بیانیه شماره 2 و متن استعفا

نمی‌دانم چه بگویم، چه بنویسم اما، به قول مجری محترم برنامه نود، این روزها بلوایی در فوتبال ما به وجود آمده که قداست آن را زیر سوال برده که همه آن ناشی از بیانیه احمقی به نام مایلی‌کهن است!!؟ بله؛ محمد مایلی‌کهن. این مزدور به مردم و میهن، که به یک‌باره تمام قداست و زیبایی فوتبال ما را شکسته و تنها نیمه خالی لیوان را می‌بیند و همواره فریاد سر می‌دهد. ای مردک (مایلی‌کهن) چگونه به خودت اجازه دادی با الفاظی همانند گنده باقالی، کوتوله و ... تقدس شعاری حماسی چون توپ، تانک، فشفشه و ... را از بین ببری؟. شعار پرمحتوا و زیبایی که در عین سادگی در مقاطع مختلف کاربرد آسانی داشته؛ نه تنها در رابطه با مایلی‌کهن، بلکه دیگران نیز از آن بی‌بهره نمی‌مانند. (داور، بازیکن، مربی و ...). ای خائن! (مایلی‌کهن) آدم بی‌منطق و نادان، چرا و با کدام منطقی، به هنگام مسابقه تیمت (سایپا ـ استقلال تهران)، هنگامی که همه شعار می‌دادند؛ توپ، ‌تانک، فشفشه، مایلی‌کهن و... تو نادان بر روی صندلی‌ات نشستی و دم برنیاوردی؟ چرا با دیگران هم‌آواز نشدی! تازه گناه بزرگ‌تر از آن اینکه، چرا گوش پسرت را (از معدود دفعاتی بود که در ورزشگاه حاضر می‌شد) را نکشیدی و به او نگفتی که پسرم تو هم این شعار زیبا و بی‌مانند را هم صدا با تماشاچیان فهیم زمزمه کن؛ توپ، تانک، فشفشه و... پسرم آنها به دلیل حضور مبارک تو در کنار من سنگ تمام گذاشتند و دارند پدرت را بیش از همیشه مورد لطف و تشویق خود قرار می‌دهند!!؟ پسرم هیچ می‌دانی که پدرت در تمامی دوران قهرمانی‌اش این‌گونه مورد لطف و محبت قرار نگرفته بود! به راستی مزدور، خائن، گلادیاتور، با کدام منطق و جسارتی به خود اجازه دادی تا بازیکنانت بدون غل و زنجیر در میدان مسابقات حاضر شوند!!؟ ای مردک عقب‌مانده از هزاره سوم! با کدام جسارتی این همه اتحاد و همدلی بین تماشاگران را نادیده گرفته و درصدد آن هستی تا در بین آنها ایجاد فاصله و اختلاف کنی؟. چگونه است که چشمانت را بستی و بهترین تماشاگران دنیا را نمی‌بینی. بیشتر این عقب‌افتادگی‌ به خاطر این است که نمی‌خواهیم تماشاگرنماهای واقعی را از کانال همسایه ببینی، هر چند؛ چند بار دعوت شدی و دیدی که تماشاگرنماها چگونه وقتی بازیکنانشان گل می‌زنند می‌روند و آنها را در بغل می‌گیرند. اگر آنها تماشاگرنما نبودند که می‌بایستی تیکه بزرگه بدنشان، گوش آنها می‌شد. ای دربه‌در! اگر آنها تماشاگرنما نبودند که فاصله سکوهای تماشاچیان با زمین مسابقه از بین نمی‌رفت و بین آنها باید خندقی کنده می‌شد! بله آنها تماشاگرنما هستند که پس از اتمام بازی برای هر دو تیم دست می‌زنند. اصلا آنها نه تنها تماشاگرنما هستند، بلکه شرف و غیرت و مردانگی ندارند! مگر می‌شود تیم مورد علاقه‌شان بازی را واگذار کند و آنها برای تیم خود و تیم رقیب دست بزنند؟ مگر می‌شود تیم مورد علاقه‌شان در پایان مسابقه بازی را واگذار کند و رگ گردنش بیرون نزند؟ مگر نمی‌دانی که این مسابقه آخرین مسابقه تیم مورد علاقه‌تان می‌باشد، پس باید بر اساس اصول حرفه‌ای‌گری به هر طریق ممکن و با هر ترفند در این مسابقه پیروز از زمین خارج شد؟ خوب اینها را که دیدم و شنیدم به خود آمده و گفتم: «پس ای آدم کوتوله! این اراجیف چی بود که در بیانیه اول نوشتی. این همه غوغا و بلوا در فوتبال نجیب و پاک ما به‌‌وجود آوردی!؟». از خودت خجالت بکش و به خاطر این همه پاکی، دوستی، صمیمیت، اتحاد، مردانگی، تماشاگر خوب، داور خوب، مربی خوب، استادیوم خوب، فدراسیون خوب، روزنامه خوب، خبرنگار خوب و خیلی خوب‌های دیگر و به خاطر اینکه قداست این همه خوبی‌ها‌ را شکستی از همه معذرت بخواه و طلب عفو کن و با صدای بلند بگو: من لایق و شایسته مربیگری تیم ملی کشوری را که این همه خوبی‌ها در فوتبال آن موج می‌زند، نداشته و از اول هم اشتباهی بودیم. و در واقع اشتباه بودیم. عجیب است که می‌خواهند روده‌درازی نکنم اما، این پسره علیرضا (نوه‌ام) وقت گیر آورده و برایم این شعر را می‌خوانه: یک توپ دارم قلقلی........ سرخ و سفید و آبی ....... می‌زنم زمین هوا می‌ره ........نمی‌دونی تا کجا می‌ره. بهش میگم بابا، علیرضای بهتر از جونم! تو هم وقت گیر آوردی عزیزم؟ اما به خودم می‌آم و میگم مثل اینکه این پسر۳ ساله از من کوتوله‌ ۵۵ ساله عقلش بیشتره. میگم راست میگی عزیزم، عجب توپی، عجب صفایی، عجب معرفتی، عجب مروتی، عجب مردانگی، عجب انسان دوستی، بابا علیرضا جونم، میشه به من هم یکی از اون توپ‌ها را بدی؟ با همان پاکی و صداقت صمیمیت و معصومیتت. محمد مایلی‌کهن؛ از همه جا رانده و مانده اما، یارب نظر تو برنگردد.