خاک نامآوران، قیمتیتر شد
آخرین جمعه قهرمان
گروه ورزش- بهروز رسایلی: مثل خیلی از جمعههای زندگیاش، قهرمان آماده شد تا سری به ورزشگاه پیر تهران بزند. او با فوج جمعیت در امجدیه بیگانه نبود؛ جماعتی که همه تن «چشم» بودند و او را تماشا میکردند. غلام سرطلایی یک بار دیگر، در یک روز تعطیل دیگر مسافر استادیومی شد که صدها خاطره در آن ساخته بود. این یکی اما انگار فرق میکرد. او این بار آمده بود وداعش را «خاطره» کند؛ شاید به همین دلیل هم بود که به جای آخر بازی، این دفعه مردم او را از همان ابتدای راه روی دوششان گذاشتند. سوت آخر این بازی، استثنائا اول کار به صدا درآمده بود.
گروه ورزش- بهروز رسایلی: مثل خیلی از جمعههای زندگیاش، قهرمان آماده شد تا سری به ورزشگاه پیر تهران بزند. او با فوج جمعیت در امجدیه بیگانه نبود؛ جماعتی که همه تن «چشم» بودند و او را تماشا میکردند. غلام سرطلایی یک بار دیگر، در یک روز تعطیل دیگر مسافر استادیومی شد که صدها خاطره در آن ساخته بود. این یکی اما انگار فرق میکرد. او این بار آمده بود وداعش را «خاطره» کند؛ شاید به همین دلیل هم بود که به جای آخر بازی، این دفعه مردم او را از همان ابتدای راه روی دوششان گذاشتند. سوت آخر این بازی، استثنائا اول کار به صدا درآمده بود. این، جمعه آخر غلام بود؛ بچه آبادان، بوی برزیل در تهران. پیکر غلامحسین مظلومی ساعت ۹ صبح روز گذشته از مقابل ورزشگاه شیرودی تشییع شد تا یکی از برترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران برای واپسین بار قلعه افتخاراتش را از نزدیک تماشا کند. به منظور وداع با قهرمان، دهها تن از اهالی فوتبال ایران و نیز صدها نفر از مردم علاقهمند گرد هم آمده بودند. برای دوست داشتن مظلومی، بهانههای کمی وجود ندارد؛ چه اینکه کارنامه سرطلایی، لوح فشرده افتخارات است. اگر امروز برخی از ستارهها به اعتبار سهتا ونصفی گل زده در دربی تهران چهار انگشتشان را علم میکنند و سر عالم و آدم منت میگذارند، غلامحسین مظلومی آقای گل استقلال در تاریخ دربیها بود که هرگز پنج گل زدهاش به پرسپولیس را به رخ کسی نکشید. سرطلایی را به اعتبار هرآنچه انجام داده، راحتتر از چیزی که بتوان تصورش را کرد میشود در دل جا داد، اما زندگی او این اواخر هم خالی از مولفههای ستایشبرانگیز نبوده است. در روزگاری که خیلی از پیشکسوتها مدام از دستاوردهایشان حرف میزنند و از خدماتشان به عنوان اهرمی برای اعمال فشار علیه نسل کنونی فوتبالیستها استفاده میکنند، غلامحسین مظلومی هرگز لب به اعتراض نگشود و هیچگاه سعی نکرد با تلخزبانی، مخل آسایش باشگاهش باشد. بلکه برعکس؛ او تا روز آخر به معنای واقعی کلمه «عاشق» تیمش بود و بارها بر پیراهن استقلال بوسه زد. وقتی روزنامههای ورزشی از قولش تیتر زدند: «مرا با پیراهن استقلال دفن کنید» مو به تن هواداران کمسال فوتبال ایران سیخ شد. قطعه نامآوران، حالا خاک قیمتیتری پیدا کرده؛ این گنجینه از حالا به بعد یکی از وفادارترینها را در دلش جا داده است. خداحافظ قهرمان!
ارسال نظر