بلیتفروشی الکترونیک جدیدترین عامل کاهش تماشاگران
ریزش اینترنتی!
گروه ورزش- رسول بهروش: در گذشتهای نهچندان دور، از تماشاگران فوتبال در ایران بهعنوان جدیترین سرمایههای این رشته ورزشی نام برده میشد؛ کسانی که به قول معروف در سرما و گرما راهی استادیومها میشدند تا از تیمهای محبوبشان حمایت کنند. آن سالها ورزشگاهها در ایران مملو از تماشاگرانی بود که بعضا از ساعتها قبل از بازی خودشان را به سکوهای سیمانی میرساندند و منتظر سوت آغاز مسابقه میشدند. با این حال کمکم از حجم استقبال هواداران کاسته شد و کچلیهای روی سکوها رنگ بیشتری گرفت. در فاصله چند سال، بحران چنان بیخ پیدا کرد که حالا رسما برای تشویق مردم به حضور در ورزشگاهها، از حربههایی مثل اهدای موتورسیکلت و قرعهکشی اتومبیل استفاده میشود.
گروه ورزش- رسول بهروش: در گذشتهای نهچندان دور، از تماشاگران فوتبال در ایران بهعنوان جدیترین سرمایههای این رشته ورزشی نام برده میشد؛ کسانی که به قول معروف در سرما و گرما راهی استادیومها میشدند تا از تیمهای محبوبشان حمایت کنند. آن سالها ورزشگاهها در ایران مملو از تماشاگرانی بود که بعضا از ساعتها قبل از بازی خودشان را به سکوهای سیمانی میرساندند و منتظر سوت آغاز مسابقه میشدند. با این حال کمکم از حجم استقبال هواداران کاسته شد و کچلیهای روی سکوها رنگ بیشتری گرفت. در فاصله چند سال، بحران چنان بیخ پیدا کرد که حالا رسما برای تشویق مردم به حضور در ورزشگاهها، از حربههایی مثل اهدای موتورسیکلت و قرعهکشی اتومبیل استفاده میشود. تا یکی، دو دهه قبل تماشای یک ماشین لوکس تزئینشده گوشه پیست تارتان، از جمله مشخصات «خندهدار» لیگهای عربی به شمار میآمد، اما حالا این تصویر را در فوتبال باشگاهی ایران هم میشود به وفور دید. چرا رفتی؟ چرا؟
درمورد اینکه چرا فوتبال ایران ناگهان با فقر شدید تماشاچی مواجه شد، بحثهای زیادی وجود دارد و خیلی از کارشناسان از زاویه دید خودشان دلایلی را مطرح میکنند. برخی بر این باورند که افت کیفی مسابقات باعث شده تماشاگران رغبت چندانی برای حضور در ورزشگاهها نداشته باشند. آذر ماه سال ۹۲ این موضوع توسط برنامه ۹۰ به نظرسنجی گذاشته شد که طی آن، افکار عمومی هم فرضیه مزبور را تایید کردند. در این نظرسنجی که با مشارکت ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفری مخاطبان همراه بود، ۶۳درصد از شرکتکنندگان به گزینه «افت کیفی بازیها» رای دادند، ۲۸درصد آنها «امکانات نامناسب ورزشگاهها و گرانی بلیت» را انتخاب کردند و البته ۹ درصد هم مدعی شدند «جو فرهنگی نامناسب ورزشگاهها» مانع اصلی استقبال مردم است. با این حال در یک سالی که از انجام این نظرسنجی میگذرد، باز هم سیر نزولی تعداد تماشاگران ادامه یافته است. در طول این زمان، البته یک عامل کاهنده جدید نیز به بقیه عوامل بازدارنده اضافه شده که نمیتوان بیتفاوت از کنارش عبور کرد؛ بلیتفروشی الکترونیک!
تکنولوژی؛ پدیدهای که قرار بود کمک کند!
