و پنهان کردن وسعت و شدت خشونت متهم کرده است. این روش‌ها به دست دو روانشناس طراحی شده که هیچ یک نه بازجوی حرفه‌ای بودند و نه متخصص مسائل القاعده و برخلاف آنچه سیا به کنگره، کاخ سفید و مردم گفته، بازجویی‌ها به‌ندرت منجر به دستیابی به اطلاعات مفید شده است. این تکذیب خشم‌آلود بود. بله، سوء مدیریت وجود داشت؛ اما بعد از ۱۱ سپتامبر، تهدید به حمله‌ای دیگر به این معنا بود که اطلاعاتِ به موقع، بسیار مهم بود. برنامه سیا از موافقت قانونی بهره‌مند بود و مردم هم خواستار حفاظت به هر وسیله‌ای بودند؛ این در دوره‌ای بود که احکام شکنجه مورد بحث بود. در واقع، سازمان سیا خیلی مشتاق «باز»هایی مانند دیک چنی، معاون وقت رئیس‌جمهور، نبود. منتقدان اما می‌گویند این برنامه اطلاعاتی با ارزش واقعی تولید کرده است.
این نفی و انکار باعث می‌شود بحث اصلی نادیده گرفته شود. حتی اگر تکنیک‌های سیا قانونی باشد؛ اما آنها برای گرفتن اطلاعات با استفاده شکنجه فیزیکی و روحی طراحی شدند. اگر آن را هرچه غیر از شکنجه بنامید، خودفریبی است. شکنجه ممکن است برای گرفتن اطلاعات خوب باشد اما معامله‌ای است با شیطان. سیاست رسمی شکنجه، شکنجه‌گران و مردمی را که متهم به نظاره کردنش هستند، فاسد می‌کند. کنگره و کاخ سفید می‌خواستند خود را در برابر اقدامات بی‌رحمانه‌ای که به نامشان انجام می‌شود محافظت کنند؛ اما نمی‌توانستند آن را در جو حاکم محکوم نکنند. اگر سیا اعضای کنگره را گمراه کرده باشد، بخشی از این گمراهی به این دلیل است که سیاستمداران خواهان آن بودند. همه گرفتار شدند، حتی دموکرات‌ها هم مسوولیت را نمی‌پذیرند.
شکنجه رسمی همچنین باعث فرسایش سیاست خارجی آمریکا در خارج می‌شود، حتی اگر ازسوی وزارت دادگستری در ‌هاله‌ای از باورهای قانونی پیچیده شده باشد. شکنجه‌ مسلمانان آبشخور اعتراضاتی است که این برنامه برای جلوگیری از آن طراحی شده بود. مهم‌تر اینکه، یک ابرقدرت که مدعی ملاحظات اخلاقی جهت تحکیم دیدگاه جهانی‌اش برای حقوق بشر و دموکراسی است نمی‌تواند آن معیارها را در جست‌وجوی بیهوده برای یافتن امنیت مطلق رها کند. حکومت‌های اقتدارگرا از سیاست شکنجه آمریکا استقبال می‌کنند و برای رقبای ژئوپلتیک مانند روسیه و چین شاهدی است برای استراق سمع گسترده ازسوی آژانس امنیت ملی آمریکا که ایالات‌متحده هم مانند بقیه «دو رو» است.
آمریکا کارهایی برای انجام دادن دارد. اگرچه باراک اوباما بازجویی «پیشرفته» را وقتی به ریاست‌جمهوری رسید متوقف کرد اما زندان گوانتانامو هنوز از زندانیانی که بدون اتهام نگه داشته می‌شوند خالی نشده؛ آنها یا باید آزاد یا محاکمه شوند. اوباما هنوز در رابطه با تاکتیک‌های سیا ملاحظه دارد و با احتیاط سخن می‌گوید؛ اگر در آینده بحرانی رخ دهد، رئیس‌جمهور آینده به سوء استفاده از همان شیوه‌ای وسوسه می‌شود که بوش و کاخ سفید شدند. گزارش سنا بازگشت دوباره به شکنجه را بعید می‌سازد. زندان‌های «سیاه» سازمان سیا و اتفاقات وحشتناکی که در آنها گذشت شایسته آمریکا نبود. به هر حال، در میان نگاه‌های حسرت‌آمیز خارجی و رجزخوانی‌های ناخوشایند حزبی در داخل، به خاطر داشته باشید که بر خلاف بقیه، آمریکا مایل است تا با شیاطین درونی خود مواجه شود.

