دومین تجمع اعتراضی پرسپولیسیها ظرف یک هفته
وقتی «هوادار» را بازی نمیدهند
گروه ورزش: روز گذشته یک بار دیگر تعدادی از هواداران پرسپولیس در مقابل ساختمان این باشگاه در خیابان شیخ بهایی تجمع کردند تا اعتراض خودشان را به شیوه یارگیری سرخها در فصل نقلوانتقالات نشان بدهند. این نخستین تجمع از این مدل در فوتبال ما نیست. همین چند روز پیش پرسپولیسیها اعتراضشان را به همین شکل ابراز کرده بودند؛ چنانکه برخی استقلالیها نیز در روز حضور پرویز مظلومی در باشگاه دست به تجمع زده بودند. اما چرا این اتفاقات تنها در کشوری مثل ایران رخ میدهد و چطور اینجا هوادار به نقطهای میرسد که اعتراض خیابانی را تنها راه نجات مییابد؟ شکل معتبر باشگاهداری در فوتبال مدرن و نوین امروز، رویکرد «خصوصی» در این حوزه است.
گروه ورزش: روز گذشته یک بار دیگر تعدادی از هواداران پرسپولیس در مقابل ساختمان این باشگاه در خیابان شیخ بهایی تجمع کردند تا اعتراض خودشان را به شیوه یارگیری سرخها در فصل نقلوانتقالات نشان بدهند. این نخستین تجمع از این مدل در فوتبال ما نیست. همین چند روز پیش پرسپولیسیها اعتراضشان را به همین شکل ابراز کرده بودند؛ چنانکه برخی استقلالیها نیز در روز حضور پرویز مظلومی در باشگاه دست به تجمع زده بودند. اما چرا این اتفاقات تنها در کشوری مثل ایران رخ میدهد و چطور اینجا هوادار به نقطهای میرسد که اعتراض خیابانی را تنها راه نجات مییابد؟ شکل معتبر باشگاهداری در فوتبال مدرن و نوین امروز، رویکرد «خصوصی» در این حوزه است. اغلب تیمهای معتبر جهان به این شکل اداره میشوند و همین مساله هم باعث میشود هواداران رسمی مستقیم یا غیرمستقیم در تعیین سرنوشت باشگاه مورد علاقهشان مشارکت داشته باشند. آنها گاهی با انتخاب اعضای هیاتمدیره باشگاه نقش فعال خودشان را در رقم زدن آینده تیم ایفا میکنند و گاهی نیز حجم و شدت این اثرگذاری، به مستقیمترین شکل ممکن و با برگزیدن شخص مدیرعامل و رئیس خودش را نشان میدهد؛ درست مثل سنتی که در بارسا و رئال حاکم است و روسای این دو غول اسپانیایی، هرچهارسال یکبار به دست هواداران انتخاب میشوند. وقتی اوضاع به این ترتیب است، هواداران در واقع حاصل کار خودشان را در درون زمین میبینند و طبیعی است که اعتراضات به مراتب کمتری داشته باشند. آنها در اغلب باشگاههای جهان حتی این شانس را دارند که نظرات تاثیرگذارشان را در مورد مسائلی مثل رنگ و طرح پیراهن تیم، نام استادیوم، قیمت بلیت و حتی گاهی انتخاب سرمربی با مسوولان در میان بگذارند و به این ترتیب، معمولا کمترین نیاز ممکن را به واکنشهای میدانی حس میکنند.
در ایران اما، اوضاع کاملا متفاوت است. تماشاگری که حق ندارد در مورد هیچکدام از ارکان باشگاهش نظر بدهد و تصمیم بگیرد، چه راهی برای ابراز مخالفتش میتواند پیدا کند غیر از اینکه روی سکوها یا در مقابل در ساختمان باشگاه آواز اعتراض سر بدهد؟ او در خانهاش نشسته که برای تیمش مدیرعامل تعیین میکنند، مربی میآورند، بازیکن میگیرند، بازیکن رد میکنند، مدیر ناموفق را نگه میدارند و عذر مربی موفق را میخواهند. در این شرایط، واقعا چه انتظار دیگری میتوان از هواداران داشت؟
سکو یا کف خیابان، از معدود فرصتهای طرفداران فوتبال در ایران برای اظهار نظر است. برخلاف هواداران تیمهای مختلف در سراسر جهان که اتحادیه دارند، رسانه مستقل دارند و حق رای دارند، در ایران تماشاگران فوتبال از همه حقوق نادیده گرفته شده خودشان، همین یک حنجره فرسوده را به ارث بردهاند که البته گاهی در استفاده از آن دچار زیادهروی میشوند!
ارسال نظر