رقص پرسپولیسیها در رختکن
اکبرخان محمدی- چه بزن و برقصی بود. خبرنگاران و عکاسان که بعد از دربی ۶۱ پشت رختکن پرسپولیس رفتند. صحنههای خوبی را شکار کردند. پرسپولیسیها از شکست دادن استقلال آنقدر خوشحال بودند که سر از پا نمیشناختند. بازیکنان این تیم به رهبری شیث رضایی و مامانی مراسم بزن و برقص راه انداختند. مامانی وسط رختکن میرقصید و بقیه بچهها دست میزدند. شیث رضایی تمبک میزد به زبان شمالی شعر میخواند، مامانی هم میگفت: «استقلال رو مثل آب خوردن بردیم». بقیه بازیکنان هم بیکار نبودند.
فرشید کریمی در حالت درازکش مامانی را هدایت میکرد.
بعد از اینها نوبت به معدنچی رسید. «به آرزوم رسیدم. حالا بروند پشت سر من حرف بزنند».
چه جشن و پایکوبی باشکوهی. نیکخت آخرین نفری بود که وارد رختکن شد و گفت: «اینجا چه خبره؟» نیکبخت به شیث گفت: «بابا یه چیز درست و حسابی بخوان. ما که چیزی نمیفهمیم ترکی بخوان دنیزلی هم بفهمد». ساها و الونگ که از این چیزها ندیدهاند، چشمهایشان ۴ تا شده بود و با تعجب به کارهای هم تیمیهایشان نگاه میکردند، اما در قیافهشان مشخص بود که چقدر خوشحالند. بعد از مراسم بزن و برقص بطریهای آب یکییکی بالا میرفت و به این طرف و آن طرف پرتاب میشد. سیدعباسی که خودش یک زمان با پیراهن آبی مقابل پرسپولیس بازی کرده بود، آنقدر خوشحال شده بود که سه بطری آب روی مامانی خالی کرد. حسین کرمانشاهی، تدارکاتچی پرسپولیس نمیتوانست جلوی بازیکنان را بگیرد. «بابا این بطریهای آب برای خوردن است نه آب بازی. اگر میخواهید همدیگر را خیس کنید بروم شلنگ آب بیاورم». به غیر از همه اینها یک نفر که همیشه خنده روی لبانش است، در یک گوشه نشسته و به حرکتهای بازیکنان پرسپولیس نگاه میکند. دنیزلی به همراه مترجمش و نورالدین در گوشه رختکن نشسته و فقط میخندد. استیلی میخواهد جلوی حرکات بچهها را مقابل دنیزلی بگیرد.
اما این مربی ترک به مترجمش میگوید: «به بچهها بگو هرکاری دوست دارند بکنند».
بزنبرقصها تمامی نداشت. قرمزها حتی در اتوبوس هم میرقصیدند. این شرایط آنقدر ادامه پیدا کرد که بالاخره در خیابان اتوبوس پرسپولیس به اتوبوس استقلال رسید. اما بر خلاف اتوبوس پرسپولیس که هیچ کس روی صندلی بند نبود، اتوبوس استقلالیها همه روی صندلی نشسته بودند. انگار آنها را به صندلی منگنه کرده بودند!
ارسال نظر