حمید رجبی
تغییرات زیاد در میان مربیان فوتبال ایران چند سالی است که شتاب بیشتری به خود گرفته است. اگر روزی از تغییرات پی در پی مربیان که در کشورهای عربی اتفاق می‌افتاد گله می‌کردیم، حالا در لیگ خودمان، گوی سبقت را از آنها ربوده‌ایم.

هشتمین لیگ برتر فوتبال که پس از فراز و نشیب‌های فراوان با قهرمانی تیم فوتبال استقلال تهران به پایان رسید را می‌توان فصلی جالب و در عین حال پرحاشیه برای نیمکت‌نشینان آن ارزیابی کرد.
سی‌وهشت مربی در طول لیگی هجده تیمی به عنوان سرمربی روی نیمکت نشسته‌اند تا مشخص شود که فوتبال باشگاهی ایران اصرار عجیبی دارد تا همچنان با تفکری آماتور و به دور از قواعد حرفه‌ای به حیات خود ادامه بدهد.
آمارها نشان می‌دهد، نیمی از لیگ برتری‌های لیگ هشتم در طول فصل اقدام به جا به جایی مریبان خود کرده‌اند و جالب و البته تاسف‌آور است که هر ۹ تیم بیش از یک بار کادر فنی خود را با تغییراتی مواجه ساخته‌اند، شش تیم سه سرمربی را در طول یک فصل روی نیمکت خود دیدند و تیم‌های استقلال اهواز، ابومسلم و پیام رکورد ۴ سرمربی در طول یک فصل را در کارنامه متزلزل مدیریتی خود به ثبت رساندند!



سپاهان؛ انتخاب‌های عجولانه!
سپاهان اصفهان که با از دست دادن قهرمانی در ثانیه‌های آخر لیگ هفتم، عذر
«والدیر ویه‌را» برزیلی را خواست تا هدایت تیمش را به دست «فیرات» بدهد. این مربی آلمانی ترک تبار، اما هرگز نتوانست آن‌طور که باید در نتیجه‌گیری موفق باشد و در نهایت بعد از شکست 3 بر 2 برابر پرسپولیس در نیم فصل اول جای خود را به حسین چرخابی داد تا این مربی بومی در شرایطی که انتظارش را نداشت، به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم اول اصفهان بنشیند. نتایج خوب سپاهان یکی پس از دیگری به ثبت می‌رسید، اما آنها که به فکر حضوری موفق در لیگ قهرمانان آسیا بودند نگران بی‌تجربگی چرخابی نیز بودند و در نهایت فرهاد کاظمی بعد از 4 سال در هفته بیستم دوباره روی نیمکت این تیم نشست و اتفاقا در اولین دیدار توانست استقلال تهران را شکست بدهد.
با این حال کاظمی هم نتوانست سپاهانی‌ها را به دوران اقتدار قبل باز گرداند و این تیم در حالی با قرار گرفتن در رتبه چهارم سهمیه آسیا را از دست داد که در لیگ قهرمانان هم از ۴ بازی فقط ۴ امتیاز گرفته است تا شانس کمی برای صعود به دور بعد داشته باشد.





