فوتبال آلمان ۲۰۱۰، فوتبال چندقومیتی
ژرمنها تاریخ فوتبال را سرشار از وارونه کردن نتایج کردند و از دل شکست به پیروزی چنگ زدند. با تیم ملی آلمان هر غیرممکنی، ممکن به نظر رسید، هر نتیجهای تغییر میکرد. ضربه تساویبخش وولفگانگ وبر در دقیقه ۸۹ برابر انگلیس در دیدار نهایی جام جهانی ۱۹۶۶ انگلیسها را بهت زده کرد.
دکتر حمید رضا صدر
ژرمنها تاریخ فوتبال را سرشار از وارونه کردن نتایج کردند و از دل شکست به پیروزی چنگ زدند. با تیم ملی آلمان هر غیرممکنی، ممکن به نظر رسید، هر نتیجهای تغییر میکرد. ضربه تساویبخش وولفگانگ وبر در دقیقه ۸۹ برابر انگلیس در دیدار نهایی جام جهانی ۱۹۶۶ انگلیسها را بهت زده کرد. جبران دو گل برابر انگلیس در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی ۱۹۷۰ با ضربه فرانتس بکن بائر و اووه زیلر و به ثمر رسیدن گل سوم توسط گرد مولر اشک بر چهره انگلیس جاری کرد.
جبران دو گل فرانسه در نیمه نهایی جام جهانی ۱۹۸۲ باورکردنی نبود. چنان که دو گل آرژانتین در دیدار نهایی جامجهانی ۱۹۸۶ با دو ضربه کرنر همه را مات کرد. آلمان در سه جام جهانی ۱۹۵۴ سوئیس، ۱۹۷۴ آلمان و ۱۹۹۰ ایتالیا قهرمان شد. سه جام ملتهای اروپا ۱۹۷۲ بلژیک، ۱۹۸۰ ایتالیا و ۱۹۹۶ انگلستان را فتح کرد. باشگاههای آلمانی تا سال ۲۰۱۰ هفت بار قهرمان اروپا شدند و شش بار نایب قهرمان. شش بار هم جام یوفا را فتح کردند. همه اینها بدین معنی بود که ژرمنها جایگاه والایی در مقایسه با اکثر حریفان اروپاییشان دارند. در حالی که در قرن بیستم در دو جنگ جهانی، مغلوب شده بودند. در دو جنگ بزرگ، ویران و چندپاره شده بودند.آن عزم آهنین از کجا سرچشمه میگرفت؟ چرا انگلیسیها و اسپانیاییها نتوانستند راه و رسم مبارزه در کسوت تیم ملی را از ژرمنها بیاموزند؟ چرا فرانسویها نمیتوانستند مثل آلمانیها باشند؟
آن دو جنگ
تاریخ معاصر آلمان نمایشگر صبر و بردباری ژرمنها و بازتابنده رمز و راز چیرگی بر مصائبی بود که کمر هر ملتی را میشکست. آلمان قرن بیستم سایهاش را بر برهههای سرنوشت ساز قرن بیستم انداخت. صنعتی شدن آلمان در سالهای ۱۹۱۴ـ۱۸۹۰ خارقالعاده بود. آنها در بطن جنگ جهانی اول (۱۸ـ۱۹۱۴) قرار گرفتند و جنگ جهانی دوم (۴۵ـ۱۹۳۹) را آغاز کردند. آنها ابایی نداشتند به جنگ دنیا بروند. نمیترسیدند در همه جبههها بجنگند. آلمان طی قرن بیستم بارها کوچک و بزرگ شد و مرزهایش تغییر کرد. جمهوری آلمان سال ۱۹۱۸ برپا شد و در ۱۹۳۳ فرو پاشید. مرزهای آلمان در ۱۹۱۴ به روسیه و شمالشرقی دریای بالتیک رسید. امضای معاهده ورسای پس از شکست آلمان در جنگ اول جهانی، تلخترین ژرمنها پس از شکوفایی اقتصادی آلمان اوایل قرن بود. این معاهده در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹، درست پنج سال پس از ترور اربوکل فرانتز فردیناند به امضا رسید و چهار برنده اصلی جنگ ــ فرانسه، انگلستان، ایتالیا و آمریکا ــ سهم خود را از آلمان طلب کردند. براساس این معاهده، آلمان از بیست و پنج هزار مایل مربع سرزمین با شش میلیون نفر جمعیت و منابع پرشمار سنگ و آهک، عقبنشینی کرد. پروس از آلمان جدا شد. متفقین دره راین را تحت نظر خود گرفتند، ارتش آلمان به صدهزار نفر کاهش یافت و واحدهای شناور نیروی دریایی آلمان به کشتیهای کوچک محدود شدند. اما آلمان کمتر از دو دهه بعد با قدرت شگرف دیگری بازگشت و برابر جبهه پیروز ایستاد.