جان مک کین، سناتور ارشد جمهوری‌خواه از ایالت آریزونا، پنج سال و نیم را در یک اردوگاه زندانیان جنگی در ویتنام گذراند، جایی که او به طور مداوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته و گاهی هم با طناب به جایی بسته می‌شد و در وضعیت مشقت بار «پر از استرس» رها می‌شد. بنابراین، او وقتی می‌گوید شکنجه «شامل آن چیزی است که ما را از دشمنان‌مان بیشتر متمایز می‌سازد» می‌داند که درباره چه چیزی صحبت می‌کند. در 9 دسامبر- به دنبال انتشار گزارشی از سوی کمیته اطلاعاتی سنا در مورد شکنجه‌های سیا در فاصله 11 سپتامبر 2001 تا پایان دوره ریاست‌جمهوری جورج بوش- او سخنرانی‌ای ایراد کرد. او گفت چنین تاکتیک‌هایی «غرور ملی ما را خدشه دار کرد.»
این گزارش- که تهیه آن پنج سال طول کشیده است- سوءرفتارهای یک دهه پیش را دوباره به کانون توجهات آورده است. این گزارش تصویر آژانسی را طراحی می‌کند که محدودیت‌های قانونی و اخلاقی را در راستای ماموریتش دور زده و زیر پا گذاشته است. این گزارش همچنین پرسش‌های سختی را در مورد اثربخشی نظارت کنگره مطرح می‌کند. سازمان سیا عقب‌نشینی کرد- و به استثنای قابل توجه مک کین- جمهوری‌خواهان هم عقب‌نشینی کردند. جزئیات این «تکنیک‌های پیشرفته بازجویی» که در این گزارش شرح داده شده خیلی جدید نیست بلکه تکان دهنده است. بر روی بازداشت شدگانی که از خواب محروم بودند آب ریخته می‌شد، مجبور به تحمل شکنجه‌های جنسی می‌شدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تهدید می‌شدند. یک پاورقی در این گزارش هم نشان می‌دهد که یک افسر، زندانیان را دائما تهدید به شلیک می‌کرد.
این گزارش می‌گوید که این رفتار غیرانسانی حتی موجب تولید اطلاعات ارزشمندی نشد. بسیاری از اطلاعات مفید به دست آمده از زندانیانِ شکنجه شده- مانند اطلاعاتی که به کشتن اسامه بن لادن کمک کرد- پیش از آغاز بازجویی «پیشرفته»، آزادانه ارائه شده بود. محققان سنا ادعا می‌کنند که سازمان سیا خشونت تاکتیک‌های خود را پنهان کرده و در مورد ارزش آنها در جلسات پاسخگویی به کنگره، رئیس‌جمهور، رسانه‌ها و دیگران اغراق کرد. این گزارش مورد تکذیب شدید سیا قرار گرفت. مدیر فعلی آن- جان برنان- اعتراف کرد که این آژانس «هیچ گاه منطبق با استانداردهای بالایی که ما برای خودمان تنظیم کردیم اداره نشد» اما اصرار داشت که این شکست در یک دوره کوتاهِ پس از حملات 11 سپتامبر رخ داد آنگاه که آژانس تحت فشار شدیدی- عمدتا از سوی سیاستمداران- قرار داشت تا اطمینان دهد که حمله دیگری در آن مقیاس دوباره اتفاق نمی‌افتد. او همچنین این اتهامات را که تکنیک‌های سیا مفید نبوده و کنگره را گمراه کرده مورد مناقشه قرار داد. تحقیقات قبلی نشان داد که به قانونگذاران ارشد از هر دو حزب- از جمله نانسی پلوسی، دموکرات ارشد در مجلس نمایندگان- در مورد شکنجه با آب اطلاعاتی داده شده بود و در آن زمان هیچ اعتراضی نشد.
مایکل ‌هایدن، مدیر سابق سازمان سیا، در مصاحبه‌ای با «پولیتیکو»، نتیجه‌گیری سنا را «به لحاظ تحلیلی، تهاجمی» نامید. او پیشنهاد کرد که به جای پنهان‌کاری، جرج بوش شخصا تکنیک‌هایی مانند شکنجه با آب را تایید کرد و کمیته سنا هم شواهد را تنها از سازمان سیا و نه از سوابق/پرونده‌های کاخ سفید مورد ملاحظه قرار داد. هر دو اکیدا اشاره می‌کردند که گزارش سنا کاملا مبتنی بر بررسی اسناد داخلی است؛ محققان با عوامل مصاحبه‌ای نکردند. با این وجود، ممکن است برخی از اتهامات «بچسبد». به‌عنوان مثال، کمیته سنا عکسی از ابزارهای شکنجه با آب در زندانی در افغانستان به دست آورد که فرد تحت شکنجه «کاملا پوشیده شده بود». سازمان سیا ادعا کرده بود تنها سه زندانی در معرض این شکنجه قرار گرفتند؛ هیچ یک از آنها در زندان افغانستان نبود. در همان زندان، زندانیان با دست و پای بسته در سلول‌های تاریک و فقط با سطل‌هایی به‌عنوان توالت نگه داشته می‌شدند و صدای موسیقی که بسیار بلند بود هم دائما شنیده می‌شد که آزاری روانی برای زندانیان بود.