پرسپولیس؛ تغییرات غیرقابل پیش‌بینی
پرسپولیسی‌ها درحالی لیگ هشتم را با سه مربی به پایان بردند که نه رفتن افشین قطبی قابل پیش‌بینی بود و نه در مقطعی از بازی‌ها، انتظار می‌رفت که نلو وینگادا با توجه به نتایج نسبتا قابل قبول افشین پیروانی، به عنوان سرمربی انتخاب شود.
قطبی که به خوبی می‌دانست بیشتر از همه مربیان دیگر مورد توجه اذهان عمومی قرار دارد، بعد از اینکه در هفته چهاردهم و در روز تساوی با صبای قم، با هجمه‌ای از انتقادات و تخریب‌ها مواجه شد، ترجیح داد عطای سرمربیگری را به لقایش ببخشد و با مطرح کردن اینکه شرایط حاکم بر فوتبال ایران حرفه‌ای نیست، ایران را ترک کرد.
افشین پیروانی که بعد از قطبی اولین سرمربیگری‌اش را تجربه کرد، در یازده بازی به شش پیروزی، سه تساوی و دو شکست رسید تا حداقل به لحاظ نتیجه‌گیری بتواند کارنامه‌ای قابل قبول از خود بر جای بگذارد. اما او هم به جرم! بی‌تجربگی جای خود را به وینگادای پرتغالی داد.
نلو وینگادا در اولین دیدار خود توانست با اتخاذ تاکتیکی مناسب، شهرآورد را با تساوی به پایان برساند. او یک امتیاز با ارزش را در ثانیه‌های آخر به دست آورد تا این امیدواری به وجود آید که بالاخره پرسپولیس هم می‌تواند ادعای مدعی بودن کند، اما تمام این فرضیه‌ها خیلی زود باطل شد و تیم تحت رهبری وینگادا به راحتی امتیاز از دست می‌داد تا در پایان لیگ جایگاهی بهتر از پنجمی نداشته باشد.





سایپا؛ معرفی دوباره مایلی‌کهن
وقتی قرار شد «لیت بارسکی» معروف روی نیمکت سایپا بنشیند، همه این تغییر را اتفاقی مثبت برای نارنجی‌ها و البته کل لیگ می‌دانستند. اما زمان چیز دیگری را نشان داد و مرد آلمانی که از فوتبالی با دیسیپلین بالا به ایران آمده بود، نتوانست با شرایط لیگ برتر کنار بیاید و بعد از 5 هفته به مانند هموطنش «ورنر لورانت» بدون خبر از ایران رفت و دیگر برنگشت! تا سایپا بار دیگر با بحران مربیگری روبه‌رو شود.
بهترین کار برای مدیران باشگاه سایپا این بود که لیگ را با «رضا فروزانی» ادامه بدهند تا بلکه به مانند پروسه‌ای که در لیگ ششم برای علی دایی اجرا کردند، موفق باشند. اما این مربی جوان نه تنها شرایط را بهتر نکرد، بلکه سایپا را روز به روز به پایین جدول فرستاد تا محمد مایلی‌کهن به عنوان سومین مربی در آخرین دیدار دور رفت، روی نیمکت این تیم بنشیند.
تساوی با پرسپولیس در اولین بازی و بعد از آن پیروزی‌های متوالی حتی سایپا را به کسب سهمیه لیگ قهرمانان امیدوار کرده بود، اما شاگردان مایلی‌کهن در هفته‌های آخر به دلیل آنچه از سوی سرمربی، «بی‌انگیزگی» عنوان شد، امتیازهای زیادی را از دست دادند، اما در نهایت با «دهم» شدن، لیگ را با شرایطی نسبتا قابل قبول تمام کردند.





راه‌آهن؛ جوان- با تجربه- جوان
از همان اول هم مشخص بود که راه‌آهنی‌ها فرصت زیادی را در اختیار داوود مهابادی نمی‌گذارند تا بتواند «جنم» مربیگری‌اش را نشان دهد. راه‌آهن در هفته‌های اول امتیازهای زیادی را از دست داد تا مسوولان این باشگاه با اعلام برکناری سرمربی جوان خود، محمود یاوری باتجربه را بعد از دوری چند ماهه از لیگ برتر، دوباره روی یکی از نیمکت‌های لیگ برتری بنشانند.
انتخاب یاوری یکی از بهترین انتخاب‌های میان فصل بود و این مربی توانست راه آهن را به عنوان یکی از تیم‌های خوب لیگ برتر مطرح کند، با این حال آنها طبق عرف فوتبال در هفته‌های پایانی که نمی‌توانستند هدفی را برای خود متصور باشند، تا حدودی از شرایط آرمانی دور شدند و از رتبه یک رقمی به جایگاه یازدهمی نزول کردند.
یکی از خبرهای «شوک»آور این چند وقت گذشته این بود که یاوری دو هفته مانده با پایان رقابت‌های لیگ برتر از راه‌آهن اخراج شد و مهدی تارتار بازیکن تیم به عنوان سرمربی «فعلا» روی نیمکت خواهد نشست.
در اینکه تارتار فرصت چندانی برای مربیگری نخواهد داشت، شک و تردیدی نیست.





