ما چگونه «ما» نشدیم؟
شراره عبدالحسین‌زاده
دانش‌آموخته دکترای علوم‌سیاسی
ارضای حس تعلق داشتن به سرزمین سیاسی و هویت ملی ویژه، زیربنای انگیزه معنوی اصلی در اندیشه هر انسان است. هنگامی که حس تعلق به سرزمین سیاسی ارضا شود، نیاز انسان به داشتن «هویت» خودنمایی می‌کند.

مفهوم «ملت» از جمله مفاهیم نوپدید در دوران مدرن است. این اصطلاح تعریف تازه‌ای از هویت افراد ساکن در یک محیط خاص جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی به دست می‌دهد. در دوران پیش مدرن، هویت بیشتر بر مدار خون، سرزمین و نژاد می‌گشت؛ اما مفهوم جدید ملت همبسته به دیگر مفاهیم مدرن است.

پیش از پیدایش مفهوم «ملت» و ناسیونالیسم و پیش از پدیدآمدن نظام «دولت ملی»، پیروان ادیان مختلف را «ملت»‌های آن ادیان می‌خواندند؛ مانند ملت اسلام یا ملت یهود. در آن کاربرد، مفهوم ملت با مفهوم کنونی امت در جهان‌بینی اسلامی برابری داشت؛ مفهومی که گستره جغرافیایی‌اش فرامرزی و حتی فرامنطقه‌ای است. در برداشتی مستقیم از مفهوم امت بود که فلسفه کمونیسم مفهوم خلق را اختراع کرد؛ چیزی که پس از هشتاد سال، کارآیی جغرافیایی سیاسی خود را در دهه۱۹۹۰ از دست داد، حال آنکه مفهوم امت، رو به گسترش دارد.

در هر حال این مفهوم، به معنی «پیروان دین» است. در جهان امروز، مفهوم ملت، دربرگیرنده ایده یکپارچگی گروهی جمعی از مردمان در سرزمینی مشخص است. این مفهوم هنگامی واقعیت می‌پذیرد که افراد ترکیب‌کننده آن گروه انسانی، پدیده‌هایی را میان خود مشترک بیابند؛ پدیده‌هایی که همه آن افراد را به هم پیوند دهد و چهره‌ای کلی و یکپارچه بسازد که نماینده ویژگی‌های مشترک همه آنان باشد.

در مورد ویژگی‌ها و مولفه‌های هویت ملی ایرانی نظر بسیار است. اینکه چه چیزی این «ما» را از «دیگران» مشخص و متمایز می‌سازد. اما بیشتر این نظرات هویت ایران را در آن چیزی که هویت غربی نیست، تعریف می‌کند. به این معنا که ایران هنوز نتوانسته است به دولت -ملتی مدرن همراه با پیوستگی اجتماعی بالا تبدیل شود و حس تعلق سرزمینی و هویت ملی منسجمی ندارد تبدیل شود. و یکی از موانع آن را نبود حس تعلق سرزمینی و ناسیونالیسم عقلایی می‌دانند. در این پرونده بر آنیم ضمن آسیب‌شناسی این موضوعات روند دولت- ملت‌سازی و مفاهیمی مثل ناسیونالیسم، هویت ملی تعلق سرزمینی را بررسی کنیم و همچنین به نقد روش تحلیل این گزاره‌های کلی در مورد هویت ایرانی بپردازیم.