وقتی فلسفه هواداری در فوتبال ایران زیر سوال میرود
عصر سرگیجه!
گروه ورزش: در شرایطی که موضوع پیوستن محمد نوری به یک باشگاه قطری رفته رفته جدی میشود، پرسپولیسیها سرانجام از این ناحیه احساس خطر کردند و برای نخستین بار در طول فصل نقلوانتقالات سراغ مذاکره با یک هافبک بازیساز رفتند. نکته اصلی اما از اسم بازیکن طرف قرارداد سرخها شروع میشود؛ محسن مسلمان! هافبک سابقا ملیپوش فوتبال ایران که سالها است تحت قرارداد ذوبآهن قرار دارد، طی چند فصل اخیر به باشگاههای مختلف قرض داده شده و اینطور به نظر میرسد که برای لیگ پانزدهم نیز قرار است همین ماجرا تکرار شود.
گروه ورزش: در شرایطی که موضوع پیوستن محمد نوری به یک باشگاه قطری رفته رفته جدی میشود، پرسپولیسیها سرانجام از این ناحیه احساس خطر کردند و برای نخستین بار در طول فصل نقلوانتقالات سراغ مذاکره با یک هافبک بازیساز رفتند. نکته اصلی اما از اسم بازیکن طرف قرارداد سرخها شروع میشود؛ محسن مسلمان! هافبک سابقا ملیپوش فوتبال ایران که سالها است تحت قرارداد ذوبآهن قرار دارد، طی چند فصل اخیر به باشگاههای مختلف قرض داده شده و اینطور به نظر میرسد که برای لیگ پانزدهم نیز قرار است همین ماجرا تکرار شود. او در نیمفصل دوم لیگ سیزدهم برای پرسپولیس توپ زد، سپس به ذوبآهن برگشت، اما باز هم در نیمفصل دوم لیگ چهاردهم راهی باشگاهی دیگر شد.
او در آن زمان تا یک قدمی پیوستن به استقلال پیش رفت، اما بدقلقی ذوبیها در صدور رضایتنامه این بازیکن برای آبیپوشان باعث شد تا مسلمان سر از فولاد دربیاورد. او در این مدت طولانی نه به پرسپولیس کمک چندانی کرد، نه به ذوبآهن و نه به فولاد. این همه در حالی است که مسلمان درست در همین مقطع افتخار عضویت در تیم ملی ایران را نیز از دست داد. با این همه، بحثبرانگیزترین موضوع در مورد او نه به مسائل فنی، که به حاشیههای عجیب و غریبش مربوط میشود؛ جایی که این بازیکن در زمینه ابراز علاقه به تیمهای گوناگون دچار رفتارهای متناقض و حیرتآوری شده است!
از سرخ تا آبی
زمانی که مسلمان در عضویت پرسپولیس بود، یک بار بعد از گشودن دروازه سایپا به سمت سکوهای شمال غربی استادیوم آزادی رفت و در مقابل دیدگان تیفوسیترین هواداران سرخها عدد شش را نشان داد. همین بازیکن اما فصل گذشته وقتی برای مذاکره با استقلالیها راهی ساختمان این باشگاه شد، در کمال شگفتی از ریشهدار بودن علاقه به رنگ آبی در بین اعضای خانوادهاش حرف زد! به بخشی از مصاحبه او که روز ۱۹ آذر ۹۳ در رسانههای مختلف منتشر شد توجه کنید لطفا؛ «به هیچکس ربطی ندارد که چرا عکسهای پرسپولیسیام را پاک کردهام یا عکس دیگری گذاشتهام. همه اعضای خانوادهام استقلالیاند.» همین ابراز تمایل مسلمان برای پیوستن به استقلال باعث شد او و دوست صمیمیاش پیام صادقیان با هم دچار اختلاف شوند، هرچند که مطابق انتظار کمی بعدتر همه چیز به خیر و خوشی تمام شد و طرفین با هم آشتی کردند. تازه یادمان باشد مسلمان یک بار هم در این حد فاصل آرزویش برای شاگردی علی منصوریان را با رسانهها در میان گذاشته و ادعا کرده بود تنها در ازای هزار تومان حاضر است برای سرمربی نفت تهران بازی کند! حالا این بازیکن با چنین مختصاتی، در آستانه بازگشت به پرسپولیس قرار گرفته و حتی مدعی شده توافقات اولیه بین او و سرخپوشان حاصل شده است. این به احتمال فراوان از آن دست داستانهایی است که در هیچ کجای دنیا غیر از ایران نمیتوان مشابهش را شنید!
مسلمان تنها نیست
دو دهه پیش شاید حتی حضور یک بازیکن با کفش قرمز در تمرینات استقلال یا برعکس، میتوانست به یک جنجال بزرگ تبدیل شود و پایگاه اجتماعی بازیکن مزبور را به شدت کاهش بدهد. امروز اما ظاهرا همه چیز تغییر کرده است. در دوران معاصر نه تنها قبح چرخشهای اساسی بین پرسپولیس و استقلال از بین رفته، بلکه فاصله بین چنین تحولاتی نیز به شدت کاهش پیدا کرده است. شاید ماجرای محسن مسلمان یک نمونه خاص باشد، اما او هرگز در فوتبال ایران تنها نیست.
محمد قاضی که طی دو سال، دو بوسه روی پیراهنهای پرسپولیس و استقلال انداخت، فعلا تیم جدیدش را انتخاب نکرده و این اواخر شایعاتی در مورد احتمال بازگشتش به پرسپولیس به گوش میرسید! امین حاجمحمدی که سال گذشته برای پیوستن به پرسپولیس راهی ساختمان این باشگاه شد و ماجرای مذاکره با او صرفا به خاطر باقی ماندن یک سال از قراردادش با نفت تهران متوقف شد، امسال پیراهن استقلال را پوشید و در کمال شگفتی جملات متعصبانه فراوانی در ستایش از این تیم به زبان آورد.
انگار در طول سالهای اخیر فلسفه هواداری از باشگاههای فوتبال در ایران به کلی زیر سوال رفته است؛ آنقدر که محسن فروزان در ابتدای فصل گذشته مدعی شد بعد از انتخاب تیمش خواهد گفت از کودکی هوادار پرسپولیس بوده یا استقلال! همینطور رامین رضاییان نیز پیش از عقد قراردادش با سرخپوشان در همین فصل، از جملات جالبی استفاده کرد؛ مثل؛ «هم پرسپولیسی هستم و هم نیستم» یا «همه تیمهای ایران را دوست دارم!» با این وضعیت و در حضور هواداران فراموشکار، مدیران مصلحتاندیش و بازیکنان فرصتطلب به درستی مشخص نیست فوتبال ایران به کدام سمت حرکت میکند و چه عاقبتی خواهد داشت؟
ارسال نظر