آدلف هیتلر طی سالهای قدرت طلبیاش نژاد آریایی ژرمنها را برتر خواند و سایر اقوام را کوچک و حقیر. سیاهپوستهای المپیک برلن ۱۹۳۶ (سه سال پیش از آغاز جنگ دوم جهانی توسط آلمان) خاطرات تلخی را به خانه بردند. آلمان در سال ۱۹۴۵ آلمان به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. به دو اردوگاه کمونیسم و سرمایهداری. شخصیت کلیشهای آلمانیها پس از جنگ دوم عمدتا برحسب آنچه در فیلمهای سینمایی غربی ارائه شد، شکل گرفت. در گذر زمان، تصویر مرد موطلایی خشن و بیاحساس بهندرت تغییر یافت. مردمانی با صورت سنگی و کلامی خشن. ولی بازیکنان آلمانی با پیراهنهای سپید و شورت سیاه کلیشه نازیهای مو بور سنگدل، سربازان هیتلر، ماموران گشتاپو و آلمانیهایی روبوت وار را کنار زدند. ژرمن واقعی تر و زمینی تر با آرامش و سرعت خود را احیا میکرد. آلمان در پایان جنگ اول و دوم شکست خورده و تحقیر شده به شمار میرفت، ولی با شتاب حیرتانگیزی به قدرت مالی و اقتصادی برتر اروپا بدل شد و کشورهایی را که پیروز شده بودند، پشت سر گذاشت.
آلمان شکست خورده در پایان جنگ دوم، با فشار کشورهای پیروز از فیفا هم کنار گذاشته شد و در ۱۹۵۰ بار دیگر به عرصه بینالمللی پا گذاشت. ورود مجدد ژرمنها، نمایشگر قدرت فراوانشان بود. آنها چهار سال بعد، جامجهانی را در کمال حیرت به خانه بردند. در حالی که در اولین دیدار برابر مجارستان شکست سنگینی را پذیرفته بودند، در آخرین دیدار همان تیم را شکست دادند. شکست هشت بر سه آلمانغربی در جامجهانی ۱۹۵۴ سوئیس برابر مجارستان، ژرمنها را متوقف نکرد. آنها با مغلوب کردن ترکیه، یوگسلاوی و اتریش در استادیوم برن بار دیگر مقابل مجارستان ایستادند و با درایت سپ هربرگر سه بر دو پیروزی شدند. آن پیروزی مقدمهای بر افسانه جنگندگی ژرمنها و چنگزدن به پیروزی از دل شکست بود که بعدها به سنتی بدل شد.
دو آلمان، یک کشور
آلمان را در پایان جنگ دوم جهانی دوتکه کردند و شهر برلن نماد رویارویی غرب و شرق در دل اروپا شد. برلن برای غربیها، جزیره آزادی کنار زندان کمونیسم شد و برای شرقیها، نگینی به شمار رفت که به ورطه سرمایهداری نغلتیده بود. اما تا سال ۱۹۴۹ حداقل دو و نیم میلیون ساکن آلمان شرقی به غرب گریختند و دولتمردان شرق را بر آن داشتند تا نگین خود را با برپا ساختن حصاری حفظ کنند. سربازان آلمان شرقی با سیمهای فلزی خاردار شهر را دور زدند و سپس دیوارهای بلند بتنی با پستهای نگهبانی ویژه و سیمهای برق برافراشتند. چهل سال جدایی ژرمنها در دو سوی دیوار، فاصله عمیقی بین اهالی غرب و شرق ایجاد کرد که فوتبال بازتابنده آن جدایی شد. توفیق ورزش آلمان شرقی کتمانناپذیر بود. ورزشکاران آلمانشرقی در المپیکها پا به پای آمریکاییها و حتی روسها جلو رفتند و در بسیاری از رشتهها، مدالها را درو کردند. ولی اولین و آخرین حضور آلمان شرقی، طعنهآمیزانه، در جامجهانی ۱۹۷۴ که در آلمان غربی برگزار شد، بود. جایی که شرقیها با تکگل اشپارواسر، آلمانغربی را در دور مقدماتی در شهرهامبورگ شکست دادند و به عنوان سرگروه به مرحله بعد راه یافتند. آلمان شرقی در دور دوم حذف شد و آلمانغربی در خاک خود جام زرینهبال را بهدست آورد و اشپارواسر قهرمان ملی شرقیها سال ۱۹۸۸ طی مسابقات پیشکسوتان به آلمانغربی گریخت، ولی یک سال بعد دیوار برلن فرو ریخت. در نهم نوامبر ۱۹۸۹. دو آلمان در اکتبر ۱۹۹۰ یکی شدند و غربیها و شرقیها درهم آمیختند.
