رختکن استقلال پس از شکست مقابل مرصاد
آقای انصاریان، شوخی و خنده موقوف!
گروه ورزش - اینجا رختکن استقلال است. باختهاند اما ظاهرا چندان اهمیتی ندارد. شاید هم این اتفاق دیگر عادی شده. شرایط کاملا عادی است انگار نه انگار که این بازیکنان همین چند دقیقه پیش توسط مرصادیها با یک شکست ۲ بر صفر که صد البته حاصل نمایش وحشتناک ضعیف استقلال بود به سمت رختکن بدرقه شدند. هر کس مشغول کار خودش است تا اینکه صمد مرفاوی وارد رختکن میشود. حضور مرفاوی در رختکن سروصداها را فراری میدهد و برای یک لحظه سکوت اتفاق شاخص رختکن آبیپوشان پایتخت میشود. با توجه به آنچه که بین دو نیمه گذشت و شدت عصبانیت مرفاوی از مهدی رحمتی بابت گلی که در نیمه اول بر تور دروازه آقای دروازهبان دوخته شد انتظار همه این بود که آقا صمد یک معرکه دیدنی را به واسطه عملکرد رحمتی به معرض نمایش بگذارد اما ظاهرا مرفاوی هم دل و دماغ گیر دان به شخص خاصی را ندارد .حتی مهدی رحمتی که به قول سرمربی یکی از مقصران اصلی این شکست است صحبتهای آقا صمد سراسر نیش و کنایه است. به در میگوید تا دیوار بشنود. خوب میداند که اظهاراتش از داخل رختکن به بیرون درز میکند و به گوش آنهایی که باید میرسد.
«باز هم باختیم. باختن ما یک اتفاق طبیعی است. تیمی که پدر و مادر نداشته باشد همین میشود. مقابل هر حریفی شکست میخورد حتی اگر تیم مقابلش لیگ یکی باشد.» عمده صحبتهای سرمربی حول و حوش مسائل مدیریتی باشگاه چرخ میخورد: «فقط همین را یاد گرفتهاند که پشت هر شکست بیایند و بگویند از صمد مرفاوی حمایت میکنیم. چه حمایتی؟ همه دیدند که ما مقابل مرصاد بازیکنان اصلی را نداشتیم و با ذخیرهها بازی کردیم همانهایی که همه از تواناییهایشان خبر دادند. چه توقعی باید از آنها داشته باشم. اگر پتانسیل بالایی داشتند که سه سال روی نیمکت نبودند.»
آقای سرمربی همه گله و دلخوریاش را در همین دست حرفها خلاصه میکند تا استقلال حدود ۴۰دقیقه به خاطر گوش دادن به درد و دل مرفاوی درون رختکن حبس شود. اما حالا موقع مواخذه شدن توسط خبرنگاران است. سختترین کاری که مرفاوی باید انجام دهد. بازیکنان را تنها میگذارد و به کنفرانس خبری میرود تا مثل اکثر اوقات در قامت یک متهم در مقام دفاع از خود برآید. آقا صمد در را که پشت سر خود میبندد. همه چیز به همان حالت اولیه برمیگردد. البته کمی غر زدنهای بازیکنان هم چاشنی گپ و گفت معمول در رختکن میشود تا بالاخره اینجا یک ربطی به رختکن استقلال پیدا کند. بیشتر از همه خیال یاغی سالهای اخیر راحت شده. او حرفهایش را میزند تا استقلالیهای قدیمی و متعصب نگاههای چپ چپ خود را برای این بازیکن نسبتا تازهوارد حواله کنند. «اصلا خوب شد نبردیم وگرنه میخوردیم به پرسپولیس. بعد بردن آنها که اتفاقا قوی هم هستند کار مشکلی بود. میشه مثل آن سالی که استقلال هر کاری کرد نتوانست سپاهان را شکست دهد.»
