«دنیای اقتصاد» بهمناسبت روز شعر و ادب فارسی بررسی میکند:
خراسان؛ آسمان پرستاره ادبیات فارسی
دنیای اقتصاد، گروه فرهنگ و هنر- از سال ۱۳۸۱ و به انتخاب نماینده یا نمایندگان آذری در مجلس شورای اسلامی، در تقویم فارسی، ۲۷ شهریور روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شد که روز درگذشت شاعر معاصر و پرآوازه اهل تبریز محمد حسین بهجت تبریزی است.
هرچند که بزرگی و کسوت شهریار بر هیچ یک از ما پوشیده نیست، اما شاید این سوال ذهن بسیاری را درگیر کرده باشد که با وجود کسانی چون فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ و . . . که هریک به تنهایی انگیزه صدها غیرایرانی برای یادگیری زبان و ادبیات فارسی بوده و هستند چرا نام این روز را شهریار به دوش میکشد؟
در سال ۱۳۸۹ و در پی انتقادات نشریات و روزنامهنگاران، دبیر شورای فرهنگ عمومی وقت از طرح پیشنهادهایی برای تغییر «روز شعر و ادب فارسی» به نام یکی از شاعران بزرگ کلاسیک خبر داده بود که تا به امروز این اتفاق نیفتاده است.
هرچند که بزرگی و کسوت شهریار بر هیچ یک از ما پوشیده نیست، اما شاید این سوال ذهن بسیاری را درگیر کرده باشد که با وجود کسانی چون فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ و . . . که هریک به تنهایی انگیزه صدها غیرایرانی برای یادگیری زبان و ادبیات فارسی بوده و هستند چرا نام این روز را شهریار به دوش میکشد؟
در سال ۱۳۸۹ و در پی انتقادات نشریات و روزنامهنگاران، دبیر شورای فرهنگ عمومی وقت از طرح پیشنهادهایی برای تغییر «روز شعر و ادب فارسی» به نام یکی از شاعران بزرگ کلاسیک خبر داده بود که تا به امروز این اتفاق نیفتاده است.
دنیای اقتصاد، گروه فرهنگ و هنر- از سال 1381 و به انتخاب نماینده یا نمایندگان آذری در مجلس شورای اسلامی، در تقویم فارسی، 27 شهریور روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شد که روز درگذشت شاعر معاصر و پرآوازه اهل تبریز محمد حسین بهجت تبریزی است.
هرچند که بزرگی و کسوت شهریار بر هیچ یک از ما پوشیده نیست، اما شاید این سوال ذهن بسیاری را درگیر کرده باشد که با وجود کسانی چون فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ و ... که هریک به تنهایی انگیزه صدها غیرایرانی برای یادگیری زبان و ادبیات فارسی بوده و هستند چرا نام این روز را شهریار به دوش میکشد؟
در سال 1389 و در پی انتقادات نشریات و روزنامهنگاران، دبیر شورای فرهنگ عمومی وقت از طرح پیشنهادهایی برای تغییر «روز شعر و ادب فارسی» به نام یکی از شاعران بزرگ کلاسیک خبر داده بود که تا به امروز این اتفاق نیفتاده است. اما گروه فرهنگ و هنر «دنیای اقتصاد» در مشهد عنوان این روز را به فال نیک گرفت و برآن شد هرچند کوتاه یادی کند از مشاهیر ادبی استان خراسان که همواره تعداد زیادی از آنان علیرغم شایستگی، مهجور و درحاشیه ماندهاند.
نام کسانی چون فردوسی، مهدی اخوان ثالث، محمود دولتآبادی، محمدتقی بهار، محمد قهرمان و ... در لیست انتخابی ما میدرخشید، ولی در نهایت چهار شخصیت ادبی برجسته استان برای معرفی بیشتر انتخاب شدند در شمارههای بعدی این نشریه قطعا به فراخور زمان، طبق روال همیشگی، شرح مفصل حال و روز هریک از این چهره های شاخص را خواهید خواند.
مردِ حارث آبادی
چند جلد باقی مانده از تاریخ بیهقی به همگان فردی را شناساند که در روزگاری میزیست که همه چیز(جنگ،خشونت و...) یافت میشد و او در همین روزگار و بعد از کشمکشهای فراوان و گرم و سرد چشیدنهای زیاد دست به نوشتن اثری زد که هنوز هم پس از گذر سده ها یکی از مهمترین منابع دوران غزنویان است. بزرگ مرد حارث آبادی(روستایی نزدیک سبزوار) اثری را خلق کرد که در نثر بیبدیل است و بسیاری از بزرگان همچون احمد شاملو و محمود دولتآبادی وامدار قلم او بودهاند و در شکوفا شدن قلمهایشان تلاشهای بسیاری کردهاند. تاریخ بیهقی حال و هوای خاص خود را دارد که این کتاب را از سایرین متمایز میگرداند و میتواند الگویی شایسته برای دیگر نویسندگان باشد و ماندگاری و تازگی همیشگی آن گواه صادقی برای این سخن است. تاریخ بیهقی یکی از بنیانهای زبان فارسی است که تاکنون کم تر به آن پرداخته شده اما به تازگی نویسندگان و پژوهشگران زیادی به سمت اثر رفتهاند و آن را از ابعاد گوناگونی زیر و رو کردهاند.