استقلال اهواز؛ خداداد جانشین میثاقیان
وقتی محمود یاوری چند روز قبل از شروع لیگ برتر هشتم عطای ماندن در اهواز را به لقایش بخشید، مسوولان باشگاه استقلال اهواز به رضا احدی جوان اعتماد کردند تا این مربی به همراه چند مربی بومی دیگر آبی‌های جنوب را در برابر رقبای لیگ برتری به میدان بفرستد. اما همانطور که انتظار می‌رفت احدی ناموفق شد، تا این بار اکبر میثاقیان بعد از تهران و مشهد و نوشهر مربیگری فوتبال داغ و پر سروصدای خوزستان را تجربه کند.
میثاقیان زمانی که در یکی از اولین بازی‌هایش با شش گل از امیر قلعه‌نویی شکست خورد، به همه وعده داد که تیمش را به میانه‌های جدول می‌رساند و اتفاقا با نتیجه‌هایی که در هفته‌های آخر دور رفت و هفته‌های اول نیم فصل دوم به دست آورد، به قولش عمل کرد، اما آنها هم در ردیف تیم‌هایی بودند که با نزدیک شدن به پایان لیگ نیروی شان تحلیل رفت و به قدری باختند که میثاقیان در لیست اخراجی‌های لیگ هشتم قرار گرفت.
بعد از کنار رفتن اکبر میثاقیان، کریم بوستانی که آلترناتیو همیشگی این تیم است، یک بازی به عنوان سرمربی روی نیمکت نشست و شکست خورد تا شفیع زاده‌ها این بار به سراغ خداداد عزیزی بروند تا بلکه او بتواند راهی برای برون رفت از شرایط بغرنج پیدا کند.
خداداد در روزهایی که استقلال اهواز در یک قدمی دسته اول قرار گرفته بود، با ایجاد تغییرات روحی بازیکنانش توانست این تیم پرطرفدار را به رده چهاردهم برساند تا همچنان عنوان لیگ برتری را یدک بکشد.






ابومسلم؛ سردرگم!
مسوولان باشگاه ابومسلم لیگ را با سردرگمی شروع کردند و با سردرگمی به پایان رساندند و در نهایت هم به لطف اشتباهات دیگر تیم‌ها، لیگ برتری ماندند.
بعد از آنکه میثاقیان دو روز پیش از شروع لیگ برتر از کادر فنی سیاه جامگان کنار گذاشته شد، هادی برگی‌زر به توصیه خداداد سرمربی شد تا بلکه تجربه موفقش در پیام را در تیم ابومسلم هم تکرار کند. اما عمر مربیگری برگی زر حتی تا پایان نیم فصل اول هم نکشید تا ناصر حجازی و امیر‌حسین پیروانی برای نجات تیم اول مشهد آستین‌ها را بالا بزنند که در این میان حجازی منصرف شد و امیرحسین پیروانی در سه دیدار هدایت آنها را به عهده گرفت.
امیر حسین پیروانی اما از آن دسته از مریبانی بود که دوست نداشت تحت هر شرایطی کار کند و به همین دلیل بعد از ممانعت بازیکنانش از حضور در تمرین به دلیل پرداخت نشدن مطالبات، عطای سرمربیگری ابومسلم را به لقایش بخشید تا علی حنطه جوان، سرمربی سوم ابومسلمی‌ها در لیگ شود.
حنطه در 4 بازی اول، 12 امتیاز را به دست آورد تا با شروعی خیره‌کننده همه را نسبت به خود امیدوار کند، اما این مربی که بیشتر به حاشیه‌ها توجه داشت تا مسائل فنی! در مسیر ناکامی افتاد تا ابومسلم در آخرین دیدار با هدایت «جانداری» در لیگ برتر ماندنی شود.






