فولادی‌ها اجازه ندهند، نمی‌روم!

مرتضی رضایی- جمعه روز بدی بود. فولادی‌ها اصلا تصورش را هم نمی‌کردند که این اتفاق بیفتد. آنها با بگوویچ قرارداد داخلی بسته بودند و حتی ۷۰درصد از پول قرارداد را هم ریخته بودند توی حسابش. اما روز جمعه که باید قرارداد او را در هیات فوتبال ثبت می‌کردند همه جا تعطیل بود. می‌گویند از زرنگی مسوولان کمیته المپیک بوده که با استفاده از این تعطیلی و در اقدامی غافلگیرانه تصمیم بگوویچ را عوض کرده‌اند! البته شاید بشود حق را به بگوویچ هم داد. او در شرایطی قرار گرفته که شاید هر مربی دیگری هم بود مثل او تصمیم می‌گرفت. با همه این شرایط بگوویچ در مصاحبه اختصاصی با دنیای اقتصاد حرفی زد که این بار و برخلاف تصور ورق را به نفع فولادی‌ها برگرداند. او گفت به تیم امید می‌روم اما اگر فولادی‌ها رضایت بدهند!

بله، قرارداد بسته بودم اما نه به طور رسمی. قراردادم در هیات فوتبال ثبت نشده بود. من خلاف قانون که عمل نکردم. وقتی مسوولان تیم امید پیشنهاد دادند سردوراهی قرار گرفتم. تا به حال در چنین شرایطی قرار نگرفته بودم. این بار همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. باور کنید اگر بگویم نمی‌دانم چطور این اتفاقات افتاد دروغ نگفته‌ام.

*خیلی ساده، شما ۷۰درصد از مبلغ قراردادتان را از فولادی‌ها گرفته بودید و یکدفعه خبر رسید که سرمربی تیم امید شده‌اید؟!

۷۰درصد پول گرفته‌ام، درست. اما هنوز قرارداد رسمی امضا نکرده‌ام. در ضمن خبر حضورم در تیم امید زمانی منعکس شده بود که روحم خبر نداشت. به عبارتی مسوولان کمیته المپیک پیش دستی کرده بودند. خودم از روی سایت‌ها خواندم که سرمربی تیم امید شدم!

*یعنی قبل از اینکه با شما صحبت کنند، شما را سرمربی تیم کرده بودند.

چیزی شبیه به همین. پنج‌شنبه بعدازظهر بود که رابط فدراسیون با من تماس گرفت و پیشنهاد حضور در تیم امید را مطرح کرد. اما خبر سرمربی شدنم زودتر از این در سایت‌ها اعلام شده بود.

با این شرایط تکلیف چه می‌شود. شما حالا سرمربی تیم امید هستید؟

- باز هم چیزی مشخص نیست. هنوز با هیچ تیمی قرارداد رسمی امضا نکرده‌ام. قرار است در روزهای آینده جلسه‌ای برگزار کنیم. با این حال برایم فرقی نمی‌کند که در فولاد مربیگری کنم یا تیم امید.

اگر اینطور نیست پس چرا روز شنبه به هیات فوتبال نرفتید تا قراردادتان را با فولاد ثبت کنید. برای شما که فرقی نمی‌کرد؟

- وقتی پیشنهادی مطرح می‌شود انسان تمام فکرش را روی آن متمرکز می‌کند تا در موردش تصمیم‌گیری کند. اما هنگامی‌که پیشنهادات بیشتر می‌شود باید فکر را تقسیم کرد و این خودش زمان می‌خواهد. به همین دلیل است که می‌گویم تا به حال درچنین شرایطی قرار نگرفته‌ام.

به نظر مسوولان فولاد از دست شما دلخور هستند. فصلی را که از فولاد به پرسپولیس آمدید یادتان هست.

- هر زمانی شرایط خودش را دارد. آن زمان مجبور بودم آن تصمیم را بگیرم. حالا هم اتفاقی نیافتاده. من هنوز با مسوولان تیم امید هم قرارداد نبسته‌ام. دوست دارم مسوولان فولاد این را بدانند که فولاد تنها تیمی در ایران است که برایش از جان مایه می‌گذارم. اما بعضی مواقع مسائلی به وجود می‌آید که آدم مجبور به جدایی از تیم محبوبش است. شاید این حرفی را که می‌زنم کمی نسنجیده باشد؛ اما اگر مسوولان فولاد رضایت ندهند هرگز به تیم امید نمی‌روم.

یعنی ...

- این را جدی می‌گویم. می‌مانم و در فولاد می‌جنگم تا تیم سروسامان بگیرد.

می‌گویند یکی از دلایل‌اتان برای رد پیشنهاد فولاد این است که آنها از تیم‌های قعرنشین جدول هستند.

- با رضائیان در این مورد صحبت کردم. ابتدا نظرم همین بود. اما وقتی رضائیان گفت که بیشتر مسابقات فولاد در نیم فصل دوم در خانه انجام می‌شود، قانع شدم. همیشه در شرایطی حرفه‌ای مربیگری کردم و اگر هم اتفاقی افتاد فولادی‌ها نباید از دست من عصبانی باشند. تیم آنها جوان است و مطمئنم در نیم فصل دوم نتایج بهتری می‌گیرند.

در مورد تیم امید چطور. فکر می‌کنید بتوانید آن را جمع‌وجور کنید؟

- شرایط سختی است. بیشتر تیم‌ها یکی دو ماه است که تمریناتشان را شروع کرده‌اند. البته هنوز عضویتی در این تیم ندارم. اما با وضعیت موجود، زمان زیادی تا شروع بازی‌های مقدماتی المپیک پکن باقی نمانده. در ضمن انتظارات از تیم بالا است. همه فقط برد می‌خواهند.

من زمانی هم که در پرسپولیس بودم این را گفتم. متاسفانه مردم ایران طاقت این را ندارند که ببینند تیمشان می‌بازد. قبل از اینکه اتفاقی بیفتد می‌گویم که اگر سرمربی تیم امید شوم برای انجام بازی‌های خوب و تماشاگرپسند به پکن می‌روم نه چیز دیگری. قبول کنید فرصت کمی باقیمانده.

حرف پرسپولیس را زدید. این تیم .....حرف را قطع می‌کند؟

- حرفی ندارم. یک بار آنها را به خدا واگذار کردم بس است. لطف کنید درباره این تیم نپرسید.

اما بقیه سوالات درباره پرسپولیس بود؟

- فقط می‌دانم آنها چوب بدرفتاری‌هایشان را می‌خورند. به پرسپولیسی‌ها بگویید وینکو هنوز هم ناراحت است و آنها را به خدا واگذار کرده.