یکی از نگاههای نو و بدیع به اثر بیهقی نگاه «روایتی سینمایی» است که تحت همین عنوان چاپ شده است. این نگاه به این دلیل است که ابوالفضل بیهقی در کتاب دست به تدوین صحنه نیز میزند. او با این روش سعی میکند توجه تماشاگر را در هر لحظه به یکی از عناصر صحنه جلب کرده، آن را به شکلی برجسته برای مخاطب نمایش دهد. این روش در سینما و کلا نمایش از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند با تکنیکهایی مثل گرفتن نمای درشت از شئ، چهره و ... مورد نظر و سپس تدوین با سایر تصاویر عادی به کار گرفته شود.اینها همه هنر نویسنده و مورخ خراسانی بوده است که سالها پیش در سن ۴۳سالگی نوشتن اثری را شروع کرد که آیندگان به هنرش و قلمش غبطه بخورند.
زمزمههای مرد کَدکَنی
در کدکن نیشابور زاده شد. محمدرضا شفیعی کدکنی، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، از شاعران موفق و صاحبسبک نسل دوم شعر نیمایی به حساب میآید. او تاکنون با انتشار ۱۲ دفتر شعری که در قالب دو مجموعه «آیینهای برای صداها» و «هزاره دوم آهوی کوهی» به چاپ رسانده، برگی از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. این پژوهش میزان اثرپذیری اشعار شفیعی را نسبت به آثار قدما مورد بررسی قرار داده است.
برخی از منتقدان معتقدند که شفیعی بیشتر شعرساز ماهری است تا یک شاعر، چراکه اشعار او از مضامین، ترکیبات، واژگان و صورخیال تکراری و قدمایی پر است. یافتههای تحقیق بیانگر این واقعیت است که هرچند رگههای ژرفی از سرودههای بزرگانی چون حافظ، مولانا، سعدی، رودکی و ... و نیز نشانههایی از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او دیده میشود، اما خلاقیت شفیعی در این بین نقشی مضاعف داشته، چنانکه او را از ورطه تقلید صرف رهانیده است و این انتقاد جز در مواردی نادر بر قامت اشعار او راست نمیآید. اما همانطور که شفیعی کدکنی زیر تیغ نقد قرار گرفت، سر قلمش را به سمت قلههای بزرگ گرفت و آنها را نقد کرد.
شاعر «در کوچه باغهای نیشابور» برای شاملو نوشت: «حق این است که شاملو را برای نسل جوان امروز باید «تجزیه» و «تحلیل» کرد. ممکن است در این تجزیه خیلی از محسنات او تبدیل به نقاط ضعف شود، ولی به هر حال از این کار گزیری نیست. این کار را آیندگان با بیرحمی خواهند کرد.» اگر جوانان امروز بدانند که شخصیت ادبی آقای شاملو چگونه تشکیل شدهاست، هرگز اینگونه عمر خود را صرف شعر، آن هم شعر اینطوری - که در روزنامهها میبینیم - نخواهند کرد. تو بهتر از هر کسی میدانی که آنچه ا. بامداد یا احمد شاملو را میسازد اگر به صد جزء تقسیم شود، پنجاه تا شصت درصدش ربطی به شعر ندارد. با همه اینها کدکنی خود یکی از پژوهشگران بزرگ این مرز و بوم است و آثار زیادی را منتشر کرده است.
شاهین شعر خراسان
در جوانی با تخلص «شاهین» یا «شاخص» شعر میگفت اما بعدها فریدون مشیری تخلص عماد را برای او برگزید.در همان روزگار یک بار شانس خود را امتحان کرد و دست سرنوشت را گرفت و ازدواج کرد اما بعد از هشت ماه همسرش فوت کرد. عماد خراسانی دیگر ازدواج نکرد و بدون بچه روزگار را به فردا گذراند. نکته مهم در غزل او، تجلی دردها، ناراحتیها و سرخوردگیهایی است که او در زندگیاش با آنها روبهرو بوده است.