این مدل حرف زدن البته به مذاق قدیمیهای استقلال خوش نمیآید هر چند غائله با همان نگاههای عمیق و خشمناک ختم به خیره میشود تا این بار سعید لطفی به دفاع از خودش و مثل خودش بپردازد و غیرمستقیم سرمربی را زیر سوال ببرد. «همینه دیگه وقتی بازیکنان ذخیره را باور ندارند و توانایی آنها را قبول نمیکنند همین میشود. ما باید بنشینیم روی نیمکت و این هم از آخرش».تمام شد. حالا هم جمعوجور کردهاند و به سمت اتوبوس میروند. میثم بائو برخلاف خیلی دیگر از همتیمیهایش واقعا ناراحت است. چهرهاش گواه همه دلخوریاش از بازی نکردن و البته نتیجهای است که استقلال را زمینگیر کرده. دعوای پیش از بازی بین بائو و امیرآبادی، شماره ۱۷ را محکوم کرد که در این مصاف روی نیمکت بنشیند. گله بائو هم اتفاقا به همین مساله برمیگردد. زیر لب غر میزند که اگر او دعوا کرده امیرآبادی هم یک طرف دیگر ماجرا بوده آنوقت چرا باید امیرآبادی تا این حد ضعیف ۹۰دقیقه بازی کند ولی او از بیرون زمین فقط حرص بخورد و کاری از دستش برنیاید. نوازی هم البته کم ناراحت نیست. به هر حال پنالتی را خراب کرده و معلوم نیست دوباره رنگ ترکیب استقلال را ببیند یا نه. منصوریان دلداریاش میدهد اما فایدهای ندارد. چهره گرفته و عبوس کاپیتانی آبیها در این دیدار به هیچ عنوان باز نمیشود.
خلاصه اینکه همه سوار اتوبوس میشوند تا به فرودگاه بروند و راهی تهران شوند. کسی حرفی نمیزند اما این به معنای سکوت محض در اتوبوس حامل نفرات استقلال نیست. همهمهای که از صندلیهای انتهایی اتوبوس بلند میشود برای خیلیها قابل قبول نیست. جایی که علی انصاریان، مهدی امیرآبادی، سعید لطفی و مهدی رحمتی نشستهاند بساط شوخی و خنده به راه افتاده است اساسی. انصاریان میگوید: «باید از بین امیرآبادی و لطفی یکی را انتخاب کنیم به عنوان بدترین بازیکن زمین» او میگوید و دوستانش میخندند بازار خنده داغ است که علیرضا منصوریان با یک عکسالعمل چکشی و البته به قصد پایان دادن به این هیاهوی عذابآور وارد ماجرا میشود. «آقای انصاریان اگر داری دنبال بدترین بازیکنان زمین میگردی بازی خودت را هم مرور کن آنوقت تو هم میروی جزو گزینهها».منصوریان اما قصد شوخی ندارد با لحن تند و عصبانی که حالا سکوت محض را بر اتوبوس حاکم کرده ادامه میدهد. «دیگر خجالت بکشید. مثلا باختیم این همه بگو و بخند چه معنایی دارد؟ ببین آقای انصاریان اگر وقتی در پرسپولیس میباختید بساط شوخی و خنده راه میانداختی الان یادت باشد که اینجا استقلال است و جای این مدل رفتارها نیست».
انصاریان جوابی نمیدهد و منصوریان هم کوتاه میآید تا یک اتفاق دیگر برنامه روز جمعه استقلال را کامل نکند. حالا دیگر همه ساکت میشوند. صدا از کسی در نمیآید. جمع حداقل وانمود میکنند که ناراحت هستند و به این ترتیب پرونده استقلال در جام حذفی بسته شد. راستی این همان استقلال است که وقتی قهرمانی جام حذفی را مقابل سپاهان از دست داد صدای هقهق گریه بازیکنانش در تونل منتهی به رختکن آبیها به وضوح شنیده میشد...
ارسال نظر