همه جای دنیا معمولا تکنولوژی برای کارگشایی بیشتر و تسهیل امور به میدان میآید. هرگز هیچکجا دیده نشده که فناوری «نقض غرض» کرده باشد. اگر قرار است از تکنولوژی برای بلیتفروشی در استادیومها استفاده شود، قطعا این ابزار باید در مسیر جذب تماشاگران بیشتر باشد، اما آنچه در ایران اتفاق افتاده کاملا برعکس بوده است. از اواسط لیگ سیزدهم سازمان لیگ اعلام کرد سازوکار بلیتفروشی الکترونیک در ورزشگاه آزادی برقرار شده و تماشاگران میتوانند با خرید اینترنتی کارت بازیها، راهی استادیوم شوند. این اما همه ماجرا نبود. هواداران ایرانی خیلی زود دریافتند که محبوبترین قسمت ورزشگاه آزادی یعنی سکوهای ضلع شرقی یا «روبهروی جایگاه» تنها به کسانی که بلیت الکترونیکی خریده باشند تعلق میگیرد! این درست مثل آن بود که در قطارهای مترو جای خالی برای نشستن وجود داشته باشد، اما دستاندرکاران مربوطه این امتیاز را صرفا در اختیار مسافرانی قرار بدهند که بلیت اعتباری تهیه کردهاند! مسلما قرار نیست تفاوت در نوع تهیه بلیت، موجب تفاوت در بهرهمندی از امکانات شود، اما این اتفاق سال گذشته در استادیوم آزادی رخ داد تا صحنههایی عجیب و باورنکردنی به وجود بیاید. آن روزها برای اولین بار تماشاگران تلویزیونی، مسابقات پرسپولیس یا استقلال را با سکوهای تقریبا خالی از جمعیت در پسزمینه تصاویر دیدند و شوکه شدند. در حقیقت متولیان مربوطه فقط به صاحبان بلیتهای الکترونیکی اجازه استفاده از این جایگاه را میدادند و بقیه را به اجبار به نقاط دیگر استادیوم میفرستادند. آنچه پس از اجرای این پروژه اتفاق افتاد، این بود که تماشاگران تلویزیونی در اثر تماشای مداوم سکوهای لخت در «بکگراند» تصاویر مسابقات فوتبال، از حضور در ورزشگاه دلسرد شدند و سیر نزولی استقبال از رقابتهای لیگ برتر ادامه یافت. در شرایطی که به نظر میرسید ناکامی این ایده منجر به توقف آن شود، با شروع فصل جدید در کمال تعجب این طرح در ورزشگاه آزادی جنبه سراسری پیدا کرد تا هیچکس بدون تهیه بلیت الکترونیکی، قادر به نشستن در هیچ کجای ورزشگاه نباشد!
اینترنت؛ بلای جان تیفوسیها!
بلیتفروشی الکترونیک قطعا اتفاق خوبی است که باید در فوتبال کشور ما هم به اجرا دربیاید، اما آنچه نادیده گرفته شده، ظرافتهای پیادهسازی این طرح است. در وهله اول باید پرسید چه تعداد از مردم ایران به شکل مطلوب به اینترنت دسترسی دارند و میتوانند بلیت الکترونیکی تهیه کنند؟ جالب است بدانید اردیبهشت سال جاری «ایسنا» به نقل از معاون حقوقی وزیر ارتباطات و فناوری اعلام کرد: ضریب نفوذ اینترنت در ایران ۵۴ درصد است. فارغ از اینکه این رقم با چه محاسباتی به دست آمده و چقدر «فرهنگ استفاده از اینترنت» در آن لحاظ شده، به نظر میرسد همین که نیمی از مردم کشورمان اساسا به این فناوری دسترسی ندارند، کافی است تا روی طرح فعلی بلیتفروشی خط بطلان کشیده شود. وقتی تماشاگری امکان اتصال به سایت فروش بلیت را ندارد، چطور باید کارت ورود به استادیوم را تهیه کند؟ حالا بگذریم از اینکه در مورد «سرعت» اینترنت مورد استفاده همین جمعیت ۵۴ درصدی هم حرفوحدیثهای فراوانی وجود دارد و باز بگذریم از این بحث که نرخ استفاده از اینترنت در بین قشر «استادیومرو» چقدر است؟
ایران، دیجیتالتر از انگلیس؟
بلیتفروشی دستی در ورزشگاه آزادی در حالی کاملا قدغن شده است که این شیوه از ارائه بلیت همچنان در بسیاری از پیشرفتهترین کشورهای دنیا ادامه دارد.
در انگلیس، اسپانیا یا آلمان خیلی از ورزشگاهها به تماشاگرانی که بلیت را پیشخرید نکردهاند، خدمات ارائه میدهند. این در حالی است که در آن ممالک بهطور قطع امکان استفاده از اینترنت برای شهروندان به مراتب مهیاتر از جایی مثل ایران است. با این وجود ازآنجاکه اولویت با جذب تماشاگر بیشتر است، خیلی از مواقع ارائه بلیت به صورت دستی هم صورت میگیرد.
مسلما کسی مشکلی با بلیتفروشی الکترونیک در ورزشگاه آزادی ندارد؛ اما شکل کلی و ناگهانی اجرای این پروژه قطعا اشکالاتی داشته که منجر به ریزش شدید تماشاگران شده است. کاش همانطور که در سینماهای سراسر جهان به شکل توامان امکان خرید دستی و اینترنتی بلیت وجود دارد، در ایران هم همین شیوه در دستور کار قرار میگرفت تا تماشاگران از استادیوم فراری نشوند. در چنین شرایطی، میشود برای خریداران اینترنتی تسهیلات و تخفیفهای ویژه در نظر گرفت تا مردم به استفاده از فناوری تشویق شوند. البته همه اینها در شرایطی است که باور کنیم مسوولان مربوطه به نفس حضور مردم در ورزشگاه «علاقه» دارند؛ آنچه در موردش نمیتوان چندان مطمئن بود!
ارسال نظر