من، سیروس محجوب شتر می‌فروشم!

سیامک خاجی

سیروس محجوب تاجر متمول ایرانی که در امارات زندگی می‌کند با پیشنهادی شش میلیاردی برای اسپانسری پرسپولیس باز هم نام خود را مطرح کرد. او که طی چند ماه گذشته برای خرید باشگاه نیوکاسل انگلیس ابراز تمایل کرده بود حالا با حضور در تهران تصمیم دارد اسپانسر باشگاه پرطرفدار پایتخت بشود. اما تجارت او داستان جالبی دارد. وقتی نام محجوب را که به عنوان یک میلیاردر خود را به باشگاه نیوکاسل معرفی کرده در اینترنت جست‌وجو می‌کنیم به مطلب دندان گیری دست پیدا نمی‌کنیم، اتفاقا بخشی از ابهامات درباره او به همین دلیل است که این سرمایه دار چگونه ردی از خود در هیچ شرکت یا بیزینسی باقی نگذاشته است. در این بین اما مطلبی شبه طنز در بخش فروم سایت chroniclelive روی صفحات گوگل وجود دارد که شبیه یک اتوبیوگرافی است. قضاوت با خود شما. این سایت یک سایت کاملا جدی است، اما ممکن است بعضی‌ها قصد شوخی با این سرمایه دار ایرانی را دارند که خودش همه را سرکار گذاشته است.

در این مطلب که از قول سیروس محجوب نوشته شده چنین آمده است:

«اسم من سیروس محجوب است و فکر می‌کنم زمان آن رسیده که خودم را معرفی کنم. من یک تاجر ساکن دبی هستم. در طول سال‌های گذشته تجارت و صادرات شتر برایم درآمد خوبی داشته و یکی از علائق من است. از زمان جوانی به شترها علاقه داشتم و وقتی بزرگ‌تر شدم بیشتر وقتم را در بیابان‌ها و در کنار آنها می‌گذراندم. خیلی زود یک کاروان از آنها را پیدا کردم که دوستی نزدیکی با من داشتند و همه جا دنبال من می‌آمدند. یک روز تعدادی از آنها را به یک مزرعه محلی بردم و این آغاز تجارت من به عنوان یک تاجر حرفه‌ای و صادرکننده بود.

نخستین فروش خارجی من به خانواده‌ای در ساندرلند بود که یک شتر برای باغ خود می‌خواستند. آنها اسب‌های زیادی داشتند و می‌خواستند تغییری در این وضعیت ایجاد کنند. همان زمان بود که به نیوکاسل رفتم و متوجه شدم که چه شهر زیبایی است. تنها مسیر رفتن به ساندرلند از طریق نیوکاسل بود. من از فرودگاه با اتومبیل به سمت ساندرلند حرکت کردم و ساختمان عظیمی‌را مشاهده کردم. آنجا مرا تحت تاثیر قرار داد. سپس متوجه شدم که آنجا سنت‌جیمزپارک (ورزشگاه اختصاصی باشگاه نیوکاسل) است. ساختمانی باشکوه و خاطره‌انگیز، عاشق آن مجموعه شدم. پس از آن به ساندرلند رفتم تا آن خانواده را ملاقات کنم . ماه بعد دوباره به آنجا برگشتم تا یک شتر دیگر بفروشم و دو سفارش دیگر دریافت کردم. هر بار که به آنجا می‌رفتم سنت‌جیمز پارک را می‌دیدم و یک روز تصمیم گرفتم پولی را که از فروش شتر‌ها به دست می‌آورم برای تصاحب این ورزشگاه شگفت‌انگیز و جادویی هزینه کنم.

حالا به یک مولتی میلیاردر تبدیل شده‌ام، اما این روزها و در عصر حاضر شتر دیگر طرفدار چندانی ندارد. حالا همه به دنبال لاما هستند و من چون علاقه چندانی به آنها ندارم تصمیم گرفتم تجارت شتر را کنار گذاشته و پولی که این سال‌ها به دست آورده‌ام را برای خرید سنت‌جیمز پارک زیبا هزینه کنم.

فکر می‌کنم تصمیم بسیار خوبی گرفتم. قصد دارم بازیکنان جدیدی را به باشگاه بیاورم و آگهی‌ها را از سطح استادیوم جمع کنم. می‌خواهم شور و هیجان را به جمع هواداران باشگاه بیاورم. شترهای من کمک زیادی برای رسیدن به آرزوها و علائق زندگی‌ام کردند. دیگر کافی است به زودی بر می‌گردم، امیدوارم آن روز با کلیدهای ساختمان رویاهایم باشد‌؛ سنت جیمز پارک.