آیا این روش‌ها قانونی بود؟ در سال 2012، «باراک اوباما» و «اریک هولدر» دادستان کل، تصمیم گرفتند هیچ یک از عوامل سیا را به دلیل شکنجه تحت تعقیب قرار ندهند («جان کیریاکو»، یکی از عوامل سابق سیا که جزئیاتی از این برنامه به گزارشگران داده بود، زندانی شد). در 10 دسامبر، «مارک یودال»، سناتور دموکراتِ در حال بازنشستگی، سازمان سیا را به دروغ‌گویی متهم کرد و خواستار این شد که عواملی که در شکنجه دخیل بودند اخراج شده یا تحت پیگرد قرار گیرند.
این گزارش متحدان آمریکا را خجالت‌زده کرد. در لهستان، رئیس‌جمهور سابق «الکساندر کواشنیوسکی» و نخست وزیر سابق «لسک میلر» اعتراف کردند که به سازمان سیا برای اداره «مراکز و سایت‌های سیاه» در خاک لهستان اجازه داده بودند اما اصرار داشتند که هرگز تکنیک‌های شکنجه آمریکا را تایید نمی‌کردند. کواشنیوسکی گله‌کنان گفت: «با این گزارش، آمریکایی‌ها ظرفیت خود به‌عنوان متحد را از دست دادند.» در کشورهای کمتر دوست- مانند چین- این افشاسازی‌ها باعث دامن زدن به بحث‌هایی شد مبنی بر اینکه آمریکایی‌ها نباید به دنبال اخلاقی کردن جهان باشند.
با این حال، «مایکل گلنون»- کارشناس اطلاعاتی در دانشگاه تافتس- می‌گوید: بزرگ‌ترین سوال مطرح شده در مورد بررسی دقیق از سازمان سیا توسط بخش‌های منتخب دولت آمریکا است. او می‌گوید زمان زیادی طول کشید تا این گزارش منتشر شود و انکار سازمان سیا در واقع 18 ماه پیش نوشته شده بود، در سال 2013. در بازه‌ای که این سوءاستفاده‌ها جریان داشت، کمیته اطلاعاتی سنا نتوانست اسناد را بخواهد، با مقام‌های سیا گفت‌وگو کند یا بخواهد مراکز سیاه را بازدید کند. افرادی که قرار بود به بررسی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا بپردازند در عوض به همکاری برخاستند.
در ماه ژانویه، جمهوری‌خواهان سنا را در دست خواهند گرفت و آنها حوصله محدود کردن سیا را ندارند. «مارکو روبیو»، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت فلوریدا، می‌گوید انتشار این گزارش «زندگی آمریکایی‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد». بسیاری از جمهوری‌خواهان یا این را می‌پذیرند یا آن را تلاشی برای لکه‌دار کردن بوش می‌نگرند. اوباما هم در عین حال از انتقاد شدید از سیا پرهیز می‌کند. او ۶ سال مسوول این سازمان بوده است. سیا و سایر سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا دیگر مردم را شکنجه نمی‌کنند. اوباما به جای دستگیر کردن تروریست‌های مظنون، ترجیح می‌دهد آنها را با موشک‌های هدایت‌شونده تکه‌تکه کند.

این تایید شده است: شکنجه کارگر نیست. دیک چنی معاون وقت رئیس‌جمهور در سال ۲۰۱۱ گفته بود: «شکنجه خالد شیخ محمد با آب باعث شد به اطلاعاتی در مورد محل اختفای بن لادن دست یابیم.» این به واقع درست نیست. اینها در زمره یافته‌های محوری گزارش کمیته اطلاعاتی سنا در مورد بازجویی‌های سیا و بازداشت‌های پس از ۱۱ سپتامبر است. پس از بررسی هزاران سند از خود سیا، کمیته نتیجه گرفت که شکنجه به‌عنوان یک روش جمع‌آوری اطلاعات بی‌اثر است. شکنجه باعث دستیابی به اطلاعات اندک ارزشمندی شد و همان اطلاعات اندک را هم می‌شد به روشی انسانی و قانونی به دست آورد که آرمان‌های آمریکا را هم حفظ کند.