اکثر ورزشکاران زن و مرد آلمانشرقی به دریافت دستمزدهای بالا به باشگاههای غربی پیوستند. ماتیاس سامر به بورسیادورتموند و اولف کریستن به بایرن لورکوزن رفتند و پیراهن تیم ملی آلمان را هم بر تن کردند. فوتبال به رغم محبوبیتش در آلمان شرقی، کیفیت بالای رقابتهای بوندسلیگا را نداشت و تیم ملی آلمانشرقی هم نمیتوانست با تیم ملی آلمانغربی رقابت کند. تشکیلات اداری مالی فوتبال آلمانغربی، براساس ساختار اقتصاد آزاد شکل گرفته بود و باشگاههای آلمان شرقی نتوانستند خود را با آن ترکیب هماهنگ سازند. اما از اواسط دهه ۱۹۹۰ زمزمههای نیشداری از روی سکوها در اشاره به گذشته بر باد رفته به گوش رسید. برخی از طرفداران که شهروندان سابق آلمانشرقی محسوب میشدند، با شعارهایشان عصرکمونیسم را به رخ کشیدند. به امکان تماشای مجانی مسابقات اشاره کردند. به استفاده رایگان از تاسیسات ورزشی. جملههای نوستالژیک شرقیهای سابق چیزی بیش از غم غربت داشت. شعارهایشان تند بودند. در برخی از دیدارها پرچم آلمانشرقی به حرکت درآمد و شعار «ما هیچ خوک غربی را نمیخواهیم» به گوش رسید، شعار «دیوار را برپا سازید».
گروهی از جوانان بیقرار با سرهای تراشیده و پرچمها و بازوبندهایی که صلیب شکسته بر آنها خودنمایی میکردند، کینهتوزانه فریاد زدند. فریاد زدند و نه فقط به خارجیها اعتراض کردند، بلکه نفرتشان از فاصله عمیقشان با غربیها را هم بروز دادند. شرقیهای کمونیست که روزگاری خود را پرچمدار مبارزه علیه فاشیسم میخواندند و به مبارزه با نازیسم میبالیدند از حمله به اقلیتها، مهاجران و خارجیها بیمی به دل راه نداند. فوتبال بستری برای بروز آن دلتنگی و این خشم شد. در سال ۱۹۹۲ بیش از ۲۲۰۰ حمله علیه پناهندگان در آلمان رخ داد که به هفده قتل انجامید. با کشته شدن پنج پناهنده ترک شامل سه زن و دو دختر به دست نئونازیها در ژوئن ۱۹۹۳، خشونت راستگرایان افراطی بیشتر شد. با این وصف ورود مهاجران سرزمینهای دور به آلمان با تغییر قوانین مهاجرت در سال ۱۹۹۹ ادامه مییافت. بازتاب آن در تیم ملی فوتبال آلمان تبلور مییافت.
تیم چند ملیتی
آلمان جامجهانی ۲۰۰۶ را با کیفیت بالایی عاری از نژادپرستی برگزار کرد. این بار برخلاف سال ۱۹۷۴ از حضور دو آلمان در مسابقات خبری نبود و ژرمنها با یک پرچم به میدان رفتند. آلمان در جام جهانی ۲۰۱۰ تیم چند ملیتی به شمار میرفت. یازده بازیکن از بیست و سه بازیکن مهاجر به شمار میرفتند. مسعود اوزیل ترک تبار بود. سامیخدیرا تونسی تبار و جروم بوتنگ، یک سیاهپوست غنایی. خانوادههای میروسلاو کلوزه و لوکاس پودولسکی لهستانی بودند. همه آنها کنار موطلاییهای آلمانی مثل باستین شوایناشتایگر به میدان رفتند و درخششی نامتعارف داشتند. چهار گل به انگلیس، دشمن قدیمی، زدند و چهار گل به آرژانتین پر ستاره. اوزیل در این زمینه گفت: «احساس میکنم به هر دو فرهنگ تعلق دارم. تصور میکنم تکنیک و احساسم در رابطه با توپ شبیه ترکها است و انضباط و رویکردم در زمینه تاکتیکی، آلمانی».
آلمان ۲۰۱۰ انگاره ژرمنهای آریاییتبار مو طلایی نژادپرست را به هیچ گرفت. چنان که بازی آلمان طعم دیگری داشت. حالا آلمانی که نزدیک به ده درصد ساکنانش را مهاجران تشکیل دادهاند، ویژگی دیگری جز صبر و جنگندگی دارد: قومیتهای مختلف و فرهنگهای متفاوت.
ارسال نظر