او اصالت غزل را حفظ میکرد و هیچ وقت از روی تفنن غزل نگفته است، بلکه مفهوم غزل یعنی عشق و دوست داشتن را شناخته و به کار میبرد. پرویز خائفی کار عماد را بالاتر از شهریار دانست و گفت: شهریار تراش خاص زبان فارسی را گاهی اوقات رعایت نمیکرد، ولی زبان عماد شفاف و تراش داده شده است.
در بهترین شعرهای عماد اثری از تصنع زبانی ، فرمی و ساختاری نیست و عماد، عاطفه، ذهنیت، تخیّل، اندیشه و حسی را که در شعر خود درونی کرده، با چنان قدرتی بیان میکند که مخاطب را به درون شعر میکشاند.
مهدی اخوان ثالث، شاعر نامدار خراسان یکی از دوستان نزدیک او بود و اینگونه نوشت: « اگر شعر را در معنای حقیقیاش بهجای آوریم، نه فقط فن و صنعتگری و مهارت در تمشیت امر و قافیه و کلمات، بیشک عماد در غزلسرایی از شاعران برجسته و تراز اوّل معاصر است و در قیاسی وسیعتر، سخن او از این و آن متمایز است.» عماد خراسانی از دل همین تعاریف رشد کرد و کمکم شناخته شد و تبدیل به یکی از معتبرترین غزلسرایان معاصر گردید.
هرچند که بزرگی و کسوت شهریار بر هیچ یک از ما پوشیده نیست، اما شاید این سوال ذهن بسیاری را درگیر کرده باشد که با وجود کسانی چون فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ و ... که هریک به تنهایی انگیزه صدها غیرایرانی برای یادگیری زبان و ادبیات فارسی بوده و هستند چرا نام این روز را شهریار به دوش میکشد؟
در سال 1389 و در پی انتقادات نشریات و روزنامهنگاران، دبیر شورای فرهنگ عمومی وقت از طرح پیشنهادهایی برای تغییر «روز شعر و ادب فارسی» به نام یکی از شاعران بزرگ کلاسیک خبر داده بود که تا به امروز این اتفاق نیفتاده است. اما گروه فرهنگ و هنر «دنیای اقتصاد» در مشهد عنوان این روز را به فال نیک گرفت و برآن شد هرچند کوتاه یادی کند از مشاهیر ادبی استان خراسان که همواره تعداد زیادی از آنان علیرغم شایستگی، مهجور و درحاشیه ماندهاند.
نام کسانی چون فردوسی، مهدی اخوان ثالث، محمود دولتآبادی، محمدتقی بهار، محمد قهرمان و ... در لیست انتخابی ما میدرخشید، ولی در نهایت چهار شخصیت ادبی برجسته استان برای معرفی بیشتر انتخاب شدند در شمارههای بعدی این نشریه قطعا به فراخور زمان، طبق روال همیشگی، شرح مفصل حال و روز هریک از این چهره های شاخص را خواهید خواند.
مردِ حارث آبادی
چند جلد باقی مانده از تاریخ بیهقی به همگان فردی را شناساند که در روزگاری میزیست که همه چیز(جنگ،خشونت و...) یافت میشد و او در همین روزگار و بعد از کشمکشهای فراوان و گرم و سرد چشیدنهای زیاد دست به نوشتن اثری زد که هنوز هم پس از گذر سده ها یکی از مهمترین منابع دوران غزنویان است. بزرگ مرد حارث آبادی(روستایی نزدیک سبزوار) اثری را خلق کرد که در نثر بیبدیل است و بسیاری از بزرگان همچون احمد شاملو و محمود دولتآبادی وامدار قلم او بودهاند و در شکوفا شدن قلمهایشان تلاشهای بسیاری کردهاند. تاریخ بیهقی حال و هوای خاص خود را دارد که این کتاب را از سایرین متمایز میگرداند و میتواند الگویی شایسته برای دیگر نویسندگان باشد و ماندگاری و تازگی همیشگی آن گواه صادقی برای این سخن است. تاریخ بیهقی یکی از بنیانهای زبان فارسی است که تاکنون کم تر به آن پرداخته شده اما به تازگی نویسندگان و پژوهشگران زیادی به سمت اثر رفتهاند و آن را از ابعاد گوناگونی زیر و رو کردهاند.
یکی از نگاههای نو و بدیع به اثر بیهقی نگاه «روایتی سینمایی» است که تحت همین عنوان چاپ شده است. این نگاه به این دلیل است که ابوالفضل بیهقی در کتاب دست به تدوین صحنه نیز میزند. او با این روش سعی میکند توجه تماشاگر را در هر لحظه به یکی از عناصر صحنه جلب کرده، آن را به شکلی برجسته برای مخاطب نمایش دهد. این روش در سینما و کلا نمایش از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند با تکنیکهایی مثل گرفتن نمای درشت از شئ، چهره و ... مورد نظر و سپس تدوین با سایر تصاویر عادی به کار گرفته شود.اینها همه هنر نویسنده و مورخ خراسانی بوده است که سالها پیش در سن ۴۳سالگی نوشتن اثری را شروع کرد که آیندگان به هنرش و قلمش غبطه بخورند.