من خودم از مدت‌ها قبل به این نتیجه‌گیری رسیده بودم. به‌عنوان نماینده ویژه‌ای که مسوول تحقیقات جنایی نیروی ویژه همراه با بازرسان و پرسنل اطلاعاتی در خلیج گوانتانامو، افغانستان و عراق بودم، محرم خالد شیخ محمد بودم به خاطر اطلاعاتی که ارائه می‌داد. من از بی‌ارزش بودن اطلاعات بیرون آمده از شکنجه با آب آگاه بودم. کمیته اطلاعاتی سنا- که به تمام اسناد سازمان سیا در مورد برنامه «بازجویی‌های پیشرفته» دسترسی داشت- به این نتیجه رسیده بود که تکنیک‌های توهین‌آمیز به شکار بن‌لادن کمک نمی‌کند. ادعای «چنی» در مورد اینکه شکنجه خالد شیخ محمد با آب «نتایج فوق‌العاده‌ای برای ما تولید کرد» کاملا نادرست است.
حماقت «خود ویرانگر» شکنجه شاید برای آمریکایی‌هایی که بارها و بارها از چنی و رهبران سیاسی دیگر در موردش شنیده‌اند که شکنجه «موثر» است، جدید باشد. با این حال، بازجویان حرفه‌ای، نمی‌توانند شگفت زده نشوند. ما می‌دانیم که تکنیک‌های بازجویی‌های قانونی و تفاهمی [دوستانه] بهترین راه برای به دست آوردن اطلاعات است و اینکه شکنجه، اطلاعات غیرقابل اعتمادی به دست می‌دهد که مانعی در راه تحقیقات به وجود می‌آورد. بله، شکنجه باعث می‌شود مردم حرف بزنند اما آنچه می‌گویند اغلب نادرست است. برای کاهش درد، افرادی که در معرض شکنجه هستند تمایل به گفتن آن چیزی دارند که بازجویان می‌خواهند بشنوند.
این گزارش مهم است چرا که هزینه‌های قانونی، اخلاقی و استراتژیک شکنجه را فاش می‌سازد. رئیس‌جمهور اوباما و رهبران کنگره باید این فرصت را مغتنم شمارند و قوانینی تصویب کنند که شکنجه و رفتار بی‌رحمانه را به راستی ممنوع می‌دارد. اگرچه قانون فعلی این اقدامات را ممنوع می‌سازد اما مقام‌های آمریکایی از استدلال‌های حقوقی مبهم برای مجاز دانستن سوءاستفاده بهره می‌جویند. عباراتی مانند «شکنجه با آب» و «بازجویی پیشرفته» واقعیات بی‌رحمانه و گاهی خونین را پنهان می‌کند. دولت آمریکا پیش از این تکنیک‌های تابو را مجاز کرده بود؛ تکنیک‌هایی که منجر به وحشت‌های بیشتری شده بود. می‌توان خطی از «بازجویی‌های پیشرفته» به بربریسم «ابوغریب» ترسیم کرد.هدف ظاهری شکنجه همانا نجات جان انسان‌ها بود اما تاثیری کاملا برعکس داشت. شکنجه، ثروتی باد آورده برای دشمنان ایالات‌متحده است. شکنجه باعث فعال شدن القاعده و متحدانش برای جذب خارجیان، هواداران بیشتر و پول بیشتر شده است. برخی علیه انتشار این گزارش داد سخن داده‌اند چرا که می‌گویند باعث برانگیختن خشم ضدآمریکایی در تمام دنیا می‌شود. با این حال، چنین مساله‌ای، استدلالی است نه در برابر شفافیت و نظارت ذاتی کنگره بر یک دموکراسی کارآمد بلکه استدلالی است علیه شکنجه. در واقع، با به‌کار گرفتن چنین استدلالی، مردم به‌طور ضمنی می‌پذیرند که شکنجه اعتبار این کشور را زیر سوال برده و امنیت ملی ما را تهدید می‌کند.
در روزهای آینده، شما سخنانی از مدافعان فراوان شکنجه خواهید شنید که خواهند گفت همین شکنجه‌ها است که آمریکا را ایمن نگه داشته است. به آنها باور نداشته باشید. بسیاری از ما که ماموریت کسب اطلاعات از تروریست‌ها را داشتیم به شکنجه متوسل نشدیم. مانند بسیاری از آمریکایی‌ها، ما نمی‌خواستیم دولت‌مان از شکنجه استفاده کند و امیدواریم استفاده هم نکند.