پیام مشهد؛ مربع سقوط!
وقتی تیم فوتبالی بدون پشتوانه مالی در لیگ برتر حاضر می‌شود، باید هم دسته اولی شود و نتواند از حیثیت فوتبالی خود دفاع کند.
خداداد عزیزی با مشکلات زیادی با پیام لیگ را شروع کرد و اتفاقا در دور رفت نتایج خوبی را هم به دست آورد و حتی در مقطعی از مسابقات به رتبه یک رقمی هم رسید، اما از آنجا که «پول» نقش بسیار پر رنگی را در فوتبال روز دارد، آنها نتوانستند به روند مثبت خود ادامه دهند و بعد از آنکه عزیزی به دلیل محرومیت توسط فدراسیون فوتبال و اختلاف با مسوولان باشگاه از این تیم جدا شد، پیام به بحران رسید و نه چمنیان، نه حسینی‌پور و نه غیاثیان که هرکدام در چند هفته سرمربی بودند، نتوانستند این تیم را در لیگ برتر حفظ کنند.



pic8



داماش؛ تغییر نام، تغییر موقعیت
پگاه که در هفته‌های آخر لیگ هفتم با نادر دست نشان تحسین همه را برانگیخته بود، بنا به دلایلی که هنوز هم برای کسی مشخص نشده است لیگ هشتم را با رهبری دکتر ذوالفقارنسب شروع کرد تا به حکم کارنامه این مربی، نتواند بازی‌های تماشاگرپسند و نتیجه‌های لازم هفته‌های پایانی لیگ گذشته را تکرار کند. وقتی که «داماش» پگاه را خریداری کرد معلوم بود که امیر عابدینی نمی‌خواهد با ذوالفقارنسب همکاری کند و چنین شد که حسین عبدی به عنوان سرمربی و استانکو به عنوان مدیر فنی هدایت داماشی‌ها را به عهده گرفتند و در نهایت چه در زمان سرمربیگری عبدی و چه زمانی که سرمربی دستیار شد تا استانکو سرمربی شود، نتوانستند مشکلات تیم‌شان را برطرف کنند و در نتیجه باید به جای لیگ نهم حرفه‌ای، در رقابت‌های دسته اول به میدان بروند.




pic9.


برق شیراز؛ مثلث ناکام نارنجی
شرایط برق شیراز به حدی بحرانی بود که محمد عباسی، فرشاد پیوس و رسول کربکندی نتوانستند کمکی به این تیم کنند و در نهایت آنها هم به دسته اول سقوط کردند و هم اعتبار این سه مربی زیر سوال رفت.
البته عباسی با برق چند هفته صدرنشینی را هم تجربه کرد، اما از آنجا که مشکلات آنها ریشه‌ای بود، نتیجه‌گیری‌شان دوام نیاورد تا مسوولان در اواسط نیم فصل دوم پیوس را جایگزین مربی بومی‌شان کنند که فرشاد پیوس هم از شش بازی فقط یک امتیاز گرفت تا این بار کربکندی بیاید، او هم بهتر از دو مربی قبلی نتیجه نگرفت تا برق شیراز ریشه دار با سابقه قهرمانی در جام حذفی و عنوان بهترین تیم شهرستانی، راهی دسته اول شود.
* مربیان فوتبال معتقدند که برای موفقیت در یک تیم باید فرصت لازم و امکانات کافی دراختیار داشته باشند، اما در مقابل مدیران باشگاه‌ها تاثیر ایجاد شوک (برکناری مربی) را در موفقیت تیم بسیار مهم تلقی می‌کنند باید منتظر ماند و دید که در لیگ نهم کدام تفکر بر فوتبال ما حاکم خواهد شد.

نیمکت بی‌وفا

نیمکت بی‌وفا