زمزمههای مرد کَدکَنی
در کدکن نیشابور زاده شد. محمدرضا شفیعی کدکنی، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، از شاعران موفق و صاحبسبک نسل دوم شعر نیمایی به حساب میآید. او تاکنون با انتشار ۱۲ دفتر شعری که در قالب دو مجموعه «آیینهای برای صداها» و «هزاره دوم آهوی کوهی» به چاپ رسانده، برگی از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. این پژوهش میزان اثرپذیری اشعار شفیعی را نسبت به آثار قدما مورد بررسی قرار داده است.
برخی از منتقدان معتقدند که شفیعی بیشتر شعرساز ماهری است تا یک شاعر، چراکه اشعار او از مضامین، ترکیبات، واژگان و صورخیال تکراری و قدمایی پر است. یافتههای تحقیق بیانگر این واقعیت است که هرچند رگههای ژرفی از سرودههای بزرگانی چون حافظ، مولانا، سعدی، رودکی و ... و نیز نشانههایی از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او دیده میشود، اما خلاقیت شفیعی در این بین نقشی مضاعف داشته، چنانکه او را از ورطه تقلید صرف رهانیده است و این انتقاد جز در مواردی نادر بر قامت اشعار او راست نمیآید. اما همانطور که شفیعی کدکنی زیر تیغ نقد قرار گرفت، سر قلمش را به سمت قلههای بزرگ گرفت و آنها را نقد کرد.
شاعر «در کوچه باغهای نیشابور» برای شاملو نوشت: «حق این است که شاملو را برای نسل جوان امروز باید «تجزیه» و «تحلیل» کرد. ممکن است در این تجزیه خیلی از محسنات او تبدیل به نقاط ضعف شود، ولی به هر حال از این کار گزیری نیست. این کار را آیندگان با بیرحمی خواهند کرد.» اگر جوانان امروز بدانند که شخصیت ادبی آقای شاملو چگونه تشکیل شدهاست، هرگز اینگونه عمر خود را صرف شعر، آن هم شعر اینطوری - که در روزنامهها میبینیم - نخواهند کرد. تو بهتر از هر کسی میدانی که آنچه ا. بامداد یا احمد شاملو را میسازد اگر به صد جزء تقسیم شود، پنجاه تا شصت درصدش ربطی به شعر ندارد. با همه اینها کدکنی خود یکی از پژوهشگران بزرگ این مرز و بوم است و آثار زیادی را منتشر کرده است.
شاهین شعر خراسان
در جوانی با تخلص «شاهین» یا «شاخص» شعر میگفت اما بعدها فریدون مشیری تخلص عماد را برای او برگزید.در همان روزگار یک بار شانس خود را امتحان کرد و دست سرنوشت را گرفت و ازدواج کرد اما بعد از هشت ماه همسرش فوت کرد. عماد خراسانی دیگر ازدواج نکرد و بدون بچه روزگار را به فردا گذراند. نکته مهم در غزل او، تجلی دردها، ناراحتیها و سرخوردگیهایی است که او در زندگیاش با آنها روبهرو بوده است.
او اصالت غزل را حفظ میکرد و هیچ وقت از روی تفنن غزل نگفته است، بلکه مفهوم غزل یعنی عشق و دوست داشتن را شناخته و به کار میبرد. پرویز خائفی کار عماد را بالاتر از شهریار دانست و گفت: شهریار تراش خاص زبان فارسی را گاهی اوقات رعایت نمیکرد، ولی زبان عماد شفاف و تراش داده شده است.
در بهترین شعرهای عماد اثری از تصنع زبانی ، فرمی و ساختاری نیست و عماد، عاطفه، ذهنیت، تخیّل، اندیشه و حسی را که در شعر خود درونی کرده، با چنان قدرتی بیان میکند که مخاطب را به درون شعر میکشاند.
مهدی اخوان ثالث، شاعر نامدار خراسان یکی از دوستان نزدیک او بود و اینگونه نوشت: « اگر شعر را در معنای حقیقیاش بهجای آوریم، نه فقط فن و صنعتگری و مهارت در تمشیت امر و قافیه و کلمات، بیشک عماد در غزلسرایی از شاعران برجسته و تراز اوّل معاصر است و در قیاسی وسیعتر، سخن او از این و آن متمایز است.» عماد خراسانی از دل همین تعاریف رشد کرد و کمکم شناخته شد و تبدیل به یکی از معتبرترین غزلسرایان معاصر گردید.
ارسال نظر